1401/09/15
بسم الله الرحمن الرحیم
شوون ولی امر/شروط قاضی /فقه القضا
موضوع: فقه القضا/شروط قاضی /شوون ولی امر
وظائف ولی أمر بعد از تفویض اختیارات به غیر
گفتیم که اگر ولی أمر پاره ای از شؤون خود را به دیگران واسپارد از او سراسر سلب پاسخگویی نمی شود. بلکه افزون بر اینکه باید در گزینش افراد موشکافی بسنده کند کارنوشت هایی هم دارد که پاره ای از آنها را بر شمردیم. از جمله سیاستگذاری و نشان دادن راه و روش ها. ولی امر باید راه و روش اموری که واگذار کرده است را نشان دهد. در فضاهای تهی قانونی قانون بگذارد، بازرسان آشکار و پنهانی را بگمارد تا بر کارگزاران دیدوری کنند. از کارگزاران حسابرسی کند و با تباهی ها و ستم ها رویارویی کند. این سخنی کوتاه از این جستار بود و این گفت و شنود در فقه السیاسة انشاءالله پردامنه خواهد آمد.
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
آیات الأحکام بسیار بیش از آن چیزی است که گذشتگان بیان کرده اند
دریغ آنکه بزرگان ما در آیات الأحکام به سخن پیشینیان بسنده کرده و کار تازه ای در قلمرو آیات الأحکام نکرده اند. حال آنکه اگر قرآن بررسی شود چه بسا آیات فراوانی برای بهره بردن در موضوعات تازه فراچنگ بیاید. درست آن است که برای هر موضوع نو یک نوبت قرآن بررسی شود تا آیات درخور آن موضوع برگیری و بهرهبرداری شوند. از جمله در همین موضوع واگذاری شؤون ولی امر چه بسا بتوان به آیات دیگری نیز دست یازید.
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
یک بحث قرآنی درباره نظارت و محاسبه کارگزاران
از اساس سنت و مبنای دینی نزد اولیای الهی این است که در همه امور، دیدوری و برآورد نموده و سزا و کیفر دهند. اینکه قرآن می فرماید پیامبر اسلام (ص) گواه است، اعضای بدن ما گواه هستند، زمین گواه کردار ما است اینکه همه چیز حساب و کتاب دارد حتی اگر مثقال ذره ای باشد نشان از این سنت دارد . سنت تکوینی و تشریعی الهی این است و می توان از این آیات به عنوان مبنی بهره برد از جمله آیات می توان به آیه ذیل اشاره کرد :
﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴾
خداوند متعال و رسول خدا ص و مؤمنین بر شما و کردار شما دیدوری و نظارت دارند. واژه مومنین به این معنی است که یک دیدوری همگانی هم در میان است. خداوند به گونه ای دیدوری می کند ، رسول خدا (ص) به عنوان ولی أمر به گونه دیگری دیدوری می کند ، مؤمنین هم به گونه ی دیگر. امر به معروف و نهی از منکر گرچه سویه های گوناگونی دارد ولی در واقع یک سامانه دیدوری است. کارهای پسندیده دیگر هنگامی که با امر به معروف و نهی از منکر سنجیده شوند مانند قطره ای در برابر دریا هستند. دیدوری باید فرا قوة و فرا بخشی باشد. باید یک سامانه ای بیرون از قوا باشد برای امر به معروف و نهی از منکر چرا که دولت و قوای دیگر خود باید تحت نظارت باشند. ما سازوکار نظارت بر ولی امر را در مجلس خبرگان پیشبینی کرده ایم ولی نظارت بر نهادهای دیگر قدرت را فراموش کرده ایم . آیه دیگری که بر بایستگی دیدوری دلالت دارد آیات ذیل است
﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ / وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ﴾
بیشتر مفسرین از این دو آیه کیفر أخروی را برداشت می کنند ولی از کجا که نتوان آنها را به کیفر شرعی و اخلاقی در همین دنیا هم گسترش داد. یا این آیه که لقمان به پسرش توصیه کرده است :
﴿يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ﴾
جمله يَأْتِ بِهَا اللَّهُ در این آیه همانگونه که می تواند پیرامون آفرینش باشد می تواند پیرامون اخلاق و قانونگذاری باشد. همانگونه که خداوند در رستاخیز ترازوی داد را برپا می کند در آیین به ما دستور داده است که در این دنیا چنین کنیم. اینها سخنان ارجمندی هستند که روی آنها کار نشده است. بایسته است که بیش از پیش آیات پیرامون دیدوری، دیدهبانی، حسابرسی و کیفردادن کارگزاران را در قرآن بررسی کنیم .
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
پاسخ به یک شبهه
اینکه گاه گفته می شود دیدوری باید در چهارچوب احکامی باشد که قانون شدهاند حرف درستی نیست. دیدوری و نظارت چه از سوی ولی امر بر زیر دستان و چه از سوی مردم بر ولی امر در همه احکام الهی است نه تنها در احکامی که قانون شده اند. از اساس حکم به معنی واداشتن دیگران است. در فقه بیان شده است که سرپیچی از هر حکم شرعی کیفر دارد گرچه به تعزیر باشد. در جامعه اسلامی دو گونه حکم در میان است، یک گونه احکام منصوص که آشکارا بر زبان شارع جاری شده است. گونه دوم احکامی که ولی امر از جایگاه ولایت خویش کوتاه زمانی بر اساس مصالح بر می نهد که به آنها حکم حکومتی و احکام تدبیری گفته می شود و هر دو گونه بایدی و الزامی هستند. اگر هم در سیره معصومین علیهم السلام می بینید که پاره ای از احکام مانند حد و تعزیر اجرا نشده اند به این شَوَند بوده است که یا جنگها و گرفتاری ها مجال نمی داده اند مانند دوران پیامبر اسلام (ص) و امیرالمومنین علیه السلام و یا از اساس در فرمانروایی نبوده اند مانند دوران دیگر معصومین علیهم السلام. حکم شرعی به هر حال بی چون و چرا است و انجامش بایسته است و ولی امر و مردم باید بر اجرای احکام شرعیه دیدوری دوسویه داشته باشند و رها کردن حکم شرعی از سوی حکومت یا مردم مایه حد یا تعزیر است.