« فهرست دروس
درس فقه استاد علی‌اکبر رشاد

1401/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

اثبات شانیت قضاوت رسول الله و امامان ع/شروط قاضی /فقه القضا

 

موضوع: فقه القضا/شروط قاضی /اثبات شانیت قضاوت رسول الله و امامان ع

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

بررسی یک آیه که در اثبات شأنیت قضا برای پیامبر و ائمه استفاده می شود

 

یکی از آیاتی که بسیار به آن روی آورده و دست می یازند این آیه شریفه است

﴿﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾

 

این آیه روی سخن به مومنین دارد و می فرماید که از خدا و پیامبر (ص) و اولی الامر فرمانبری کنید و اگر با هم در امری کشمکش پیدا کردید اگر ایمان به خدا و رستاخیز دارید در آن امر به خدا و پیامبر او روی بیاورید و این بهتر است و سرانجام خوبی را برای شما پیش می آورد. به این آیه برای استوانش و اثبات ولایت برای پیامبر و اولی الامر دست می یازند. در این آیه شأن قضایی پیامبر اکرم اسلام صلی الله علیه به روشنی بیان می شود و آیه ای است که بسیار مورد رویکرد فقها است.

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

نظر شهید صدر درباره آیة اولی الأمر

 

مرحوم شهید صدر پیرامون این آیه گمانه ای پیش کشیده اند و گفته اند که به گمان قوی این کشمکش که در آیه آمده میان دو دسته از مردم نیست بلکه میان مردم و ولی امر است. چون شدنی است که میان توده مردم و ولی امر در مسائل عمومی ستیزی رخ دهد. سیاق آیه می گوید که از خدا و پیامبر و اولی الامر پیروی کنید و اگر کشمکشی داشتید در آن به خدا و رسول روی آورید و امر خود را به ایشان واگذارید و نمی فرماید به خدا و رسول و اولی الأمر روی بیاورید . می فرماید خدا و رسول را در کشاکش های میان خود داور نمایید آیه درباره پیروی و فرمانبری می فرماید :

﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾

یعنی خدا و رسول و اولی الامر هر سه را نام برد. ولی در جایگاه از میان بردن ستیز فرمود که

﴿فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ﴾

و نفرمود

﴿فَرُدُّوهُ إلی اللَّهِ وَالرَّسُولِ و أُولِي الْأَمْرِ﴾

در واقع ایشان این گمانه را به میان آورده اند که شاید اولی الامر یک سوی کشمکش است که در چاره کردن کشمکش به او روی نمی آورند و تنها گفته شده است که به خدا و رسول خدا روی بیاورید. و این در حقیقت فرمان به پیروی از پروردگار متعال و رسول خدا است در چاره کردن کشمکش هایی که شاید میان امت و امام و ولی امر رخ دهند .

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

نظر شهید صدر پیرامون چیستی تنازع در آیه اولی الأمر

ایشان می فرمایند پیرامون چیستی این تنازع و کشمکش در آیه بالا دو گمانه هست . نخست اینکه این کشمکش ها در کُبرَیات و شبهات حُکمیه باشد که آشکار است در کبریات نباید به اولی الامر روی آورد. اولی الامر مجتهد هستند و تنها در صُغریات و موارد و مصادیق نظر می‌دهد. ولی اصول از آن خدا و پیامبر است و اگر در اصول کشاکشی رخ دهد باید به خدا و پیامبر روی بیاوریم. در فروع و در جزئیات ولی امر مجتهد است و اجتهاد می‌کند اما تشریع نمی کند یعنی اصول و کلیات و کبریات را بیان نمی کند. البته ایشان در اینجا اولی الامر عادل یعنی فقها را پیش چشم داشته است نه ائمه اطهار علیهم السلام را .

گمانه دوم این است که یا این کشمکش بر سر مرز دسترسی ها و اختیارات و کارنوشت های اولی الأمر است. یعنی ستیز پیرامون مرزهای ولایت و شروط ولایت است. در این هنگام هم نمی توان به خود والیان روی آورده و بپرسیم که از دیدگاه شما ، شما باید چه ویژگی هایی داشته باشید یا شما چه دسترسی ها و کارنوشت هایی دارید. در این امور که نباید به خود ولی امر رو کرد. این امور را باید از قرآن و سنت رسول خدا صل الله علیه وآله در یافت.

