1401/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
شوون ولی امر/شروط قاضی /فقه القضا
موضوع: فقه القضا/شروط قاضی /شوون ولی امر
گفتیم که در قلمرو قضا پارهای از امور هست که شایان واگذاری به دیگری نیستند و به هر روی خود ولی امر باید عهده دار آنها باشد. این امور بر دو گونه هستند. نخست آنکه از عهده دیگران بر نمی آیند از این رو شایان واگذاری به دیگری نیستند. و دوم اینکه این امور شؤون فرابخشی بوده و فراتر از قلمرو قضا هستند از این رو ویژه ولی أمر هستند. حال پرسش این است که آیا پس از واگذاری شؤون، ولی أمر می تواند امور واگذار شده و افراد مُفَوّض الیهم را به حال خود رها کند یا نسبت به آنها کارنوشت های بازشناخته ای دارد؟
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
ولی أمر پس از تفویض بعضی از شؤون خود وظیفه نظارت بر مفوض الیهم دارد
ولی امر پس از واگذاری شؤون خود هم کارنوشت هایی دارد و هیچ امری را نمی تواند سراسر واگذار کند. هماره ولی أمر اگر شأنی را واگذار می کند جایگاه إجرای آن را وا میسپارد ولی جایگاه قانونگذاری، سیاستگذاری، چگونگی اجرا، دیدوری و بازرسی، رسیدگی به تخلفات و کیفر دادن لغزش کاران را واسپاری نمی کند. از این روی در این قلمرو ها پاسخگویی ولی أمر بر گردن او برجا می ماند و بلکه سنگین تر هم می شود. حتی در حکومت معصوم علیه السلام هم امور به افراد عادی واگذار می شد از این روی کارگزاران حکومت هیچگاه معصوم نیستند بلکه از میان همین مردم برگزیده می شوند و نیاز به پاییدن و دیدوری دارند. حتی اگر افراد درستکار و پارسا گمارده شوند ولی شاید لغزش کنند.
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
ولی أمر افراد صالح را منصوب می کند ولی انسان ها بر اثر قدرت و ثروت تغییر می کنند
گذشته از این، انسان ها دگرگون می شوند. در دوران پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله کسانی بودند که خدمات درخشانی کردند ولی پس از آن هنگامی که به فرمانروایی و مال و دارایی رسیدند دگرگون شدند و به ستیز با گذشته درخشان خویش در آمدند. در همه نهضت ها هنگامی که پیروزی به دست می آید و نظام برپا می شود این پیشامد رخ می دهد از این رو اگر افراد پارسا هم در جایگاه های بلند دولتی برگمارده شوند تباه می شوند و سپس از قدرت به ثروت و خوشی های این جهانی رسیده و تباه تر می شوند. نزدیکان هم شَوَند و علت دگرگونی چهره های برجسته می شوند. کسانی که از سخت ترین زندان ها و شکنجه ها سرفراز بیرون شدند پس از آن که به قدرت و ثروت و شهوت و شهرت رسیدند سراسر دگرگون شدند. چرا که هر کسی از پی عنصر ویژه ای دگرگون می شود. یکی در برابر قدرت به زانو در می آید. یکی در برابر ثروت، یکی در برابر شهوت و دیگری در برابر شهرت. یکی هم در برابر عاطفه شکست می خورد و فرزندانش او را دگرگون می کنند.
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
ولی أمر باید با تخلفات کارگزاران خود مقابله کند
ولی امر هم باید سازوکارهایی فراهم کند که از لغزش ها جلوگیری کند و اگر هم لغزشی یافت شد با آن برخورد شود. از این روی یک رشته کارنوشت ها بر عهده ولی امر بجا می مانند که پس از واسپاری شؤون باید به آنها بپردازد. از جمله آنها تعیین ضوابط واگذاری شؤون است. کار باید با یک قواعدی سپرده شود. باید سیاست ها فرگفت و ابلاغ شوند. راه و روش باید نشان داده شود. از کارنوشت های بنیادین ولی امر سیاست گذاری و نشان دادن راه و روش است تا کارگزاران و مسؤولان بدانند که چگونه باید رفتار کنند. ولی امر باید قانونگذاری کند و قواعد و ضوابطی تعیین کند و در چهارچوب آن قواعد و ضوابط امور واسپاری شوند. همچنین ولی امر باید قوانینی برای بازرسی و دیدوری بر کارگزاران فراهم آورد.
ولی امر باید پنهانی بازرسانی را بگمارد تا کارگزاران را پیوسته زیر دیدوری خویش داشته باشند تا آنها درست رفتار کنند.
»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
سیره امیرالمومنین علیه السلام در نظارت بر کارگزاران
حضرت امیرالمومنین علیه السلام جدا از اینکه بازرسانی گمارده بودند و جز اینکه مردم به ایشان نامه می نوشتند و حضرت را از لغزش والیان آگاه می نمودند گاه خود درون جامعه می رفتند و از افراد پرسش می کردند. پیامبر اسلام (ص) و امیر المومنین (ع) گاه خود به بازار در می آمدند و با قانون شکنان و گرانفروشان برخورد می کردند. حضرت امیر به برخی از والیان خود نوشته اند همیشه کسی را جای خود در دارالامارة بگذار و خود به میان مردم برو. از مردم پنهان و محجوب مباش و حاجب نداشته باش و همیشه در دسترس باش. برو در مجامع عمومی و با مردم سخن بگو. گاه در میان خطبه های امیر با آن فصاحت و بلاغت و غرایی ناگاه کسی صدا به دادخواهی بلند می نمود. حضرت خطبه را رها کرده و سخنان آن شخص را می شنیدند. اگر نامه ای داشت نامه را همان جا می خواندند و روی نامه دستور داده و والی گنهکار را برکنار می کردند. در نمونه ای دیگر نیز حضرت شریح قاضی را به سبب اینکه با پول خود خانه ای گران خریده بود سرزنش کردند.