< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/12/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نکات تکمیلی و آیات و نصوص در مورد اراده خدا

بحث و تحقیق درباره طلب و اراده و شبهه جبر کامل شد فقط نکات تکمیلی و به عنوان حسن ختام این بحث از آیات و نصوصی که در این رابطه هست برای شما شرح بدهم که این مسئله به طور کامل انجام بشود. نکات برجسته بحث ما این شد: 1. اراده درباره پروردگار عالم فعل اوست اعمال قدرت است و این اراده فعلیه هم جنبه کلامی دارد فلسفی دارد کتابی و روایی و محققان هم این رای را تایید کرده اند و اختلافی دیده نمی شود. که تعابیر اگر مختلف است در حقیقت واحد است. 2. سعادت و شقاوت ذاتی نیست چرا «السعید سعید فی بطن امه» بود جوابش ساده است بدواً برای انسان سعادت و شقاوت در اثر ژنیتک مقتضی سعادت و شقاوت وجود دارد. از حیث مقتضی درست است اگر گفته شود «السعید سعید فی بطن امه» و این نکته را هم بدست آوردیم که یک تلفیقی بین نظر شیخ صدرا و نظر سیدنا الاستاد درباره سعادت و شقاوت که استادنا العلامه شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه فرمودند که سعادت و شقاوت از فصول مشهوری است سیدنا فرمودند اینها از صفات ذاتیه خود انسان است. این اختلاف در تعبیر می شود فصل حقیقی نگفته اند فصل مشهوری با صفات ذاتی خود انسان قابل انطباق است و من حیث الادله به هیچ نمی شود سعادت و شقاوت از باب ذاتیات باشد. برای اینکه تعریف ذاتی گفته بودیم که ذاتی آن است که منفک نشود سلب نشود همین که سعادت و شقاوت هر دو متقابل برای انسان به کار می رود ذاتی نیست و ثانیاً ذاتی در برابر عرضی است، عرض واسطه می خواهد یا واسطه در ثبوت ثا واسطه در عروض، طبیعتاً سعادت و شقاوت منتزع از اعمال هست واسطه در کار دارد طبیعی با انسان نیامده. 3. آن آیه ای که خیلی جاهای مختلفی علم می شود که «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[1] یکی از تفاسیر تفسیر موضوعی است تفسیر موضوعی که تفسیر قرآن به قرآن است این آیه «إِذَا أَرَادَ شَيْئًا» به آن آیه قبلی مربوط است «اولیس الذی خلق السموات و الارض بقادر بلی و هو الخلاق العلیم» این اصلا به افعال انسان مربوط نیست مربوط به خلقت اصل انسان است که انسان که الان «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ» آنجا که می فرماید: «قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ»[2] صحبت از این باب هست آمده می گوید خدا قدرت دارد که بگوید «كُنْ فَيَكُونُ» مربوط به این است و مربوط به افعال انسان و مکلف نیست. 4. ما تا حالا بحث کردیم اشاعره را معرفی نکردیم اشاعره یک مسلک منقرض است و اسمش فلسفی است ولی به نام مکتب عقلی هم هست در واقع منکر عقل است یک مطلب ضد العقل است و الا مطلب واضح است اگر انسان اختیار نداشته باشد که تکلیف معنا ندارد می گوید عقل انسان اعتبار ندارد می گوییم عقل ضروری است می گوید عقل ضروری هم اعتبار ندارد یک مکتب ضد العقل است. بنابراین خود جبر هم یک حکم ضد العقل است پس بدانیم مسئله جبر از اشعری از مکتب انکار العقل است. 5. از لحاظ عقلی و فلسفی و علمی کسی جبر اعلام بکند جزء اوهام و خرافات تلقی می شود و اما چیزی که باقی می ماند این است که از لحاظ عقائد و توحید ذات و صفات و اعتقاد به صفات باری تعالی که «هو الحی القیوم، هو المحیط، هو القدیر» از باب قدرت نامتناهی و احاطه نامتناهی و اشراف نامتناهی که این را بحث کلامی که کلام اسلامی اعلام می کند. و همین طور تجربه دینی و تجربه روایی و آیات قرآن که امور در اختیار انسان قرار داده شده به لطف خدا ولی خدای متعال لطفش همیشه ارتباط دارد اگر لطف یک لحظه قطع بشود این جهان نیست این انسان نیست این هستی نیست. و آن لطف علی التحقیق تعلق می گیرد به مبادی حیات و قدرت و علم. لذا یک عملی را که انسان انجام می دهد خودش انجام می دهد ولی حیات و قدرت و علم که نداشته باشد که نمی تواند انجام بدهد. آن مبادی در دست خداست و می شود امر بین الامرین. در این رابطه بهترین آیه ای که ما را هدایت می کند همان آیه سوره انسان هست آیه اول که خدای متعال می فرماید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»[3] این گونه آفریدند و هدایت شده و فطرت دارد و معنویت را تشخیص می دهد عقل دارد و صلاح و فساد را تشکیل می دهد پیامبر دارد که هدایت شان می کند «هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا». شیخ طوسی در تفسیر این آیه می فرماید: «ذلک» یعنی «ذلک القول من الله تعالی یبطل قول المجبره»[4]