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

آیا برای تعیین وظایف ولی امر می شود به مردم مراجعه کرد ؟

 

مرز دسترسی ها و کارنوشت ها را خدا و پیامبر نشان می دهند. و این پاسخ کسانی است که می پرسند آیا می شود پیرامون شرایط، مواصفات، شؤون، اختیارات و کارنوشت های ولی امر به مردم روی آورد؟ آیا می شود هنگامی که کشمکش و ستیزی در میان است، چاره آن را از مردم سراغ بگیریم؟ ایشان می فرمایند این آیه گفته است در این حال به سراغ خدا و پیامبر بروید و ببینید پیرامون شروط و شؤون ولی امر چه می فرمایند و به مردم روی نیاورید. چرا که مردم مرزها را نمی توانند به شما نشان دهند.‌ نمی‌شود همه پرسی و رفراندوم برگزار کنیم تا ببینیم مردم به ولی امر چه اختیاراتی می دهند یا چه کارنوشت هایی را بر دوش او می گذارند. بلکه قرآن می گوید به خدا و پیامبر رو کنید. این نکته مبنایی را مرحوم شهید صدر در درس اصولشان پیش کشیده اند.

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

نقد نظر شهید صدر

 

به دید می‌آید که برداشت شهید صدر از این آیه موشکافانه نیست. گرچه شاید ایشان خواسته است که با یک رویکرد کلامی این آیه را تفسیر کند تا این آیه مبنای یک حکم فقهی شود و آن این است که اگر بر سر شروط و شؤون ولی امر کشاکشی شد چه کسی باید آنها را آشکار کند؟ آیا مردم حق دارند صفات و شایستگی های ولی امر را روشن کنند؟ آیا مردم حق دارند دسترسی ها و پاسخگویی ها و کارنوشت های ولی امر را روشن نمایند؟ کم یا زیاد کرده یا گسترش دهند؟ ایشان می فرماید که این یک بازجُست بنیادین و گرانمایه و پرارج اصول مذهب است. این آیه پیوندی به گفتگوهای وابسته به احکام ندارد. یک مبنای کلامی در میان است که رنگ و بوی فقهی دارد. ولی آنچه که ایشان برداشت فرمودند با سیاق آیة نمی خواند .

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

ضرورت اعتناء به دلالات سیاقیة در فهم قرآن

 

پیش از این گفتیم که جستار قواعد یا قرائن سیاقیه، بسیار پر ارج هستند. چه دلالات سیاقیه سه گانه که نگاه کوتاهی به آنها داشتیم و چه آنچه که میان علمای پسین با عنوان قرائن سیاقیه یا سیاق آیه در میان است. به هر روی تنها سخن از سیاق آیه نیست بلکه سیاق سوره و سیاق همه قرآن در میان است. بلکه سیاق همه دین در کار است. باید پارادایمیک دین را دریافت.

باید همه دین را پیش چشم آورد و آن را دریافت. یک گوشه و یک بخش و یک آیه را ‌نمی شود مبنای دریافت همه دین نهاد . باید دستگاه دین را نگریست. در اینجا این آیه را که مورد گفتگو است و آیات پیش و پس آن را باید نگریست. باید چند آیه که با هم در پیوند هستند را کنار هم بگذاریم تا معنی این آیه را خوب دریابیم .

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

تبیین آیة اولی الأمر با استفاده از دلالات سیاقیة

 

نخست اینکه خداوند در آیه

 

﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا ﴾

 

خداوند امر می‌کند که امانات را به اهلش بسپارید و در جای خود گفته شده است که در اینجا مراد از امانت همان حکومت است. فرمانروایی را به اهل آن بسپارید. گویی خداوند به مردم و مومنین دستور می‌دهد که امانت حکومت را به نااهل ندهید و به اهل آن واگذارید. اگر بایسته است که مردم امانت حکومت را به اهلش که اولی الأمر است بسپارند باید بسپارند و نباید پس از آن با او کشمکش و ستیز کنند. در آن صورت دیگر آن شخص فرمانروا و حکمران نخواهد بود بلکه کارگزار مردم خواهد بود که کار را به دستش سپرده اند و می گویند که چه کند و چه نکند. اگر مراد این باشد که هنگام کشمکس با اولی الأمر به خدا و رسول خدا روی بیاورید این بخش آیه با صدر آیه پیشین که فرموده بود امانت حکومت را به اهلش بسپارید ناهمساز خواهد بود. معنی ندارد که مردم کار را به دست اهلش سپرده سپس شروع کنند با او کشمکش کردن. نکته دوم اینکه در آیه دو اطیعوا هست

 

﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ﴾

 

آشکار می شود که از «اطیعوا» ی نخست می خواهد چیزی را برساند و فرمانبری در یک نهاده و موضوع شناخته شده ای را نشان دهد یا کمینه به آن امر ارشادی می کند.‌ فرمانبری از امر خداوند متعال در احکام تشریعی است که از سوی پروردگار نازل شده است. اگر بنا بود با «اطیعوا» ی دوم همان احکام تشریعی را برساند دیگر بایسته نبود پس از یک کلمه دوباره بگوید اطیعوا و ابن واژه را بازگفت نماید. می توانست بفرماید «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ » آشکار می‌شود که با «اطیعوا» ی دوم یک بازجُست دیگری می خواهد بگوید و آن فرمانبری از اوامر پیامبر اسلام است. پیامبر اسلام نه به این اعتبار که از سوی خدا به رسالت برگزیده شده و آیین اسلام را به مردم می رساند ، بلکه پیامبر به این اعتبار که حاکم و فرمانروا است . قرینه اش هم این است که رسول و اولی الامر را کنار هم می نهد. اولی الامر که عهده دار تشریع و رساندن شریعت نیستند و کار رسولانه و پیامبرانه نمی‌کنند.‌ ایشان که مانند پیامبر تشریعیات را از سپهر الهی به ساحت انسانی جابجا نمی کنند. در جای خود نیز استوانش و اثبات شده است که امر یعنی فرمانروایی. اولی الامر یعنی کسانی که امر حکومت را به عهده ایشان گذاشته اند. پس «اطیعوا» ی دوم فرمانبری در تشریعیات را بیان نمی کند بلکه فرمانبری در احکام تدبیریه را به میان می کشد.

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

اولی الامر در آیة فوق چه کسانی هستند

 

اولی الامر اگر چه حضرات ائمه هستند و روایات پرشماری در اینباره هست ، ولی فقهای عادل و جامع الشرایط هم جانشینان ائمه معصومین (ع) هستند پس این واژه فقهای عادل و جامع الشرایط را هم در بر می گیرد. باز هم در اینجا قرینه ای هست و آن اینکه هنگامی که خداوند دستور می‌دهد که از خدا و رسول و اولی الامر از آن جهت که حاکم اند، در احکام و اوامر تدبیریه فرمانبری کنید معنی ندارد که بی درنگ بگوید اگر میان شما و اولی الأمر کشمکشی رخ داد به خدا و پیامبر او روی بیاورید. هنگامی که بنا است مردم از اولی الأمر فرمانبری کنند دیگر چنین حقی دارند که با اولی الامر به ستیز و کشمکش برخیزند. این برداشت با سیاق آیه همسو نیست. سپس خداوند می فرماید:

﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾

در این بخش از آیه که می فرماید اگر کشمکشی رخ داد این را با خدا و پیامبر در میان نهید هم قرینه ای هست ۚ. پرسش این است که اگر میان ما و رسول خدا کشمکشی رخ داد چه کنیم؟ آیا می توان گفت که برای چاره کردن این ستیز به خود پیامبر روی بیاوریم؟ پاسخ آن است که از اساس میان ما و رسول خدا نباید هیچ کشمکشی رخ دهد. چرا که اطاعت و کشمکش رویاروی هم هستند.

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

مردم و اولی الامر با هم مساوی نیستند تا بین آنها نزاع فرض شود و در نزاع به پیامبر رجوع کنند

 

