< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: امر چهارم دو مسلک در آن

طبق متن مان در کفایه الاصول رسیدیم به امر چهارم در این امر بحث از این است که آیا استعمال لفظ در معنای مجازی اش نیاز به قرینه دارد یا نه، فقط با یک مناسبتی که طبع انسان قبول کند درست است. این بحث یک بحث بلاغی محض هست. و در این رابطه دو مسلک وجود دارد: مسلک اول عبارت است از مسلک اهل بدیع و بیان می گویند استعمال لفظ در معنای مجازی یا در غیر موضوع له بدون قرینه نمی شود و بدون قرینه درست نیست. و متن اصلی در این رابطه همان کتاب مطول است که کتاب قطوری است در بدیع و بیان که تفتازانی با متن سکاکی این کتاب را تالیف کرده اند. الان هم در دنیای بدیع و بیان مطالبی از این کتاب مورد تدریس و اعتماد هست. در این کتاب مطول آمده است در بحث وضع که استعمال لفظ در معنای مجازی اش نیاز به قرینه دارد و قرائن هم شمرده شده است که عبارت از بیست و پنج قرینه. هر کجا جای خودش را پیدا می کند که ابتدایش گفته می شود قرینه مشابهت، قرینه عول مثلا قرینه مشابهت این است که زید را اسد می گوییم چون شباهت دارد از حیث شجاعت و زید را معلّم می گوییم به قرینه عول چون خیلی خوب درس می خواند پس فردا معلم می شود به قرینه عول می گوییم که زیدٌ عالمٌ. با این خصوصیات اجمال قضیه این شد که استعمال لفظ در معنای مجازی نیاز به قرینه دارد. این مقدار مطلب که گفته شد در یک حد ادعاء است این قرائن را از کجا بفهمیم و کی گفته است و سرنوشت آن چیست؟ استدلالی که در این رابطه می شود این است که از منظر بیان استعمال اگر بدون معنا باشد یعنی لفظ را بدون معنا بکار ببرید می شود مهمل و اگر بدون قصد معنا بکار ببرید می شود هزل. و اگر به معنای موضوع له آن بکار ببرید می شود حقیقی و اگر به معنای مجازی اش به کار ببرید می شود استعمال مجازی. و این استعمال بدون وجه نیست و بدون مناسبت نیست بلکه باید یک مناسبتی در کار باشد این مناسبت که لازم هست اگر مناسبتی در کار نباشد استعمال در معنای مجازی غلط در می آید خلاف صحیح. مثلاً به آب بگوییم آتش، به زمین بگوییم آسمان. اصلا استعمال غلط در می آید و صحیح نیست. بنابراین یک مناسبتی باید باشد. این مناسبت ها را محققان بدیع و بیان که در استعمال الفاظ تبحّر دارند و سالها یا شاید نزدیک قرنها وقت هزینه کرده اند با تتبع به این جا رسیده اند که استعمالات که با مناسبت انجام می گیرد مناسبت در حقیقت در قالب بیست و چهار قرینه در می آید هر قرینه یک مناسبتی است. این خلاصه استدلال از سوی علمای بیان.

 

توهم: آثار و ثمر علمی و عملی ندارد

در این رابطه توجه کنید توهمی را از ذهن تان رفع کنید ممکن است سوال بشود که این بحث هیچ اثری ندارد نه اثر علمی عملی دارد نه اثر علمی. جوابش این بود که هر بحث از هر علمی اثر و ثمر مناسب به خود آن علم را دارد. این بحث که بلاغی شد اثر بلاغی دارد صحت استعمال یک اثر است یک اثر بلاغی است یک اثری است در بدیع و بیان. و عدم صحت آن هم اثری است. لذا این بحث دارای اثر است در بدیع و بیان که اثرش واضح است صحت استعمال و عدم صحت استعمال و حتی در بحث های مربوط به نصوص هم نتایج و ثمراتی به صورت نادر داشته باشد. مثلاً در روایات اگر ببینیم یک استعمال طبق بدیع و بیان غلط است و نادرست است اینجا می گوییم این متن روایی نیست یکی از راه های اثبات اعتبار برای روایت درستی متن بود و متانت متن و جودت متن یکی از راه های اثبات اعتبار است. از طریق بدیع و بیان می فهمیم. یکی از راه هایش همین استعمالات مجازی ببینیم یک استعمالی شده است که با متن کلام معصوم منطبق نیست اینجاست که اعتبار مورد شک و تردید قرار می گیرد. بنابراین این بحث اثر علمی خودش را در باب خودش دارد و اثر علمی فقهی روایی هم به صورت جزئی خواهد داشت و قابل توجه است که خود صحت استعمال در بین ادباء و اهل سخن و ادب یک اثر مهم و قابل توجه است. بنابراین این بحث دارای اثر هست. رای ارباب بدیع و بلاغت و اثر علمی آن بحث گفته شد.

