1401/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
وجوب فطری و عقلی أمر نظارت ولی أمر بر زیردستان/شروط قاضی /فقه القضا
موضوع: فقه القضا/شروط قاضی /وجوب فطری و عقلی أمر نظارت ولی أمر بر زیردستان
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
وجوب فطری و عقلی أمر نظارت ولی أمر بر زیردستان
گفته شد هنگامی که ولی أمر پاره ای از شؤون خود را به دیگران واگذار می کند همچنان در برخی از آن امور پاسخگو می ماند. اموری مانند سیاستگذاری، نشان دادن راهکارها، نهادن قانون، إفتاء، دادن احکام حکومتی در خلأهای قانونی، دیدوری ها و بازرسی های آشکار و پنهان از رفتار کارگزاران و حسابرسی و برکناری بزهکاران، پذیرش استعفای والیان و امثال اینها که بیشتر نظارتی هستند و بر عهده ولی امر بجا می مانند. پیرامون قاضی القضاة هم کارنوشترو وظیفه نظارتی ولی امر و آنچه که با دیدوری و نظارت همراه است بر عهده ولی امر بجا می ماند. او باید ساز و کارهای دیدوری را برنامه ریزی و اجرا کند و پس از آگاهی از سرپیچی ها با بزهکاران برخورد کند. از دیدگاه فطری هم آشکار است هنگامی که انسان امری را به دیگری واگذار می کند پاسخگویی یکسره از او گرفته نمی شود و همچنان در پاره ای از امور پاسخگو است. از دیدگاه عقلی هم سخن روشن است و عقل هم همین را إقتضاء می کند که اگر أمری بر عهده انسان أست و آن را به دیگری واگذار می کند پاسخگویی یکسره از او گرفته نمی شود چرا که او کارگزار و کارمند کسی است که کار را به او سپرده است و از نفر نخست پاسخگویی یکسره گرفته نمی شود. بی گمان فرد دوم باید در برابر ولی أمر پاسخگو باشد ولی خود ولی امر هم همچنان پاسخگو است تا پشتوانه گردش درست أمور باشد.
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
بحث نظارت در قرآن کریم
اگر کسی درنگ و اندیشه کند شاید با آیاتی روبرو شود که بتوان به آنها برای این امور در ولی أمر دست یازید. می توان گفت که پرسمان بازخواست، سرزنش، یادآوری و حتی پرسمان داوری و حسابرسی و کیفر و سزا دادن و برکناری بزهکاران ذیل عنوان دیدوری و نظارت می گنجند. امر دیدوری سنتی تکوینی و تشریعی است. اگر بخواهیم به قرآن دست بیازیم باید بگوییم در آیات بسیاری از قرآن کریم سنتی هست به نام سنت دیدوری و دیدبانی و این سنت هم در تکوین هست و هم در تشریع. نخستین دیدبان و مراقب عالم ، خودِ حق تعالی است. او گواه و لَبِالمرْصَادِ است . او در حال رَصَد است و مرتب پایش نگاهبانی، دیدوری و نظارت می کند. خود انسان هم نگاهبان و مراقب خویش است. انسان نفس لَوّامة دارد خداوند در انسان نفس لَوّامة نهاده است تا بر رفتار انسان نظارت کند. این گوشه ای از این سنت ارجمند است. فرشتگان هم بر انسان ها دیدوری می کنند. فرشتگان کرام الکاتبین گماشته هستند تا دم به دم انسان را وارسی کنند، بر او دیدوری کنند، نگاهبان او باشند، و او را بپایند . پیامبران هم بر انسان ها دیدوری می کنند. خداوند متعال پیامبرانش را برای نظارت بر امت گمارده است. مؤمنین هم نظارت می کنند خداوند مؤمنین را گمارده است بر دیدوری بر یکدیگر. بلکه حتی اعضای بدن انسان نگاهبان و گواه انسان هستند. اعضای هر کس در قیامت و در محضر الهی مراقب و گواه بر اعمال او هستند. همچنین زمین نگاهبان و گواه انسان است و در قیامت در محضر الهی گواهی می دهد. در قیامت بر اساس گواهی این گواهان داوری می شود. با یک مرور کوتاه نزدیک به چهارصد آیه در مسأله نگاهبانی و نظارت در قرآن یافت می شود. رویهم رفته از این آیات چنین دانسته می شود که نظارت یک سنت تکوینی و در عین حال یک سنت تشریعی است. از این روی نمی توان گفت که در واگذاری امور از سوی ولی امر به دیگران این سنت از میان می رود. با چنین خوانشی می توان از این آیات برای استوانش بایستگی دیدوری و نظارت بهره برد .
