1404/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
معنا و اقسام اجماع/اجماع /امارات و حجج
موضوع: امارات و حجج/اجماع /معنا و اقسام اجماع
بحث با اهمیت اجماع:
یکی از ادلهی اربعه بین الفریقین، اجماع است. در این تعبیر اختلافی بین فریقین وجود ندارد. اتباع آل البیت هم میگویند ادله اربعه و ابناء عامه هم این تعبیر را به کار میبرند و یکی از ادله اربعه اجماع است. اجماع بین قدمای اصحاب، مشهور و متأخرین مورد بحث قرار گرفته است که ابتدا معنای اجماع، سپس اقسام و آنگاه حجیت و مدارک و مستندات حجیت اجماع بیان خواهد شد.
معنای اجماع:
در لغت معنای اجماع عبارت است از مطلق عزم و اتفاق؛ اما طبق بیان محقق حلی در کتاب معارج الاصول، ص179 که میفرماید: اجماع در اصطلاح فقهاء عبارت است از اتفاق کل علمای اهل فتوا. گویا یک خصوصیت دیگر هم اضافه میشود که اجماع کل فقهاء اهل فتوا نسبت به احکام شرع است. متعلق اجماع حکم است؛ لذا گفته میشود که اگر یک امر عقلی و مورد اتفاق بود، اگر ادعای اجماع شود، اجماع در امر عقلی و در موضوعات جا ندارد. موضوعات تابع واقع خودش است و مربوط به احکام و دستورات شرعی نیست.
اقسام اجماع:
برای اجماع تقسیمات متعددی گفته شده است. تقسیم اول عبارت است از انقسام اجماع به اجماع منقول و محصل. اجماع محصل یعنی این که در زمان محقق و مجتهدی که به اجماع تمسک میکند، اجماع موجود و حاصل باشد. اجماع محقق هم گفته میشود که خود مجتهد نه تنها از حصول اجماع که در السنه اشتهار داشته باشد مطلع است، شخصا تحقیق کرده باشد و آن را به دست آورده باشد، در این صورت اجماع محقق میشود. اجماع منقول در اصطلاح صاحب جواهر بر سه قسم است: یکی اجماع منقول به خبر واحد. دیگری اجماع منقول به خبر مستفیض. سومی اجماع منقول به خبر متواتر. صاحب جواهر در کتاب جواهر وقتی میگوید: «بل الإجماع بقسميه عليه»[1] منظور اجماع منقول به خبر واحد و اجماع منقول به خبر متواتر است.
تقسیم دوم که بعد از تطور به وجود آمده، اجماع تعبدی و اجماع مدرکی است. بعد از زمان شیخ انصاری این تقسیم به وجود آمده و تا زمان شیخ محصل و منقول بود که بعد از آن مدرکی و تعبدی هم اضافه شد. در جواهر که مراجعه میکنید اجماع مدرکی در آن زمان هیچ اشکالی نداشته است؛ چون میفرماید: «بل الإجماع بقسميه عليه ، مضافا الى الكتاب والسنة المستفيضة».[2] همان طوری که مشاهده میشود صاحب جواهر اجماع را در کنار روایت آورده که این کار در اصطلاح بعد از تطور اجماع مدرکی میشود.
هر کدام از اجماعات محصل و منقول به این دو قسم تعبدی و مدرکی تقسیم میشود که در مجموع هشت قسم میگردد؛ چون اجماع محصل یا تعبدی است یا مدرکی. اجماع منقول که خود یا منقول به خبر واحد است یا منقول به خبر مستفیض یا منقول به خبر متواتر، هر کدام یا تعبی است یا مدرکی. اجماع مدرکی این است که اجماع مدرک همسو داشته باشد؛ فرق نمیکند که مجمعین صریحا به آن استناد کرده باشند یا محتمل المدرک باشد و محرزالمدرک نباشد. در اجماع تعبدی فقط اجماع است و هیچ روایت و مدرکی عقلاً و عقلائیاً که همسو با آن باشد، وجود ندارد؛ لذا سیدنا الاستاد میفرماید: علی التحقیق اجماع تعبدی در فقه فقط دو مورد است: یکی در مورد حرمان ولد الزنا از ارث و دیگری وضع المیت فی القبر مستقبلا الی القبلة. بقیه موارد اجماع یا مدرک نقلی دارد یا عقلی قابل استناد.
سید بروجردی فرموده هفتاد مورد اجماع تعبدی داردیم که گفته میشود بیشترین آن مربوط به مسائل ارث باشد.
تقسیم سوم عبارت است از انقسام اجماع به قولی و عملی. اجماع قولی این است که فقهاء اظهار نظر کنند قولا نسبت به یک حکمی از احکام شرع و اجماع عملی آن است که نسبت به یک امر عملا ملتزم باشند و قولا آن را اظهار نکنند. سید مرتضی در کتاب ذریعه ج1، ص420 یک اقسامی به اعتبار مجمعین برای اجماع ذکر کرده که اجماع یا توسط امت شکل میگیرد یا توسط مؤمنین یا توسط علماء.
مراحل بالاتر و پایین تر از اجماع:
تراکم آراء در ابتدا در حد شهرت است. شهرت در دید ابتدائی عبارت است از قسمت قابل توجه وفاق بین آراء نه به طور کامل؛ اما محققانی مثل سیدنا الاستاد میفرماید: اگر در اجماعی که ادعا شود یک فرد مخالف وجود داشته باشد، شهرت میشود.
بعد از شهرت نفی خلاف است که قریب به اجماع و بالاتر از شهرت است. برای این که نفی خلاف شهرت نیست چون مخالفی وجود ندارد و اجماع نیست چون همه صاحب نظران اظهار نظر نکرده و ممکن است خلاف باشد؛ ولی ثبت نشده است.
مرحله بالاتر اجماع است که عبارت است از توافق کل صاحبان فتوا نسبت به حکم شرعی است در عصر واحدی که اجماع محصل میشود.
مرحله بالاتر از اجماع تسالم است که یک امر مورد توافق است و توافق در حد بالایی است که شده امر مسلم و در اصطلاحات گفته میشود متسالم علیه یا ارسال مسلم یا مراسیل مسلمه. تسالم از مرز و خطر مدرکی بالاتر میرود و مدرکی بودن آن اشکال ایجاد نمیکند چون اعتبار آن ارتباط با خود مذهب دراد. لذا با ضرورت فاصلهی قابل توجهی ندارد و تقریبا جزء ضرورت مذهب میشود.
اقوال صاحب نظران:
1- شیخ مفید: اولین فقیه عظیم الشأنی که صریحا در باره اجماع اظهار نظر کرده است شیخ الشیعة الامامیة شیخ مفید است که در کتاب التذکره بالاصول میفرماید: «وليس في اجماع الامة حجة من حيث كان اجماعا، ولكن من حيث كان فيها الامام المعصوم».[3] اگر قول معصوم در ضمن اجماع نباشد حجیتی وجود ندارد.
2- سید علم الهدی شاگرد شیخ مفید در کتاب ذریعه، ص419 میفرماید: اجماع عند المتکلمین و عند الفقهاء جایگاهی دارد و اختلاف نظر جزئی است. اجماع حجیت دارد به تمامی اقسام خودش؛ چه از امت باشد؛ چه از مؤمنین و چه از علماء باشد، به شرط این که متضمن قول معصوم باشد. از آنجا که معصوم در هر عصری است و هر عصری که اجماع محقق شود حجیت هم محقق خواهد شد. دلیل بر این مطلب حکم عقل کلامی است که برگرفته از قاعده لطف است و قاعده لطف ایجاب میکند تمامی علماء که توافق آراء نسبت به یک مطلب داشته باشند و مدرکی جز آن نباشد، این اجماع قطعا متضمن وجود معصوم است بر اساس قاعده لطف. امکان ندارد تمام فقهاء بدون وجود حتی یک اختلاف، نسبت به یک حکم توافق نظر داشته باشند و معصوم که صاحب شرع در آنجا نباشد.
3- شیخ طائفه در کتاب عده، ص622 میفرماید: اجماع به عنوان یک حجت است نزد متکلیمن و فقهاء. آنگاه در جهت بیان رأی به همان سبک و سیاق استادش سید مرتضی میفرماید: اجماعی که حجیت دارد به جهت وجود معصوم است که امام در جمع مجمعین وجود و حضور دارد؛ به دلیل این که هیچ زمانی خالی از حجت نیست. این اصطلاحی که رایج است هیچ زمانی خالی از حضور حجت نیست برگرفته از کلام شیخ باشد. غیبت امام عین حضور است. حضور و غیبت برای انسان کامل فرق نمیکند. «بيمنه رزق الورى، وبوجوده ثبتت الأرض والسماء».[4] امام عصر علیه السلام حضور دارد ولی ظهور ندارد. فاعلیت فاعل تمام است و از سوی ما قابلیت نقص دارد.
هر چه هست از قامت ناساز بد اندام ماست ور نه تشریف تو در بالای کس کوتاه نیست
کسانی که بصیرت دارند درک میکنند و ما که بصیرت نداریم اسم حضرت برای ما کافی است.
شیخ طوسی میفرماید: در هر زمانی حجت وجود دارد و کل فقهاء که نسبت به یک مسأله توافق داشته باشند، امام عصر در آنجا حضور خواهد داشت.
4- محقق حلی در کتاب معارج الاصول، ص179 اجماع را که تعریف میکند میفرماید: علمای اهل فتوا که به معنای کلمه اجماع کنند قطعا معصوم در بین آنان وجود دارد؛ چون معصوم صاحب شرع و حافظ آن است و به کل آنان اجازه نمیدهد که بر خلاف برود و از باب لطف حضور دارد و حضورش به طور قطعی در جمع فقهاء خواهد بود. از باب حفظ شرع و از باب این که ناظر بر احکام شرع است، وقتی تمامی فقهاء اتفاق داشته باشند، حضور امام در جمع همهی فقهائی که اتفاق رأی داشته باشد کشف میشود.
5- علامه حلی در کتاب تهذیب الوصول، ص203 با نگاه به بیان محقق حلی همان مطالبی که در بیان ایشان آمده است را بیان میکند و میفرماید: امام در جمع مجمعین وجود دارد و اجماع توافق کل فقهاء است و رمز و راز حجیت آن، حضور پرنور امام در جمع آنها است و اگر حضور امام در نظر گرفته نشود اجماع فقهاء فایدهی ندارد.
نکته: حجیت اجماع مراتب دراد: یکی مرتبهی کامل است که اجماع تعبدی است. مرتبه دیگر ناقص که اجماع مدرکی است. این که گفته میشود اجماع مدرکی است و اعتبار ندارد، این گونه نیست و اجماع مدرکی از نوعی اعتبار (اعتبار مّا) برخوردار است. در اجماع اگر قول معصوم احراز نشد، یک استحکام بخشی از باب اهل خبره بودن آن وجود دارد.