 

مسلک دوم و ادله آن

اما مسلک دوم که عبارت است از مسلک اصولی ها. در مسلک اصول آمده است که صحت استعمال لفظ در معنای مجازی نیاز به قرینه ندارد بلکه صحت استعمال درست براساس اقتضاء طبع سلیم هست. اگر طبع سلیم صحت را اعلام کند آن استعمال صحیح است اگر طبع سلیم صحت را اعلام نکند استعمال غلط است قرینه باشد یا نباشد. استادنا العلامه شیخ صدرای باکویی قدس الله نفسه الزکیه در این رابطه مثالی می فرمایند از این قرار است که انسانی که دارای قد بلندی باشد و رفیع القامه باشد اگر این انسان را بگوییم سرو که درختی است با قد بلند، می شود سرو بلندی است قامت رعناست خوب است اگر برای این انسان قد بلند بگوییم نخل درست نیست این چیه؟ این اقتضای طبع است قرینه اگر بگوییم هر دویش قرینه اش یکسان است هم نخل قد بلند دارد هم سرو، ولی به سرو اطلاق می شود به نخل استعمال وجود ندارد. بنابراین آن قرائنی که گفته شده است اساس ندارد.

 

سوال:

پاسخ: انسان قد بلند را می توانید سرو بگویید که در اشعار هم آمده اما درباره نخل گفته نمی شود. بعد ایشان مثال دیگری می زند می گوید در اصطلاح فارسی و عربی کلمه کشتن در چراغ استعمال می شود که در اشعار سعدی آمده است شمع را از خانه برون کردن و کشتن، اما در عربی استعمال ندارد که بگوییم اقتل السراج. در اصطلاح مازندران هنوز چراغ را کشتن می گویند. که این مثال را برای این زدند که طبع هم طبع جامعه خاص، طبع عمومی نمی خواهد مثلا طبع عربی و طبع فارسی. این ابتدای بحث بود. اما استدلال ادله ای که در این رابطه اقامه می شود از این قرار است: 1. درباره استعمال لفظ در معنای مجازی هیچ مستعملی طبق تتبع قرینه را ملاحظه نمی کند. مثلا کسی فرزند خودش را حاتم اسم بگذارد قرینه جود و سخاوت را لحاظ نمی کند قرینه در کار نیست. این دلیل اول، دلیل دوم وجدان شاهد است که یک لفظ اگر با یک معنای مجازی مناسبت داشت این استعمال صحیح است ولو قرینه اصلاً در نظر گرفته نشود. مغفول عنها باشد استعمال درست است. و دلیل سوم هم ادلّ دلیل علی امکان شئ وقوع آن است می بینیم که لفظ استعمال می شود به نوع خودش استعمال درست است به صنف خودش استعمال درست است و این استعمالات واقع دارد بنابراین صاحب نظران اصول از صاحب قوانین یا محقق قمی در کتاب قوانین جلد اول بحث وضع این مطلب را اعلام کرده است که استعمال لفظ در معنای مجازی نیاز به قرینه ندارد «لا یکون بالقرینه بلکه یکون بالطبع» و محقق خراسانی و همینطور محققین دیگر این مطلب را به طور کاملتری بحث کرده اند عنوان اصلی که به سمت رسیده است در کفایه الاصول است که «صحه استعمال اللفظ بالمعنی المجازی بالطبع لا بالقرینه» پس با این سه دلیل این را گفتیم و مطلب اعلام شد. اما بعد از این در امر چهارم که می رسیم مثال هایی را محقق خراسانی به عنوان واقعیت داشتن یا به عنوان وقوع و تحقق این استعمال یادآور شده اند. شما که کفایه الاصول درس می گویید عنایت کنید. می فرماید: استعمال لفظ و اراده نوع آن، شبهه ای نیست در صحت استعمال لفظ و اراده نوع آن و اراده صنف آن و اراده مثل آن. اما استعمال لفظ و اراده شخص آن نیاز به بحث دارد. در حقیقت امر چهارم با امر سوم یک امر به حساب می آید امر چهارم مترتب به امر سوم هست.

 