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
چند نمونه از آیات مربوط به أمر نظارت در قرآن کریم
به عنوان نمونه می توان به آیات ذیل اشاره کرد
﴿يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ ﴾
خداوند به خیانت های چشم های شما و آنچه که در دل پنهان کرده اید آگاه و نگاهبان است
﴿وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ۖ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴾
هر کاری که ما می کنیم در برابر چشمان خداوند است مانند آن فرمایش ابی عبدالله علیه السلام که ما این حوادث را در برابر چشمان خداوند تاب می آوریم. این حدیث که جهان پیشگاه پروردگار است در پیشگاه پروردگار گناه نکنید هم اشاره به همین بازجُست دارد
﴿يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا ۚ أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴾
در قیامت خداوند انسان ها را بر می انگیزد و گناهان آنها را بر می شمرد حال آنکه خودشان آن گناهان را فراموش کرده اند .
﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴾
خدا و پیامبر و مؤمنین همه ناظر رفتار شما هستند. یعنی در همین عالم دیدور اعمال شما هستند. مؤمنین نه تنها بر گناهان شخصی شما ناظر هستند بلکه بر گناهان اجتماعی و سیاسی شما هم حق دیدوری دارند. گاه حتی گناهان اجتماعی و سیاسی چیرگی می کنند بر گناهان فردی. دریغ اینکه اینهمه در پیوندهای سیاسی گناه می شود و کسی باکی ندارد. یک سامانه نظام مند در کار نیست که در آن روحانیون و وعاظ گناهان اجتماعی را برای مردم بیان کنند تا هنگامی که نام گناه شنیده می شود ذهن مردم با شتاب به سوی گناهان فردی نرود. اگر گناهان اجتماعی را بشماریم مردم تازه در می یابند که در روز چه اندازه گناه می کنند. اینکه خداوند می فرماید مؤمنین ناظر گناهان شما هستند منظور گناهان إجتماعی و سیاسی است. مقصود گناهان افراد عادی نیست بلکه مقصود گناهان بلندپایگان سیاسی است. گناهان کارگزاران و مقامات است. مردمی که به آنها ستم می شود و صدایشان به جایی نمی رسد اینها در روز رستاخیز به خداوند متعال دادخواهی خواهند نمود . می گویند ما دیدیم که فلان وزیر و فلان وکیل و فلان مدیر چه لغزشی کردند. اینکه خداوند می فرماید خدا و رسول خدا و مؤمنین گواه هستند بدین معنی نیست که تنها بر گناهان شخصی نظارت می کنند؟ خداوند می فرماید
﴿فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ ﴾
یعنی خداوند در این جهان خاکی کردار شما را می بیند و بر شما نظارت می کند .
﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا ﴾
خداوند می فرماید ما شهود هستیم .
﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِيدًا ﴾
هر امتی شهیدی دارد ، گواه و ناظری دارد، مراقب و راصدی دارد. هر پیامبر گواه بر کردار امت خویش است و پیامبر اسلام گواه همه امتها است. و حتی گواه و شاهد کردار پیامبران دیگر نیز هست.
﴿وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴾
هر کس که در روز قیامت می آید گواهان او هم همراهش می آیند.
