1404/09/23
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی حجیت قول لغوی و بیان نظر تحقیقی/حجیت ظواهر /امارات و حجج
موضوع: امارات و حجج/حجیت ظواهر /بررسی حجیت قول لغوی و بیان نظر تحقیقی
بحث و تحقیق در بارهی حجیت قول لغوی:
رأی و نظر سیدنا الاستاد:
در کتاب مصباح الاصول، ج2، ص155-152، سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیة در بارهی این بحث بیان واضح و روشنی دارند که با اندک توضیحات ارائه میگردد:
ابتدا به حجیت قول اهل خبره تعرض نموده و میفرماید اولین دلیلی که در بارهی اثبات حجیت نسبت به قول لغوی مطرح میشود عبارت است از خبرویت اهل لغت؛ به این معنا که آنان نسبت به معانی الفاظ اهل خبره هستند و حجیت اهل خبره برگرفته از بنای عقلاء است که نه اشتراط به تعدد دارد و نه اشتراط به عدالت. بنابراین حجیت قول اهل خبره یک امر متسالم علیه است و قول لغوی هم از این باب است. خلاصه این استدلال به صورت صغری و کبرای چنین است: اهل لغت اهل خبره است و قول اهل خبره قطعا مورد قبول است بر اساس بنای عقلاء و سیره هم مؤید آن است، پس قول اهل لغت مورد قبول است.
سیدنا الاستاد میفرماید: این دلیل قابل التزام نیست؛ برای این که اولا اهل لغت اهل خبره نیستند؛ چون اهل لغت کاری که انجام میدهند مربوط به امور حسی میشود و چیزی که در قلمرو امور حسی باشد، خبرویت نیست و اهل خبره کارش مربوط به امور حدسیه میشود. مراد از حدسیه معنای لغوی حدس (گمان) نیست؛ بلکه حدس به این معناست که نیاز به رأی و امعان نظر دارد. بر فرض این که اهل لغت اهل خبره باشد، خبرویت شان مربوط میشود به استعمالات الفاظ نه به تعیین معانی حقیقیه برای الفاظ؛ لذا در لغت نامهها، لغوی موارد استعمالات را بیان میکنند و جایی تصریح ندارند که این لفظ برای فلان معنا وضع شده است و در صدد تعیین معنای حقیقی نیستند.
علاوه بر این که اگر قول لغوی اعتبار داشته باشد لازمه اش این میشود که هر لفظ دارای چند معنا، مشترک لفظی یا معنوی باشد؛ چون اهل لغت معانی متعددی برای یک لفظ ذکر میکنند. پس هر لفظ باید چند معنای حقیقی داشته باشند؛ در نتیجه قسمت قابل توجهی از الفاظ جزء مشترکات میشود.
دلیل دوم ادعای اجماع است که شیخ طوسی آن را بیان کرده است. سیدنا الاستاد میفرماید اجماعی که گفته شده است؛ هر چند عملا مراجعات در حد اتفاق وجود دارد؛ ولی به صورت اجماع قولی دیده نمیشود؛ چون در عمل مراجعات بین اهل تحقیق در لغت نامهها درست است؛ اما این اجماع، آن اجماع مصطلحی نیست که از حجیت برخوردار باشد. ثانیا این اجماع، اجماع مدرکی است و مدرکش بنای عقلاء است. پس اجماع اولا صورت مورد بحث اصول را ندارد و ثانیا مدرکی است و مدرکش بنای عقلاء است. در اجماع مدرکی علم به مدرک لازم نیست و احتمال عقلائی هم در مدرکی بودن آن کافی است.
دلیل سوم انسداد باب علم است به صورت انسداد صغیر و در این مرحله انسداد وجود دارد. سیدنا الاستاد میفرماید این انسداد هم موجب حجیت قول لغوی نمی شود؛ برای این که ما پس از آن که علم به انفتاح باب احکام داشته باشیم نیاز به این نداریم که در لغت نامه در حد وسیعی مراجعه کنیم و در موارد جزئی اگر مراجعه نیاز باشد ممکن است وثوق حاصل شود که حجیت از باب وثوق است.
پس از منظر سیدنا الاستاد دلیلی بر اعتبار حجیت قول لغوی، بدون تعدد و عدالت، وجود ندارد و اگر تعدد و عدالت بود، در مسیر و طریق شهادت قرار میگیرد و حجیت آن از باب شهادت درست میشود.
رأی و نظر امام خمینی رحمه الله:
در کتاب تحریر الاصول، ج3، ص139 – 137، امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه همان سبک و سیاق محقق نائینی را گویا با تعبیرات دیگری بیان میفرماید که خلاصهی آن چنین است: اهل لغت اهل خبره در استعمالات الفاظ اند و از آن جایی که از قول اهل لغت وثوق و اطمینان به دست آید، حجیت محقق میشود؛ اما اگر وثوق و اطمینان حاصل نشود، دلیلی بر حجیت قول لغوی وجود ندارد. پس حجیت قول لغوی به طور مطلق در قول ایشان هم به ثبت نرسیده است.
نظر تحقیقی:
تحقیق این است که باید در بارهی قول اهل خبره دقتی به عمل آید، آنگاه دید که قول اهل لغت قول اهل خبره است یا نه؟ قبل از پاسخ به این سؤال باید گفت که حجیت قول اهل خبره در اصول حتی در حد شهرت هم عنوان نشده است.
بحثی در بارهی حجیت قول اهل خبره:
معنای اهل خبره: اصطلاح اهل خبره، یک اصطلاح اصولی است و در حقوق که به کار میرود از اصول و فقه اهل بیت وارد شده است و اصطلاح عملی و عقلی نیست. ما دو نوع مدرکات داریم یکی مدرکات علمی و دیگری مدرکات عقلی. مقدمه یا طریق برای مطلب علمی یا کشف یک مطلب که همان درک علمی میشود و مساوی با کشف یک حقیقت به کل وضوح است، طریق برای رسیدن به علم نسبت به یک امری علی التحقیق در جهان معاصر حس و تجربه است. قسم دوم که مدرکات عقلی است و در وادی فلسفه است، طریق و پنجره و نافذهی که در جهت رسیدن به آن است از حس کمک میگیرد ولی به حس ترتیب اثر نمیدهد. طریق و پنجره برای رسیدن به مدرکات قطعی عقلی، براهین عقلیه و اصول مسلمه فلسفی است؛ مثلا از طریق فلسفه درک میشود که هر واجب بالغیر منتهی به واجب بالذات میشود. در جهت علم که در حقیقت در اصول و حقوق و در دنیای علمی که زندگی میکنیم، منظور از علم کشف است که حقیقت به طور کامل کشف شود. بنابر این یک محققی که برای رسیدن به یک مطلب تلاش کند ابتدا از حس شروع میشود ولی برای آن اعتبار قائل نیستند و از لحاظ علمی شیء محسوس را مسأله عملی نمیگویند. از حس شروع میشود و به وادی تجربه میرود که در منطق ارسطو به آن استقراء گفته میشود. تجربه در حدی برسد که اطمینان حاصل شود، آن وقت مسأله علمی و قابل عرضه میشود و به آن ترتیب اثر داده میشود.
اشکال: استقراء کامل وجود ندارد و ناقص آن اعتبار ندارد.
جواب: استقراء که در حد بالا صورت گیرد و موجب اطمینان شود با یک اصلی کامل میشود و آن اصل عبارت است از مبدأ انسجام به تعبیر شهید صدر که صد مورد مثلا تجربه شده و صدها مورد دیگر که تجربه نشده مثل این موارد تجربه شده است.
از لحاظ تعابیر علمی جهان معاصر بین المللی مثل فیزیک و علوم مطرح دیگر تا اینجا که برسد علمی میشود؛ مثلا طب تجربه است که به عنوان نمونه میشود این ماده ویتامین آ دارد و ویتامین آ برای چشم مفید است. همین طور است کشفیات دیگری که تجربه شده و به مسأله علمی و پزشکی تبدیل شده است. علم طب در واقع تقلید است. به طبیب که اهل خبره گفته میشود؛ به خاطر این است که خودش یا محقق است و تجربه کرده یا آثار تجربه را به دست آورده است. این فرد اهل خبره در اصطلاح اصول است. در اصول میگوییم برای اهل خبره عدالت و تعدد شرط نیست؛ مگر برای مجتهد که مجتهد استثناء شده و گفته شده مجتهد باید عدالت داشته باشد به دلیل دیگری و خبرویت او در این است که روش کارش، روش کار لغویین است به علاوه اجتهاد. شاهد دیگر این است که میگویی تقلید مجتهد اعلم واجب است بر اساس قاعده عقلی لبی که قدر متیقن آن اعملیت است و راه اثبات اعلمیت یکی خبرویت است. اهل خبره کسانی اند که قریب الاجتهاد اند و کار علمی مجتهد اعلم را درک میکنند و درک آن در حقیقت درک روابط اجماع و ادله، با حکم است. اهل خبره که در این حد بود اهل علم است.
با استجازه از روح بلند محقق نائینی فرمایش ایشان متین است؛ اما از لحاظ جهان علم و ارتباط با دنیای علم امروز اهل علم در اصطلاح امروز اهل خبره در اصطلاح اصول است. حس اگر به وادی تحقیق و تجربه برسد، تجربه میشود. اهل لغت اهل استقراء و اهل تجربه هستند و کار علمی انجام میدهند و در لغت نامهها استقراء و تجربه موج میزند و حقایق معانی را از الفاظ متداول کشف میکنند .
اشکال: اگر اهل لغت کلام شان اعتبار داشته باشد، باید یک لفظ معانی مشترکی داشته باشد.
جواب: با استجازه از روح بلند سیدنا الاستاد فرمایش ایشان که میفرماید اهل لغت خبرویت در استعمالات دارد درست است؛ اما به این معنا که در لغت نامهها آن استعمالات به شیوهی استقرائی است. یک لغت مثل «نشذ» را میشود بررسی کرد که در لغت به این معنا است و در شعر به فلان معنا است و در قرآن به معنای دیگر است. معانی متعدد است به اعتبار تغییر اعراب کلمه و آن استعمالات استقرائی است، پس تعدد معانی و شبههی اشتراک الفاظ دیده نمیشود.
اما اعتبار حجیت قول لغوی بالاتفاق؛ بلکه تقریبا حکم وجدان هر اهل مطالعه است که مراجعات و استنادات در مقام محاجه مستند به قول لغوی است؛ مثلا کلمه «صعید» به این معنا است به دلیل قول فیومی در المصباح المنیر. اتفاق در حد وجدانی است که هر محققی که در حد ابتدائی تحقیق داشته باشد به آن میرسد؛ علاوه بر این که خود سیدنا الاستاد کلمه «تحیة» را فرمود در صحاح جوهری به معنای سلام است. سید یزدی میگوید «بکاء» دمع مع الصوت است. پس اعتبار قول اهل خبره به بناء عقلاء و سیره قطعیهی محققین و مبتدئین و از مسلماتی است که در تمامی علوم و رشتهها جای خودش را دارد و قابل انکار نیست. استفاده نکردن از لغت نامه خلاف سیره و خلاف واقع و وجدان خواهد بود.
خلاصه اعتبار قول اهل خبره یک امر قطعی است بر اساس اتفاق و نیاز و بر اساس قاعده عقلیه رجوع جاهل به عالم و عمل محققین و غیر محققین. لذا در مراجعه به طبیب که اهل خبره است نمیگوییم که طبیب عادل است یا متعدد است. یک نفر هم باشد کافی است.
اشکال: گاهی اهل خبره اشتباه میکنند و کشفی که باید کرده باشند نیست و اشتباه کرده است.
جواب: اشکال در خبرویت اوست. شرط حجیت قول اهل خبره خبرویت و عدم اتهام و نبود مخالف در اظهار نظرش از سوی خبره دیگر است.
پس علی التحقیق اهل لغت اهل خبره اند و در عمل همیشه از اهل لغت استفاده میکنیم. بهترین لغت نامه، لغت نامه «العین» است. آنچه که در بین فقهاء مورد اعتماد است لغت نامه «المصباح المنیر» است. ما به مجمع البحرین که نویسنده آن علامه و محقق حوزوی است، اعتماد می کنیم.