 

اما آیات

الان چند تا آیه را شرح بدهم ان شاء الله که سیدنا الاستاد تعرض فرمودند که این آیات هم توهم نشود که آیه ای است که مکتب جبر را تایید کند. اینها هم همین امر بین الامرین است.

 

آیه اول چهل و نه سوره یونس

اول آیه چهل و نه سوره یونس خدای متعال می فرماید: «قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ» این توهمی ممکن است از اینجا به وجود بیاید انسان هیچ مالکیتی ندارد.

 

کلام سید الخوئی

این را سیدنا الاستاد می فرماید: این همان امر بین الامرین است که باید انسان توجه کند که اگر مبادی نباشد قدرت و حیات که دست خداست و اگر حیات و قدرت و علم نباشد هیچ کاری نمی توانیم بکنیم نه ضرری از ما ساخته است و نه نفعی، هیچ هیچ است «الا ما شاء الله» مگر که خدا بخواهد که حیات و قدرت و علم بدهد آدم می تواند کاری بکند. این امر بین الامرین است.

 

اما تفسیر تبیان

اما تفسیر در این رابطه می فرماید: این آیه مربوط می شود به رد آنچه که در آیات قبل آمده است. در آیه قبلی آمده «وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» می آیند از پیامبر سوال می کنند که این وعدی که دادید از ثواب و عقاب تا کی و کجاست؟ خدا می فرماید: «قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ» ثواب و عقاب در دست من نیست در دست خود خداست پس طبق تفسیر هم ربطی به جبر ندارد.[5]

 

آیه دوم سوره کهف آیه بیست و چهار

آیه دوم را بگویم که سید مثال زده اند سوره کهف آیه بیست و چهار «وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ» این خیلی توهم شدیدی برمی انگیزد نگویید موکداً برای چیزی که من این را فردا انجام می دهم مگر اینکه خدا بخواهد تو هیچی فقط بگو و در آیه دیگر می گوید «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ»[6]

 

دو تفسیر از تبیان

کتاب تفسیر تبیان درباره این آیه تفسیر می فرماید: این آیه مربوط می شود به توفیق الهی، انسان را به اختیار خودش تا فردا می خواهد چیزی را انجام بدهد در اینجا سه تا احتمال در تفسیر گفته است احتمال اول این است که شما کاری را که انجام می دهید نگویید که من انجام می دهم بگویید ان شاء الله. برای اینکه اگر فسخ عزمی به وجود آمد دروغ نباشد ان شاء الله، مقید کنید به ان شاء الله. خلاصه اش این می شود که این را انجام می دهم ان شاء الله، مشروط. پس که اگر یک وقتی عزم تان از بین رفت کذب در نیاید این تفسیر اول است. تفسیر دوم که شیخ می فرماید «و هذا حسن» این است که توفیق می خواهد توفیق است از سوی پروردگار عالم که برای انسان عنایت کند که خودتان نگویید که فردا من این را انجام می دهم ممکن است توفیق پیدا نکردید مگر اینکه خدا بخواهد توفیق بدهد خواست خدا در عمل مباشری نیست توفیق است مباشرتاً که خدا خودش به واسطه ملائکه خودش کار را انجام نمی دهد توفیق می دهد برای بنده خودش. بنابراین ربطی به جبر ندارد نتیجتاً با این تفسیر همان قضیه امر بین الامرین درست می شود و می شود از این قرار که اگر من کاری را فردا انجام بدهم به توفیق الهی انجام خواهم داد ان شاء الله که هم کار مربوط می شود به اختیار خود من و هم توفیق الهی را می طلبد. اگر توفیق نباشد کاری انجام نمی گیرد.[7]