همانگونه که می دانید باب تفاعل از باب مفاعله جدایی دارد. در تنازع دو سویه در میان هستند که هم نقش بوده و هر دو نقش فاعلی دارند. تفاعل یعنی دو فاعل با هم این کار را کردند. ولی در مفاعله اتفاقی میان دو نفر رخ می دهد که یکی فاعل و دیگری مفعول است. در مفاعله هر دو تن نقش یگانه ندارند. اینجا هم در این آیه باب تفاعل بکار گرفته شده است که نشان می دهد که هر دو سوی کشمکش و تنازع نقش فاعلی دارند. یعنی دو سوی ستیز درون در تنازع هستند و برابرند. یعنی میان دو سوی دعوی که هر دو در یک تراز هستند کشمکش رخ داده است اما آیا توده مردم با امام در یک تراز هستند؟ آیا می توان گفت که پیامبر خدا و اولی الامر که در وهله نخست معصومین علیه السلام و در وهله دوم فقیه عادل هستند این ها با توده مردم برابرند؟ قرینه آن است که این تنازع میان کسانی است که هم تراز هستند یعنی گروهی از مردم این سوی هستند و گروهی از مردم سوی دیگر. تنازع میان دو گروه و دو جمع همتراز است. قرینه دیگر اینکه پیامبر خدا از یک سو رسول خداوند است و از سوی دیگر اولی الامر است. آیا این برداشت درست است که اگر با رسول خدا که اولی الأمر است کشمکش پیدا کردید به خود ایشان از این جهت که رسول خدا است روی بیاورید تا نزاع میان شما را بر طرف کند؟ افزون بر این ‌واژه «فی شیء» اطلاق دارد و تنها به شؤون سیاسی مرزبسته نمی‌شود و معنی آیه آن است که در هر چیزی کشمکش پیدا کردید به رسول خدا روی بیاورید حال آنکه شهید صدر این تنازع را در امور سیاسی مرزبسته می دانند. بلکه معنی آن است که آنچه که اولی الامر سرپرست آن است اگر در آن امر میان گروهی از شما مردم با گروهی دیگر کشمکشی درگرفت به خدا و رسول روی کنید. افزون بر این خداوند در آیه ۶۰ و ۶۱ می فرماید که

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ ﴾

در آیه پیشین فرمود اگر مومن هستید هنگام کشمکش به سراغ خدا و رسول او بروید. در این آیه می فرماید : اما گروهی از مردم که گمان می‌کنند مومنین به خدا هستند هنگام کشمکش به سراغ طاغوت می روند یعنی اینکه شما به سراغ ائمه و رسول خدا بروید و سراغ طاغوت نروید. یعنی برخی از مردم برای حل کشمکشی که میان خودشان رخ می‌دهد به سراغ طاغوت می روند نه کشمکشی که میان مردم و ولی امر رخ می دهد چون آشکار است که اولی الأمر برای امر قضا به طاغوت روی نمی آورد.

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

حدیث بُرَید عِجْلی در اثبات شأنیت حکومت برای أئمة اطهار علیهم السلام

 

افزون بر این حدیثی هست که بخشی از پاسخی که دادیم در این حدیث هم هست . حدیثی است که بُرَید عِجْلی از امام باقر علیه السلام بازگو می کند که درباره‌ی این آیه پرسیدم این کسانی که اهل هستند برای امانت داری و باید امانت فرمانروایی را به آنها سپرد چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند این آیه ما را نشان می دهد . هر امامی باید سپرده های امامت را به امام پس از خود واگذارد. و آنگاه به مردم به روشنی فرمود که سپرده ها مانند کتب، مدارک و اسناد سری، صحف، مانند صحیفه فاطمیه، مصحف امام علی علیه السلام، همینگونه سلاح و علم را. اگر چنین چیزهایی را در دسترس دارد به امام پس از خود بدهد این به صورت فرمانی است که خدا به هر امامی نسبت به امام پس از او می‌دهد و سپس از مردم می خواهد که از امام پسین نیز فرمانبری کنند. این روایت دلالت دارد که برداشت شهید صدر از آیه بالا نادرست است. حضرت می فرماید چگونه شدنی است که به مردم فرمان دهد که پیروی کنید و سپس روا بدارد که با اولی الامر کشمکش کنند. در حقیقت این روایت دو بازجُست را آشکار می‌کند. نخست اینکه اولی الامر ائمه معصومین علیهم السلام هستند. و دوم اینکه این برداشت نادرست را از آیه نداشته باشید که «تنازعتم» یعنی اگر میان ولی امر و شما کشمکشی شد به پیامبر روی بیاورید. مگر می‌شود که خداوند بفرماید از ولی امر فرمانبری کنید و سپس بگوید حق دارید در برابر ولی امر بایستید. چنین چیزی درست نیست . رویهم رفته به نگر می آید که برداشت مرحوم شهید صدر در اینجا نادرست است.

 

logo