1404/02/07
بسم الله الرحمن الرحیم
مسأله شماره ده و یازده از مسائل سجود/أركان الصلاة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/أركان الصلاة /مسأله شماره ده و یازده از مسائل سجود
مسأله شماره ده:
سید طباطبائی یزدی میفرماید: «لو وضع جبهته على ما لا يصح السجود عليه يجب عليه الجرو لا يجوز رفعها لاستلزامه زيادة السجدة و لا يلزم من الجر ذلك و من هنا يجوز له ذلك مع الوضع على ما يصح أيضا لطلب الأفضل أو الأسهل و نحو ذلك و إذا لم يمكن إلا الرفع فإن كان الالتفات إليه قبل تمام الذكر فالأحوط الإتمام ثمَّ الإعادة و إن كان بعد تمامه فالاكتفاء به قوي كما لو التفت بعد رفع الرأس و إن كان الأحوط الإعادة أيضا».[1]
میفرماید: اگر کسی پیشانی خود را بر ما لا یصح السجود بگذارد؛ مثلا بر فرش بگذارد، در این صورت باید پیشانی خود را به صورت مماس بر آن بکشد تا به ما یصح السجود برسد و جایز نیست که پیشانی خود را بر دارد؛ زیرا این رفع مستلزم زیادتی سجده میشود. از کشیدن سر روی زمین تا به رسیدن به ما یصح السجود، زیادتی سجده به وجود نمیآید. مؤید این مطلب این است که اگر کسی پیشانی خود را روی ما یصح السجود بگذارد؛ مثلا روی کاغذ بگذارد و بعد بخواهد آن را به مصداق افضل تبدیل کند، میتواند پیشانی را بکشاند تا برسد به تربت کربلا.
اگر وضعیت جبهه و زمین به گونهی است که کشیدن جبهه ممکن نیست؛ مثلا مانعی وجود داشته باشد و کشیدن پیشانی ممکن نباشد، اگر التفات به غیر ما یصح السجود قبل از تمام شدن ذکر سجده باشد و ذکر سجده را نگفته باشد، احوط اتمام آن است؛ چون دلیلی بر قطع صلاة نداریم و بعد اعاده نماید تا یقین به امتثال حاصل شود. اگر التفات به غیر ما یصح السجود بعد از تمام شدن ذکر سجده باشد، اکتفا به این گونه سجده قوی است؛ هر چند که احوط اعاده است.
این فتوایی که سید یزدی در اینجا بیان کرده، در حقیقت برگرفته از نصوصی است که در کتاب وسائل، باب 12 از ابواب سجود آمده است.
صاحب جواهر میفرماید: کشیدن جبهه لازم است و رفع رأس درست نیست؛ به دلیل این که اگر سرش را بر دارد، تعدد سجده صدق میکند.
اشکال: سجده باید بر ما یصح السجود باشد و در این مسأله بر ما یصح السجود نیست.
جواب: ماهیت سجده چیزی است و شرط سجده چیز دیگر. وضع بر زمین و وضع اعضای سبعه بر زمین، ماهیت سجده را تشکیل میدهد؛ اما وضع بر ما یصح السجود علیه، شرط ذکری است و در صورتی که مکلف از روی عمد آن را انجام ندهد و تخلف شرط ذکری صورت گیرد، اشکالی ایجاد نمیکند. تخلف شرط اگر ذکری باشد و شرط واقعی نباشد، در حال سهو اشکالی ایجاد نمیکند. صدق سجده که به وجود آمد و سرش را از سجده اگر بر دارد و دو باره بر ما یصح السجود قرار دهد، تعدد در سجده و اختلال در رکنیت رکن به وجود آمده و مبطل است.
در کتاب جواهر، ج10، ص159 صاحب جواهر این مطلب را بیان کرده که اگر کسی سر را بر ما لا یصح السجود گذاشت کشیدن واجب است و رفع موجب تعدد سجده است.
در صحیحه معاویة بن عمار در کتاب وسائل، باب 8 از ابواب سجود، حدیث 1 آمده:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا وَضَعْتَ جَبْهَتَكَ عَلَى نَبَكَةٍ فَلَا تَرْفَعْهَا- وَ لَكِنْ جُرَّهَا عَلَى الْأَرْضِ.[2]
سند این روایت صحیح است و از نظر دلالت یکی از مصادیقش این است که محل سجده ما یصح السجود نبوده و ممکن است از این حدیث استفاده شود که سر را از سجده بر ندارد و بر زمین بکشد تا برسد به جایی که یصح السجود باشد.
روایت دوم از حسین بن حماد است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَنْ أَبِيهِ) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَضَعُ وَجْهِي لِلسُّجُودِ فَيَقَعُ وَجْهِي عَلَى حَجَرٍ- أَوْ عَلَى مَوْضِعٍ مُرْتَفِعٍ أُحَوِّلُ وَجْهِي إِلَى مَكَانٍ مُسْتَوٍ- فَقَالَ نَعَمْ جُرَّ وَجْهَكَ عَلَى الْأَرْضِ مِنْ غَيْرِ أَنْ تَرْفَعَهُ.[3]
شیخ نجاشی گفته حسین بن حماد از حسان است. پس این روایت حد اقل حسنه است.
اشکال این است که در بیان سیدنا الاستاد، در کتاب مستند عروه، ج15، ص135 آمده: معنای سجده اعلام شد که عبارت است از احداث وضع الجبهة علی الارض و کسی که پیشانی را بکشد از جایی که ما یصح السجود نیست، احداث نمیشود. در این صورت مکلفی که سهوا سرش را جایی گذاشته که ما یصح السجود نیست، مبطل نیست نه زیادتی عمدی است و نه زیادتی رکنی و این دو چیز مبطل نماز است. علاوه بر قاعده «مَنْ زَادَ فِي صَلَاتِهِ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ.»[4] این قاعده اعلام میکند اگر زیادت عمدی باشد مبطل است و اگر از ارکان باشد عمدی و سهوی مببطل است. فرض ما این است که زیادت رکن نیست و عمدی هم نیست. طبق قاعده سرش را بر دارد و دو باره بر ما یصح السجود بگذارد.
توجیه متن که «یجر» گفته است به این صورت است که گفته میشود کسی که پیشانی را گذاشت خود آن عمل سجده است و به مقدمه اش دخلی ندارد. مقدمه جزء خود عمل نیست. خود عمل عبارت است از وضع الجبهة علی الارض. مکلف به وسیلهی جری خودش را به سجده واقعی برساند یا به وسیلهی سقوط و هبوط که از حالت نشسته به سجده رود.
هر دو تحلیل در حقیقت درست به نظر میرسد و ترجیح ابتداءا مشکل به نظر میرسد و چیزی که امر را آسان میکند دو نکته است: یکی این که فتوای متن پشتوانهی نصوص دارد؛ مثل صحیحه معاویة بن عمار و حسنه حسن بن حماد. نکتهی دوم این است که در عرف که مراجعه کنیم کشیدن پیشانی از جایی به جایی تا رسیدن به محل ما یصح السجود، در حقیقت یک عملی است مقدماتی تا میرسد به ما یصح السجود و از نظر عرف اعلام میشود که سجده مشکل داشت و مشکل آن حل شد؛ اما سجده به معنای احداث عمل برگرفته از دقت بیش از حد است و در استنباطات فقهی راه ندارد. پس این کشیدن درست است. از آنجا که مسلک ما با احتیاط سر و کار دارد، احوط این است که بعد از اتمام نماز را اعاده کند تا یقین به حصول امتثال حاصل شود.
مسأله شماره یازده:
من كان بجبهته دمل أو غيرهفإن لم يستوعبها و أمكن سجوده على الموضع السليم سجد عليه و إلا حفر حفيرة ليقع السليم منها على الأرض و إن استوعبها أو لم يمكن يحفر الحفيرة أيضا سجد على أحد الجبينين من غير ترتيب و إن كان الأولى و الأحوط تقديم الأيمن على الأيسر و إن تعذر سجد على ذقنه فإن تعذر اقتصر على الانحناء الممكن.[5]
این متن بر اساس نص آمده است. روایت مطلب را به این صورت بیان میکند و عروه گاهی مثل متن نهایه شیخ یا مثل مقنع شیخ صدوق، در کلمات فتوا از کلمات روایت استفاده میشود؛ چنانکه صاحب جواهر فرموده: که اگر روایتی پیدا نشود، به بیان شیخ صدوق وقتی مراجعه شود، رد پای روایت پیدا میشود.
سید یزدی در این مسأله میفرماید: اگر کسی در پیشانی اش دانهی است، در صورتی که جبهه را فرا نگرفته باشد و سجود این شخص بر موضع سلیم و سالم ممکن باشد، بر آن موضوع سالم سجده کند و اگر جایی برای سجده از طریق پیشانی وجود ندارد، زمین را بکند که دمل داخل آن قرار گیرد و بر محیط اطراف آن سجده کند. اگر ممکن نباشد، بر یکی از دو طرف پیشانی سجده کند.