﴿يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴾
اعضای بدن شما بر اعمال شما گواهی می دهند
﴿شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴾
زمین گواهی می دهد
﴿إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا @ وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا @وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا @ يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴾
زمین شهادت می دهد که این شخص روی من حرکت کرد و گناه کرد .
﴿أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ قَدْ يَعْلَمُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ وَيَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾
خدا در آسمان و زمین گماشتگانی دارد که مراقب هستند در بروج مشیدة هم که باشید ماموران الهی مراقب شما هستند . تعدادی از آیات هم به کیفر دادن اشاره می کنند
﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ @ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ﴾
شاید کسی بگوید جمله «مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» درباره سامان آفرینش و نظام تکوینی این جهان است. یعنی در این جهان هر پیشامدی رخ دهد بازتاب و بازخوردی دارد و بی پاسخ نمی ماند. پروردگار متعال سامانی را در جهان چیره کرده است که اگر کسی رفتار شرورانه ای انجام دهد پاسخ آن رفتار را در همین جهان ببیند. گرچه می تواند درباره کیفر رستاخیز هم باشد و این دو با هم هیچ ناسازگاری ندارند. و دیدوری و دیدبانی خداوند در پس خود پاداش و کیفر دارد.
﴿وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا ۖ وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا ۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَاسِبِينَ ﴾
رفتار و کردار شما حتی اگر به اندازه ذره بسیار خردی باشد دیده می شود. این ها خود را در ترازوی دقیق الهی نشان می دهند که شما در دنیا چه کردید.
﴿فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ @ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ @ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ @ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴾
کسی که کفه اعمال نیک او سنگین تر باشد پاداش خواهد گرفت
﴿سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ ﴾
ای جن و إنس ما در روز قیامت از شما حساب کشی خواهیم کرد. از شما خواهیم پرسید که با آنچه که از دارایی های دنیا در دست شما امانت الهی بود چه کردید؟
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
بر پیامبران و شهدا هم نظارت می شود و آنها هم مورد محاسبه قرار می گیرند
حتی خداوند از پیامبران هم پرسش می کند
﴿وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ ﴾
اینگونه نیست که بگوییم پیامبران چون معصوم بوده اند بی هیچ پرسش و پاسخی به بهشت می روند. کار انبیاء و مومنین هم سنگین است. کار علماء از مؤمنین هم سنگین تر است کار شهدا هم سنگین است. نخستین قطره خونی که از شهید بر زمین می چکد همه گناهان او که به حق پروردگار بستگی دارد بخشیده می شوند . اما حق الناس او همچنان کیفر و سرزنش دارد. در جنگ أحد یکی از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله از شدت گرسنگی شهید شد. دور جنازه او گرد آمده بودند که پیامبر اسلام شنیدند مادر آن شهید به او گفت بهشت بر تو فرخنده باد. حضرت به مادر آن شهید فرمودند از کجا چنین سخنی می گویی ؟ شاید حقی از مردم را تباه کرده باشد. باید پاسخ آن حق الناس را بدهد تا سپس به بهشت در آید. شهیدی که اینهمه به بزرگی از او یاد می شود هم دیدور و گواه دارد و سزا می بیند. پیامبران هم مورد پرسش قرار می گیرند و سرزنش می شوند و باید حساب پس بدهند. از این آیات چنین بر می آید که امر نظارت و رصد و محاسبه و محاکمه و پاداش یا کیفر یک سنت است. هم سنت تکوینی است و هم سنت تشریعی است. و همه جهان در سایه این سنت است و این سنت در ولی امر که شؤونی که از اساس بر عهده او بوده را به دیگری واگذار کرده است نیز از میان نمی رود. این سنت بر عهده ولی امر نیز هست. ولی امر باید دیدوری و نظارت و حسابرسی کرده و سزا دهد. و گاه برکنار نماید. می شود از این آیات و مانند آنها دانست که در قرآن آیاتی هست که بایستگی امر نظارت و محاسبه و پاداش و کیفر کارگزاران و مفوض الیهم را استوانش و اثبات می کنند.