مصادیق تحقق استعمال لفظ در معنای مجازی

پس از که گفتیم استعمال لفظ در معنای مجازی بدون استناد به قرینه درست هست مصداق هایی برای وقوع آن و تحقق آن یادآور می شویم. 1. صحت استعمال لفظ بر نوع آن، منظور از این عبارت کفایه الاصول که می فرماید: صحت استعمال لفظ و اراده نوع یعنی استعمال لفظ در نوع خودش درست است. ببینیم لفظ داریم و نوع داریم و صنف. منظور از نوع وصف ذاتی لفظ هست مثل کلمه برای «فَعَلَ» در الفاظ یا در منطق انسان نوع است برای حیوان ذاتی است. اما صنف عبارت است از وصفی که حدود برای موصوف تعیین می کند در ارتباط با خارج. یعنی اضافه به یک وصف خارجی می شود صنف. مثلا می گوییم فضلای نجفی، فضلا و علمای قمی، علمای مشهدی. که ایشان به رومی مثال می زند که انسان رومی یک صنف است. نسبت با توجه به اضافه ای که به نجف دارند می شود یک صنف. صنف را تعریف کردم که موصوف در ارتباط با وصف خارجی یک محدودیت و حدود به خودش اختصاص بدهد. بعد از که معنای نوع و صنف هم توضیح داده شد لفظ خودش یک لفظی است و نوع آن هم یک نوعی است که مربوط به آن لفظ هست و بدون هیچ تردیدی معنای لفظ نوع نیست تا استعمال در نوع بشود استعمال در معنای خود، اما معنای حقیقی آن نیست مثلاً می گوییم کلمه «ضرب» کلمه است که معنای «ضرب» «ضرب» است کلمه یک نوع آن است این استعمال درست است اگر بگوییم «ضرب کلمه» درست است در غیر معنای خودش استعمال شده منتها در نوع خودش استعمال شده. این استعمال درست است و یا استعمال در صنف بگوییم مثلا بگوییم «زید فی ضرب زید مرفوع» مرفوع صنف است و از ذاتیات نیست صنف است در ارتباط با خارج مرفوع به وجود می آید عامل رفعی. مثال مربوط به استعمال لفظ در صنف خودش را هم فهمیدیم. و مثال استعمال لفظ در مثل خودش مثلا می گوییم «هذا الزید فی ضرب زید فاعل» استعمال به مثل شده است این «هذا الزید» استعمال شده است به آن زیدی که در «ضرب زید» هست مثل شئ که عین معنای خود شئ نیست نوع شئ معنای موضوع له شئ نیست صنف شئ معنای موضوع له نیست پس استعمال در غیر موضوع له هست و درست هم هست بلا شبهه. چرا ما این مثال را عوض کردیم؟ به خاطر یک اشکالی بود که اشکال به مثال مربوط می شد در کفایه که آمده است «ضرب فعل ماض» که استعمال در نوع است. اینجا اشکال این است که نوع شئ شامل خود شئ هم بشود دیگر. در اینجا فعل ماضی شامل «ضرب» نمی شود چون اینجا «ضرب» اسم است چون این «ضرب» ضرب فعل ماضی نیست لفظ ضرب است و لفظ ضرب می شود اسم، فعل اصلا نیست این لفظ دیگر مشمول فعل ماضی نیست پس نوع باید همه افراد را شامل بشود. اینجا نوع شامل این نمی شود. مطلبی را هم درباره استعمال لفظ به شخص خودش مطرح فرموده اند که قبل از به آن استعمال برسیم

 

تحقیق و توضیح

یک تحقیق کوتاهی: اما تحقیق و توضیح در این رابطه از این قرار است که در مجموع ما پس از آنکه استعمالات را در نظر بگیریم می بینیم استعمال یک مناسبت باید داشته باشد. بدون مناسبت طبع قبول نمی کند. اگر مناسبت بود فقط اسم عوض شده اصول می گوییم مناسبت و ادب و بیان می گوید قرینه. و این نکته که می گوییم بالطبع،

 

دو قسم طبع

توجه کنید منظور از طبع چه باشد؟ طبع به دو معنا بکار می رود: 1. طبع خاص، 2. طبع عام. اگر منظور طبع عام باشد که به اشکال عمده برمی خوریم. طبع عام یعنی ذوق و سلیقه، این دیگر الی ما شاء الله فرق دارد ذوق ها مختلف است یک فردی می آید می گوید که من می گویم انسان قد بلند نخل است من می گویم نخل. ذوق است دیگر. و ذوق هم معیار ندارد هر کسی ذوقی دارد که مال خودش است اذواق مختلف است پس معلوم است که منظور از این طبع ذوق نباشد قسم دوم طبع طبع خاص یعنی طبع ادباء و اهل بدیع و بیان. منظور از طبع اگر طبع ادباء و بدیع و بیان بود یعنی کسی که اهل فهم و علم و تحقیق هستند طبع اینها مناسبت را تشخیص بدهند در این جهت طبع اصولی با طبع بلاغی فرق نمی کند می شود یک طبع محققانه و مناسبت نگر که می تواند مناسبت را تشخیص بدهد. بنابراین طبع که طبع محققانه بود مناسبت را که تشخیص داد استعمالات را با مناسبت که بکار برد تعبیر فرق می کند همان مناسبت را که اصول به کار می برد عمقش را بشکافید سر از یک قرینه در می آورد بدیع و بیان اسم ثبت شده اینجا فقط مناسبت به عبارت دیگر کلی نگری و ریزنگری است کلی نگری اش در اصول است مناسبت و طبع ریزنگری اش در ادب و بلاغت است یعنی قرائن. در نتیجه فرقی در این رابطه دیده نمی شود و استعمال درست است که بدون مناسبت نیست و با مناسبت درست است همین جایی که می گوییم استعمال لفظ در نوع آن قرینه وجود دارد یکی از قرائن جزء و کل بود استعمال لفظ در نوع آن درست است به مناسبت یا قرینه جزء و کل. نتیجه را به دست آوردیم که این بحث هم ثمر علمی دارد و هم بحث بین این دو مسلک در حقیقت یک بحثی نیست که تضاد و تعاند داشته باشد بلکه قابل جمع است با این وضعیتی که گفتیم، الفت و کنار هم قرار گرفتن یک آرزوی عقلائی است و اما استعمال لفظ در شخص آن نیاز به تامل دارد که ان شاء الله فردا بحث کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo