1404/09/22
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی حجیت قول لغوی/حجیت ظواهر /امارات و حجج
موضوع: امارات و حجج/حجیت ظواهر /بررسی حجیت قول لغوی
حجیت قول لغوی:
یکی از بحثهای محل ابتلا برای محققان، بحث از حجیت قول لغوی است. شیخ انصاری در کتاب رسائل، ص74 میفرماید: یکی از راههای که برای تعیین معانی الفاظ اعلام میشود قول لغوی است. نسبت به معنای یک کلمه و یک لفظ اگر شک و شبههی وجود داشته باشد به لغت نامهها مراجعه میشود و از آنجا استفاده به عمل میآید. حجیت قول لغوی مشهور؛ بلکه مورد اجماع است. برای اثبات حجیت قول لغوی به وجوهی استناد شده است که به شرح ذیل اند:
وجه اول عبارت است از اتفاق علماء. بدون شک بین علمای ادب و علمای بحوث لفظیه اعتماد به قول لغوی امر مسلم است و قابل انکار نیست؛ بلکه بین عقلاء هم همین است. اتفاق در حدی است که کسی نمیتواند آن را انکار کند. سید مرتضی هم اجماع اعلام کرده است. گویا اجماع سید از یک کیفیت بالایی برخوردار است که شهید ثانی در کتاب مسالک، ج1، ص50 میفرماید: «الإجماع المنقول بخبر الواحد حجة فكيف بمثل السيد».[1] پس اجماع سید اعتبار دارد. اشکالی که گفته شده در بارهی اجماعات شیخ طوسی است و اجماعات سید از استحکام لازم برخوردار است.
شیخ انصاری میفرماید: هر کسی برای تشخیص معنای یک لفظ به لغت مراجعه میکند، بعد میفرماید این دلیل خالی از اشکال نیست؛ برای این که در بارهی مراجعه به قول لغوی شرایطی وجود دارد که آن شرایط شرایط شهادت است. قدر متیقن از مورد اجماع جایی است که اهل لغت تعدد و عدالت داشته باشند؛ یعنی دارای شرایط شهادت باشند. پس اعتبار قول لغوی به صورت اطلاق قابل اثبات نیست و در وادی شهادت میرود.
بعد از نقض و ابرام در انتها مطلبی دارد که گویا جزء ادله باشد برای اثبات حجیت قول لغوی و میفرماید: انصاف این است که موارد احتیاج به اهل لغت در حدی است که لا تحصی و در حد بسیار زیادی است؛ مثل صعید، تمر، فواکه، وطن، مفاضه، معدن، رکیزه و ... اینها مواردی است که اصل معنا را اجمالا میدانیم ولی تفاصیل آن را باید از لغت گرفت. این کثرت احتیاج به اهل لغت برای حجیت قول لغوی کافی است.
کثرت را به عنوان کثرت احتیاج عنوان کرده که در حقیقت جزء ضرورت در بحوث لفظیه و الفاظ میشود. کثرت احتیاج که لا تحصی باشد در حد ضرورت میشود. پس مستند ما برای حجیت قول لغوی ضرورت است.
رأی و نظر محقق خراسانی:
بعد از حجیت ظواهر محقق خراسانی میفرماید: اگر یک ظاهری را درک کنیم فهو المطلوب و اگر شک در ظهور کنیم اصل عدم ظهور است. اگر ظاهری باشد و شک در وجوب قرینه داشته باشیم اصل عدم قرینه است.
بعد میفرماید: مشهور این است که قول لغوی در بارهی اثبات معانی الفاظ اعتبار دارد. در این رابطه ادلهی را برای اثبات این مطلب یادآور میشود و مورد نقد قرار میدهد:
اولین دلیلی که گفته میشود اتفاق علماء بلکه اتفاق عقلاء و بلکه اجماع است. میفرماید این اجماع اولا اگر ثابت و محقق باشد قابلیت استناد را ندارد؛ برای این که اجماع دلیل لبی است و فقط به اندازه قدر متیقن را شامل میشود. قدر متیقن این است که باید اهل لغت افراد متعدد و دارای عدالت باشند و بیشتر از آن اگر مورد شک قرار گیرد، اجماع مورد شک را شامل نمیشود. بعد میفرماید اجماع مصحلش غیر محصول است و منقولش غیر مقبول است. این اجماع گویا مدرکی هم است. عمدتا بنای عقلاء است که اگر در حد اهل خبره باشد، برای اهل خبره در بارهی وضع الفاظ خبروتی در کار نیست؛ علاوه بر این که اعتماد به قول اهل خبره در صورتی است که موجب وثوق و اطمینان شود. در این صورت مانعی ندارد ولی این حجیت قول لغوی نیست؛ بلکه حجیت وثوق و اطمینان است.
دلیل دومی که در این رابطه گفته شده است انسداد باب علم است. این انسداد آن انسداد ابواب فقهی نیست. انسداد در جهت تعیین معنای الفاظ، انسداد خوبی است. اگر گفته شود که انسدادی وجود دارد که راه دیگری برای به دست آوردن معانی الفاظ جز رجوع به قول لغوی نداریم و راه بسته است. در جواب میفرماید: این انسداد قابل التزام نیست بلکه انفتاح باب علم است که به تعبیر شهید صدر جواب هم ادعائی میشود که در حقیقت یک مصادره میشود. همین که میگویی انفتاح است مصادره است. از طریق وضع، تبادر و شهرت قابل کشف است و این ها عوامل انفتاح میشوند. در نتیجه میفرماید: اگر اشکال شود که پس از آن که شما اعتبار برای قول لغوی قائل نیستی قول لغوی لغو و بی فایده میشود، پس این همه مراجعات لغو است.
در جواب این اشکال میفرماید آنچه که محل اشکال است مراجعه به قول لغوی به طور مطلق است؛ اما اگر مراجعه با وضعیت خاصی باشد که به وسیلهی قول لغوی وثوق و اطمیان حاصل شود، اعتبار دارد. حتی ممکن است علم هم حاصل شود و قول لغوی بی فایده نیست. پس قول لغوی به طور مطلق اعتبار ندارد و اگر موجب وثوق شود اعتبار دارد که حجیت مال وثوق و اطمینان است.
رأی محقق نائینی:
در کتاب اجود التقریرات، ج3، ص164-166، محقق نائینی قول لغوی را عنوان نموده و همان ادله اجماع و حجیت قول اهل خبره را برجسته کرده است و میفرماید: اجماعی که گفته شده است قابل التزام نیست؛ چون این اجماع، اجماعی نیست که متضمن قول معصوم باشد و حجیت داشته باشد؛ بلکه برگرفته از بنای عقلاء است که به آن اتفاق گفته میشود و اجماع مصطلح اصولی نیست. به عبارت دیگر ظاهرش اجماع و باطنش بنای عقلاء است.
وانگهی میفرماید در بارهی حجیت اهل خبره درست است که قول اهل خبره اعتبار دارد و حجیت آن بدون اشکال است؛ اما این این مورد قول لغوی است و قول اهل خبره نیست. فرق است بین شهادت و قول اهل خبره. شهادت اختصاص دارد در امور حسیات که شاهد باید امر مشهود را حس کند و نسبت به آن درک حسی داشته باشد. اما اهل خبره درک شان در امور حدسیات است و در اموری است که از طریق دقت و تخصص به دست آید. پس فرق بین شهادت و اهل خبره در این است که شهادت در امور حسی است و قول اهل خبره در امور حدسی است.
بعد میفرماید وقتی حجیت قول اهل خبره قطعی است که درکش قطعی است و متعلق خبرویت هم نیاز به دقت و تحقیق دارد و برای افراد عادی میسور نیست؛ اما اهل لغت اهل خبره نیست؛ برای این که کار لغوی این نیست که معنای حقیقی لفظ را بیان کند و کشف نماید؛ بلکه کار او این است که موارد استعمالات لفظ در معنا را جستجو و فحص کند. موارد استعمالات جزء حسیات است نه جزء حدسیات تا اهل لغت اهل خبره شود و قولش اعتبار داشته باشد. بنابراین اهل لغت اهل خبره نیست. در ص166 میفرماید: «فالتحقيق انه لم يقم لنا دليل على حجية قول اللغوي».[2] دلیلی بر حجیت قول لغوی نداریم.
خلاصه شیخ انصاری یک دلیل را برای اثبات حجیت قول اهل خبره بیان کرد و برخی انسداد را اعلام کرده است و برخی خبرویت را مطرح کرده اند؛ ولی محقق خراسانی و محقق نائینی این مدارک را مورد نقد قرار دادند و رأی شان عدم اعتبار و حجیت قول لغوی است.