درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی
1401/07/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/أصالة الإحتیاط /معنا و مدارک أصالة الأحتیاط
بحث ما در بارهی اصول عملیه است آن هم در اصل احتیاط که گفته شد تنسیق ما با تنسیقی که در کتب اصولی به ثبت رسیده فرق میکند؛ برای این که در کتب اصولیه فقط استصحاب در ابتدا معنا و توضیح داده شده بعد ادلهی اعتبار و موارد و تطبیقات آن بیان شده است؛ امّا در بارهی اصل احتیاط در کتب به طور کامل بحث منظمی ندارد و بعد از شروع آن وارد شبهات میشود؛ ولی طبق تنسیق این حقیر، ابتدا معنای آن و بعد ادلهی اعتبار و در مرحله سوم شبهات و تطبیقات بیان میشود.
معنای احتیاط این شد که احتیاط از باب افتعال و از ماده احاطه و در حیطه گرفتن است؛ یعنی کسی که چیزی را در حیطهی خود قرار دهد احتیاط کرده است. در اصطلاح شرع احتیاط به معنای رعایت حکم مشکوک شرعی است که اگر واجب باشد باید انجام شود و اگر محتمل الحرمت باشد باید ترک شود تا به امتثال قطعی برسد.
آنگاه اقسام و نوع وجوب احتیاط را اشاره کردم که وجوب آن وجوب طریقی است؛ یعنی ملاک در عمل بعد از امتثال است، نه در خود عمل احتیاطی. خصوصیت دیگر این است که تخلف احتیاط عصیان نیست ولی تخلف واجب شرعی عصیان است و گفته شد که احتیاط بر دو قسم شرعی و عقلی است. احتیاط عقلی خواستگاهش علم اجمالی به حکم است و احتیاط شرعی مربوط به نص صریح شرعی است؛ مثل نماز در جهات اربعه که احتیاط شرعی است.
تقسیم دیگر برای احتیاط این است که احتیاط منقسم میشود به احتیاط واجب و احتیاط مستحب. احتیاط واجب در اصول عبارت است از احتیاط در شبههی تحریمیه یا وجوبیه قبل از فحص که یک مکلف، به شبهه برخورد کند و هنوز فحص نکرده، بر او واجب است که احتیاط کند. احتیاط مستحب عبارت است از احتیاط در شبههی بدویه یا شبههی وجوبیه بعد از فحص.
ادلهی احتیاط را یادآور شدم که میشود در جهت اثبات عتبار اصل احتیاط از ادله اربعه استفاده کرد. دلیل اول آیه 16 تغابن بود ﴿فَاتَّقُوا اَللّٰهَ مَا اِسْتَطَعْتُمْ﴾[1] که احتیاط یعنی رعایت تقوا و ما استطعتم حد احتیاط را تعیین میکند که حد آن تا جایی است که به عسر و حرج نرسد. دلالت این آیه کامل است. آیات دیگر مثل القاء در تهلکه، اقتفای از غیر علم و ... که آیات ناهیه اند میتوانند در بحث ما در حدّ مؤید نقش ایفا کنند.
از روایات عامه و خاصه میتوان استفاده کرد. روایات عام در حدّ مؤید استفاده میشود و از روایات خاصه آن روایتی که احتیاط را صریحا اثبات میکند صحیحه عبد الرحمن بن حجاج است که در آن نسبت به حکم صید در حال احرام سؤال شده و در آخر حضرت یک قاعده کلی بیان کرده که معنای احتیاط است: «إِذَا أَصَبْتُمْ مِثْلَ هَذَا فَلَمْ تَدْرُوا فَعَلَيْكُمْ بِالاحْتِيَاطِ حَتَّى تَسْأَلُوا عَنْهُ فَتَعْلَمُوا»[2] مورد، مورد شک بود و امام (ع) مثل آن را بیان کرده که اگر شکی به وجود آمد بر شماست که احتیاط کنید.
در برائت گفته شد که اگر ادلهی رد شد تا اعتبار برائت کامل شود، ردّ نسبت به شک در تکلیف بود نه در مورد شک در مکلف به.
دلیل سوم اجماع که اصل احتیاط مورد توافق صاحب نظران اصول است. در اصول، اصل احتیاط یک اصل محقق و ثبت شده است؛ یعنی اصولیون اصل احتیاط را ثبت کرده اند و این اجماع آنان است و قابل انکار نیست. اگر خیلی سخت گیری شود این اجماع فی الجمله میشود و در شبههی تحریمیهی قبل از فحص مورد اتفاق اصولیون و اخباریون است.
دلیل چهارم دلیل عقل است و اصلی ترین دلیل برای اعتبار احتیاط، همین دلیل است و سه عنوان را برای آن ثبت کنید: تحسین عقلی، قاعده عبودیت و مولویت و قاعده حق الطاعة.
تحسین عقلی: در اصول و فقه آن حکم عقلی که اعتبار دارد و به عبارت دیگر آن حکم عقلی که از ادله اربعه است؛ همین حکم عقل کلامی است که منشأ آن تحسین و تقبیح عقلیین است، نه عقل نظری که عقل فلسفی باشد. حجیت و اعتبار خود این گونه عقل از اینجا است که در کلام شهید صدر به آن تصریح شده که میفرماید: حجیت عقل عملی مبرهن نیست و ذاتی است؛ یعنی خودش حجت است و نیاز به برهان و پشتوانهی دیگری ندارد و شرع هم آن را حجت میداند.
تحسین از ماده حسن است. محقق خراسانی در کفایه میفرماید: « إنّه لا شبهة في حسن الاحتياط شرعاً وعقلاً في الشبهة الوجوبية أو [٣] التحريمية في العبادات وغيرها ، كما لا ينبغي الارتياب في استحقاق الثواب فيما إذا احتاط وأتى أو ترك بداعي احتمال الأمر أو النهي».[3] شبههی نیست که احتیاط حسن دارد عقلا و شرعا. عقلا یعنی به حکم عقل هر کجا یک تکلیفی بر عهدهی مکلف باشد حسن دارد که آن تکلیف انجام گیرد. نصوص شرعی ارشاد به آن دارد. بنابراین علمی که بر اساس احتیاط انجام گیرد بدون شک ثواب دارد و عبادت به حساب میآید.
محقق نائینی، در کتاب اجود التقریرات، ج3، ص352 -354 میفرماید: در حسن احتیاط شبههی نیست. در شبههی وجوبیه یا تحریمیه؛ برای این که این احتیاط یک مرتبهی از تقوا است و اثری در رشد معنویت و تطهیر و پاکی نفس مکلف دارد. پس حسن آن قابل انکار نیست حتی الآن برائتیها هم حسن آن را انکار نمیکنند. در نتیجه حسن احتیاط تحسین عقلی دارد.
رأی و نظر سیدنا الاستاد، کتاب مصباح الاصول، ج2، ص348: شکی در حسن احتیاط نیست «فانّ حسن الاحتياط و إن كان من المستقلات العقلية الواقعة»[4] حسن احتیاط در حدی است که از مستقلات عقلیه است و جزء تحسین عقلی میشود. در ص403 میفرماید: باید توجه کرد که احتمال تکلیف مساوق است با احتمال عقاب عند المخالفة اگر یک تکلیف احتمالی مخالفت شود مساوی با احتمال عقاب است و احتمال عقاب ملاک حکم عقل است در وجوب تحرز و این احتمال باید احتمال حکم الزامی باشد. حکم عقل مستقل ملاکش فقط احتمال عقاب است فرق نمیکند تکلیف قطعی باشد یا مشکوک برای این که در تکلیف قطعی هم احتمال قطعی عقاب وجود ندارد چون احتمال رحمت و غفران و عفو الهی در کار است. پس ملاک در حکم عقل به لزوم اطاعت همان احتمال عقاب است که در مورد شبهات هم وجود دارد مگر این که مؤمّنی در کار باشد.
رأی شهید صدر، حلقه ثالثه، ص33: اطاعت مولی و حق مولویت یک حکم قطعی عقلی است و این حکم عقلی قطعی فرق نمیکند در مورد علم به تکلیف باشد یا در مورد احتمال تکلیف، این مولویت که مقتضی اطاعت است یک حکم عقلی عملی غیر مبرهن است به عنوان حق الطاعة و هو المختار. در موارد شبهات که موارد احتیاط است اصل بر احتیاط است و احتیاط باید رعایت بشود که پشتوانهی آن حق الطاعة است. اگر کسی بخواهد از قلمرو احتیاط در شبهات بیرون برود باید دلیلی ارائه دهد و بدون آن اقتضای قاعده احتیاط است بر اساس قاعده عقلی حق الطاعه. این قاعده در بیان نائینی با عنوان قاعده عبودیت و مولویت به ثبت رسیده است.
جمع بندی:
آنچه تا الآن به دست آوردیم این است که احتیاط یا اصل اشتغال از مدارک متعددی بهره مند است و هر یک از این ادله اربعه در حد خودش کامل است. آیهی اتقوا الله ما استطعتم تفسیری از امام صادق (ع) دارد که در کتاب تحف العقول آمده: « يا شيعة آل محمد اتقوا الله ما استطعتم. ولا حول ولا قوة إلا بالله»[5] که جمله ما استطعتم حدّ احتیاط را بیان میکند و لا حول و لا قوّة الا بالله یعنی به خود تان اتکا نداشته باشید و این نکتهی اخلاقی است. با حول و قوهی الهی تا میتوانید به سمت و سوی تقوا حرکت کنید و تقوا عبارت است از انجام واجبات و ترک محرمات قطعیه و احتمالیه.