1403/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
استحباب تعوذ در رکعت اول و اخفات آن/واجبات الصلاة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /استحباب تعوذ در رکعت اول و اخفات آن
بحث و تحقیق در بارهی مستحبات قرائت:
گفته شد که یکی از مستحبات، استعاذه در رکعت اول قبل از شروع در قرائت است؛ چنانکه سید یزدی میفرماید: «الاستعاذة قبل الشروع في القراءة في الركعة الأولى بأن يقول أعوذ بالله من الشيطان الرجيم أو يقول أعوذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم و ينبغي أن يكون بالإخفات.» [1]
گفته شد که استحباب استعاذه مستنداتی دارد. هم کتاباً و هم سنّتاً و هم اجماعاً مستحب است و قول به وجوب قول نادری است. سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروه، ج14، ص494 میفرماید: قول به وجوب استعاذه قول شاذ است و این قول قابل التزام نیست؛ زیرا اولا این نصی که در بارهی استعاذه آمده است «تعوذ بالله» در سیاق مستحبات قرار گرفته است که در باب 8 ابواب تکبیرة الاحرام، حدیث 1 آمده است و میفرماید: مکلف بعد از توجه به انجام نماز، مستبحاتی را رعایت کند؛ از جمله این که تعوذ داشته باشد. از وحدت سیاق استفاده میشود که سیاق، سیاق استحبابی است. در این مسأله، در علم اصول شاید بر خورده باشید که وحدت سیاق در حد یک استحسان است، نه در حد یک دلیل؛ اما اگر سیاق وضعیت بسیار کاملی داشته باشد، نه به صورت یک مورد و دوم مورد، مثلا در روایت مورد بحث سیاق، سیاق مستحبات است، در این صورت میتوان گفت یک عملی که در ضمن آن قرار گیرد از همان حکمی که در بارهی کل موارد آمده برخوردار خواهد بود و خلاف آن، خلاف بلاغت در بیان میشود. پس هر مطلب و قاعده یک استثنائاتی دارد. استثناء سیاق این بود که گفته شد. شاید در محل بحث نزدیک ده مورد مستحبات ذکر شده و در ضمن آن تعوذ هم ذکر شده است.
ثانیا سید میفرماید اگر این امر به طور الزام بود و استعاذه واجب بود، باید در شرع اعلام میشد و از اشتهار برخوردار میشد؛ ولی در شرع از وجوب مربوط به استعاذه اثر و خبری نیست؛ لذا دلیل بر وجوب آن جا ندارد؛ علاوه بر این که فهم فقهاء یک دلیل میتواند به حساب آید. فهم فقهاء مثل خبر اهل خبره است نسبت به یک روایت است که فقهاء وقتی یک مطلبی را اعلام کنند، در مصطلحات فقهی دیده اید که میگویند «فهم الفقهاء علی ذلک»؛ یعنی خبر اهل خبره که فقهاء باشند بر آن است و فقهاء در فهم معانی روایات خبره اند و اعتبارش از باب اهل خبره است. علاوه بر این که میفرماید در کتاب وسائل، باب 58 از ابواب قرائت در صلاة روایتی داریم که راوی آن فرات بن احنف است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبَّادِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ أَحْنَفَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي حَدِيثٍ وَ إِذَا قَرَأْتَ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ- فَلَا تُبَالِي أَنْ لَا تَسْتَعِيذَ.[2]
دلالت این حدیث را میگوید کامل باشد. اما در سند این حدیث بحث است که خود فرات بن احنف و عمرو بن مصعب نه توثیق عام دارد و نه توثیق خاص و نه مدح دارد. پس سند ضعیف است و دلالت هم کامل نیست.
تحقیق این است که یکی از محتملات در بارهی معنای این روایت این باشد که اگر کسی تعوذ را فراموش کند و بسمله را بگوید، اشکالی به وجود نمیآید. سیدنا هم میفرماید این روایت سندش ضعیف است در حد یک مؤید است.
پس امر الزامی به استعاذه وجود ندارد و تنها با شاکله امر وجوب ثابت نمیشود. احکام استحبابی هم در ضمن صیغه امر آمده اند. امر بودن برای تحقق وجوب و الزام کافی نیست.
در این مسأله دو خصوصیت دیگر هم ذکر شده است. خصوصیت اول این است که میفرماید: استعاذه در رکعت اول است. آیا در رکعات دیگر هم جا دارد؟ در این باره شیخ در کتاب خلاف، ج1، ص326 و 327 میفرماید: استعاذه فقط در رکعت اول است؛ برای این که آنچه که ما میگوییم مجمع علیه است و اگر کسی ادعا کند که در رکعات دیگر هم گفته شود، دلیل میخواهد و دلیلی وجود ندارد.
علامه حلی در کتاب تذکره، ج3، ص152 و 153 میفرماید: تعوذ فقط در رکعت اول است نه در رکعات دیگر؛ برای این که صلاة یک عمل است و شروع در یک عمل، در ابتدایش یک استعاذه میطلبد و مناسبت دارد و در ابتدای آن که توجه به صلاة است یک استعاذه جا دارد و یک بار است نه در رکعات دیگر.
شیخ طائفه در کتاب خلاف، ج1، ص324 - 327 میفرماید: این مسأله مورد اجماع است. و مرة واحدة هم در بیان ایشان دیده میشود.
نکتهی دوم این است که استعاذه باید به صورت اخفاتی در تمامی نمازها خوانده شود و نباید جهری باشد. شیخ در همان منبع میفرماید و «التعوذ يسر به في جميع الصلوات ... دليلنا: إجماع الفرقة.»[3]
برای تأیید مطلب علامه حلی در کتاب تذکره، ج3، ص127 میفرماید: «يستحب الإسرار بها ولو في الجهرية.»[4] مستحب است که به صورت اخفات خوانده شود. نسبت به اخفات و جهریه بودن استعاذه بین اتباع اهل بیت و ابناء عامه اختلافاتی دیده میشود. عبدالله بن عمر اخفاتیه میخوانده است و ابوهریره جهریه ذکر میکرده است. «وعمل الأئمة عليهم السلام أولى.»[5]
شهید در کتاب ذکری، ج3، ص330 و 331 میفرماید: استعاذه مستحب است قبل از صلاة «ويستحب الاسرار بها ولو في الجهرية.»[6] اخفات را در بارهی ذکر استعاذه شهید نقل میکند.
پس برای اخفات استعاذه اجماع شیخ و بیان علامه حلی و تأیید آن از سوی شهید کافی باشد.
صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج9، ص420 میفرماید: اولی این است که تعوذ در رکعت اولی باشد هر چند تعمیم قابل قبول دیده میشود اگر اجماع نبود. اجماع این است که در رکعت اولی است. اولی این است که اسرار باشد هر چند که روایتی داریم که اجهار در باره استعاذه آمده است. وسائل، باب 57 از ابواب قرائت در صلاة، روایت با سند نسبتا درستی است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ (عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ) عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ: صَلَّيْتُ خَلْفَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَتَعَوَّذَ بِإِجْهَارٍ- ثُمَّ جَهَرَ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.[7]
شهید میفرماید این اجهاری که در این حدیث آمده دال بر جواز است؛ یعنی اجهار واجب نیست، نه این که اجهار مستحب باشد. صاحب جواهر میفرماید اجهاری که در اینجا آمده در مقام تعلیم بوده است و شاید تعلیم کرده که قبل از شروع در قرائت یک استعاذه گفته شود. پس این حدیث با این دو تا توجیه و با آن مستنداتی که در بارهی اخفات بود هیچ اشکالی در مسأله وارد نمیکند.
الثاني الجهر بالبسملة في الإخفاتية و كذا في الركعتين الأخيرتين إن قرأ الحمد بل و كذا في القراءة خلف الإمام حتى في الجهرية و أما في الجهرية فيجب الإجهار بها على الإمام و المنفرد.[8]
مستحب دوم در نماز جهر به بسمله است که مستندات زیادی دارد. مستند اول این است که شیخ در کتاب خلاف، ج1، ص331 -332 میفرماید: در نمازهای جهریه واجب و جهر در اخفاتیه مستحب است. دلیل آن صحیحه صفوان است.
پس اجماعاً و سنتاً و شعاراً باید بسمله جهر خوانده شود. بر اساس این متن اطلاقا در تمامی رکعات حتی در رکعت سوم و چهارم هم اگر حمد بخواند، بسمله را به جهر بخواند. در دو رکعت اول جای بحث ندارد.
سنت در باب 21 از ابواب قرائت آمده؛ علاوه بر این که از علائم ایمان و شعار شیعه جهر به بسمله است.