اما روایات

از آیات همین مقدار استفاده کردیم چند تا روایتی که با مدرک برایتان بگویم که امر بین الامرین و بطلان جبر و تفویض را اعلام بکند ذکر بشود. روایت کتاب کافی در کتاب توحید باب الجبر و القدر و الامر بین الامرین آمده است که امیرالمومنین علیه السلام در کوفه بود که از جنگ صفین آمده بود یک مردی آمد که اینجا اسمش را گفته اند یک شیخی، آمد و سوال کرد از مسائل قضا و قدر و جبر و تفویض، تا به اینجا گفت «قال له الشیخ و کیف لم نکن فی شیء من حالاتنا مکرهین و لا الیه مضطرین» یعنی اجبار «و کان بالقضاء و القدر مسیرنا و منقلبنا و منصرفنا» ما مجبوریم چطور مجبور نباشیم قضا و قدر این را برای ما نوشته است «فقال امیرالمومنین له و تظن انه کان قضاءً حتماً و قدراً لازماً انه لو کان کذلک لبطل الثواب و العقاب» اگر این گونه باشد ثواب و عقاب معنا ندارد ثواب برای کی بدهد کاری نکرده و عقاب برای کی؟ کاری نکرده خودش «و النهی و الزجر من الله» معنا ندارد «و سقط معنی الوعد و الوعید فلم تکن لائمه للمذنب و لا محمده للمحسن» مذنب ملامت نمی شود و محسن ستایش نمی شود. «و کان المذنب اولی بالاحسان من المحسن و لکان المحسن اولی بالعقوب من المذنب تلک مقاله اخوان عبده الاوثان و خصماء الرحمن و حزب الشیطان» تا اینجا که می فرماید: «ان الله تبارک و تعالی کلّف تخییراً و نهی تحذیرا» تا که می فرماید: «و لم یطع مکرها و لم یملّک مفوضا ذلک ظن الذین کفروا فویل للذین کفروا من النار فانشأ الشیخ یقول انت الامام الذی نرجو بطاعته، یوم النجاه من الرحمن غفرانا، اوضحت من امرنا ما کان ملتبسا، جزاک ربک بالاحسان احسانا» این روایت اول بود روایت بعدی را هم بخوانم که عبارت بسیار روشن است روایتی است از امام رضا علیه السلام یونس بن عبدالرحمن نقل می کند روایت طولانی است آن قسمت آخرش را بخوانم راوی می گوید که «اقول لا یکون الا بما شاء الله و اراد و قدّر و قضی فقال یا یونس لیس هکذا لا یکون الا ما شاء الله و اراد و قدّر و قضی یا یونس تعلم ما المشیئه قلت لا قال هی الذکر الاول فتعلم ما الاراده قلت لا قال هی العزیمه علی ما یشاء» تا به اینجا که می فرماید: «فتعلم ما القدر قلت لا قال هی الهندسه و وضع الحدود من البقاء و الفناء ثم قال و القضاء هو الابرام و اقامه العین» یونس که خیلی خوش اش آمده بود «قال فستأذنه ان اقبل رأسه و قلت فتحت لی شیئاً کنت عنه فی غفله». روایت بعدی حدیثی که با سند معتبر یونس بن عبدالرحمن از امام باقر و امام صادق نقل می کند «ان الله ارحم بخلقه من ان یجبر خلقه علی الذنوب ثم یعذبهم علیه و الله اعز من ان یرید امراً فلا یکون قال فسئلا هل بین الجبر و القدر منزله ثالثه قال نعم اوسع مما بین السماء و الارض» روایت بعدی هم از امام صادق علیه السلام «فقال الله اعدل من ان یجبرهم علی المعاصی ثم یعذبهم علیها» خدا عادل تر از ان است که مکلفین را مجبور کند به معصیت آنگاه به همان معصیت ها عذاب کند «فقال جعلت فداک ففوض الله الی العباد» پس تفویض کرده است؟ «قال فقال لو فوّض الیهم لم یحسبهم بالامر و النهی» اگر تفویض بود که امر و نهی نداشت «فقال له جعلت فداک فبینهما منزله قال فقال نعم اوسع ما بین السماء و الارض» همین مثالی که ما در عرف می گوییم فاصله از زمین تا آسمان است. روایت دیگری که مرسله محمد بن یحیی از امام صادق «قال لا جبر و لا تفویض و لکن امر بین امرین قال قلت و ما امر بین امرین» این امر بین امرین چیه؟ «قال مثل ذلک رجل رأیته علی معصیه فنهیته فلم ینته فترکته ففعل تلک المعصیه فلیس حیث لم یقبل منک فترکته کنت انت الذی امرته بالمعصیه»[8] کسی را که امر می کنی اگر انجام می دهد آن امر و آن کار مربوط می شود به خودش و اگر انجام بدهد هم خودش با اختیار انجام داده و هم امر شما را اطاعت کرده است می شود امر بین الامرین. به امید خدا ما زندگی مان در سایه امر بین الامرین باشد که به امید خدا و به توفیق خدا همه کارهایمان را پی بگیریم. که درس ها امروز تعطیل می شود چند تا نکته توصیه ای که نکته اول این همه بحث توفیقات الهی است کار ما تا اینجا تمام شد. همه امور را به لطف خدا بدانیم که اگر عنایت خدا نباشد ما هیچی نیستیم عنایت خدا همان لطفی است که درباره مبادی کار ما برای ما می دهد و خود اختیار را هم خدا برای ما می دهد که در بیان سید دیدیم که فرمود: اراده خدا به فعل تعلق نمی گیرد اراده احداث کرده است اراده را، احداث نکرده است فعل را. فعل را انجام نمی دهد خلق فعل نیست خلق اراده است اراده خدا خلق اراده است نه خلق فعل. ان شاء الله توفیق بدهد که ما با لطف خدا و کرم خدا و عنایت خدا و توفیق الهی که توفیق از ما به لطف خودش سلب نکند بتوانیم کارهایمان را انجام بدهیم نکته تذکری این است که این تعطیل که با نظام طرفدارام چون که نظام اهل بیت می دانم حداقل منسوب ثبت شده به نام اهل بیت است و از دستم بیاید کمک می کنم اما این مقدار را می توانم بگویم این تعطیلات عید نوروز در ایران بسیار کار غلطی است حدود بیست روز چرخ تولید معطل و موسسات علمی ساکت و مردم سرگردان یک عصر جشن و سرگردانی. آمار تلفات در تعطیلات در اثر تصادف به اندازه تلفات یک جنگ یک جبهه آن چند روزه، خرجش اسراف ها مردمی که ندارند با خون جگر با چه وضعی اولا که عزاء و ماتم بگیرند که ندارند زن و بچه نمی گذارد ماتم می آید به سراغ طلبه ها بعد این را ببرند خرج بکنند خرج های مفت و بیخود یعنی یک چیزی است که بدی اش با خودش است و قبحش صد درصد است ولی اصلا امکان ندارد دولت هم زورش نمی رسد مردمی است. یک خوبی دارد ما دوست داریم که مردم خوشحال باشند که ما دوست داریم مردم خوشحال باشند. اما برای ما طلبه ها که در اصطلاحات سیاسی امروز می گویند که تهدید را تبدیل به فرصت می کنیم شما از این فرصت دیگر کتاب ها را نبندید و تبدیل به فرصت بکنند یک فرصت مطالعاتی خوب، مطالعه بکنید و بنویسید. شما بروید تاریخ ها را بخوانید در نجف مولفین نوشته رمضان المبارک بیست و پنج رمضان یا بیست و هشت رمضان. کتاب هایتان و مطالعات تان در این تعطیلات کنار نگذارید از فردا شروع می شود فصل کار برای آدم، کار مطالعاتی جدید و به دقت کار را شروع کنید مطالعه کنید درس هایی که خواندید بررسی بکنید. اگر در این تعطیل طلبه از درس فاصله بگیرد باور کنید به طرف عامی بودن می رود یعنی افت می کند چند درجه از توان علمی اش پایین می آید. بنابراین ایام هم ایام رجب است که بیست و هفتم رجب قطعا روزه داشته باشید که یکی از چهار روز سال روز بیست و هفتم است که ثواب خیلی عظیمی برایش آمده. بیست و پنجم رجب قطعا برای روضه شرکت کنید روز شهادت آقا امام موسی بن جعفر است که ما وامدار حضرت معصومه هستیم و روز سیزدهم رجب روز ولادت امیرالمومنین است آن هم یادتان نرود حداقل زیارت امین الله بخوانید و اکثریت تان پدر داشته باشید بروید از پدرتان سر بزنید روز پدر نظام جمهوری خوب اسم گذاشته از پدران احترام کنید. و مطلب آخر هم این است که در ماه رجب تا تعطیلات تمام نشده سعی کنید که گناه نکنید که این می شود رجبیون، که گناه نکنید و از اعمال استفاده کنید. دیگر خودتان اعمال نیمه رجب که اعمال ام داود است. ان شاء الله از این مراسم استفاده کنید روز آخر جلسه ما هست خدایا توفیق عبودیت عنایت فرما.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo