1403/07/11
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ به ادعای انصراف روایات به عدم رکنیت سوره/واجبات الصلاة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /پاسخ به ادعای انصراف روایات به عدم رکنیت سوره
بررسی ادعای انصراف روایات به عدم رکنیت سوره:
روایات مربوط به عدم رکنیت حمد و سوره بیان شد. ممکن است اشکال شود که با توجه با روایات دیگر همانند «لا صلاة الا بفاتحة الکتاب» روایات دال بر عدم رکنیت سوره در نماز، منصرف به سوره باشد و شامل حمد نشود.
در پاسخ باید گفت که فهم فقهاء در حقیقت رأی اهل خبرهی خاص است؛ همانگونه که سیره خاص و عام داریم و عرف خاص و عام داریم، اهل خبره هم خاص و عام اند و در فقه و فهم روایات، اهل خبره خاص، فقهاء هستند و حجیت اهل خبره هم عقلائی است که سیره پشتیبان آن است و هم عقلی است چون اگر قول اهل خبره حجت نباشد، به حکم عقل اختلال نظام پیش میآید.
با توجه به این مقدمه بالا، در پاسخ از اشکال مذکور میتوان گفت اولا روایاتی که میگوید اگر قرائت سهوا انجام نگیرد و مصلی از محل بگذرد، حکم به صحت نماز میشود و از اینجا کشف میشود که قرائت رکن نیست، فهم فقهاء از روایات این است که مطلق قرائت رکن نیست بالاجماع و بالتسالم. ثانیا نصوص به طور اطلاق آمده که هم شامل حمد میشود و هم شامل سوره و اگر گفته شود که انصراف به سوره دارد، پاسخ این است که انصراف بر عکس است و قرائت انصراف به حمد دارد و قدر متیقن از قرائت، حمد است.
به مناسبت امروز که هم چهار شنبه است و هم روز چشن به خاطر موشک بارانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در ادامه بحث را اختصاص میدهیم به بیان نکاتی مربوط به جدیت در تحصیل و برخی از نکات اخلاقی.
نکات مربوط به جدیت در تحصیل:
هزینه کردن عمر تنها در راه به دست آوردن علوم آل البیت (ع) مثمر ثمر است. به قول شیخ صدرا تنفس حیاتی برای یک روحانی کار علمی است. ایشان میگفت اگر درس نگویم میمیرم. کار علمی از مدیریت بالا پشتبانی به طور دقیق و مستقیم میشود.
هر عالم دینی و طلبه علوم آل البیت (ع) در وادی پشتیبانی ویژه است. حتی از نظر زندگی کسی که درسش را خوب بخواند، مسائل مالی اش به نحوی درست میشود.
تنها تنفس پاک و زلال در این دنیای پر از دود و دم، تنفس علمی در مسیر کسب علوم آل البیت (ع) است. استمرار درس آبراههی حیات معنوی است و نباید قطع شود.
یک روحانی اگر میخواهد خودش را بیمه واقعی کند تا ابد آبرومند باشد و به بن بست نخورد، باید دو کار را انجام دهد: یکی این که در برابر واجبات و محرمات حساس باشد؛ حتی نسبت به اعضای خانواده اش. معنای حساس بودن، تند برخورد کردن نیست و چنین برخوردی در اسلام مردود است. معنای آن عمل کردن به تکالیف است با برخورد بسیار ملایم و پیشانی باز و با تبسم که با ملایمت و با تبسم اعضای خانواده را به سمت انجام واجبات و ترک محرمات سوق دهد. دوم این که در درس جدیت و استمرار داشته باشد و کار اصلی خود را درس قرار دهد.
نکات اخلاقی:
اگر در دنیا اخلاق مطرح باشد یک مورد درگیری وجود ندارد. اگر در کانون خانواده اخلاق حاکم باشد، کانون خانواده بهشتی است. اگر در بین مجموعهها، بخصوص در بین قشر و سلسلهی جلیله روحانیت، اخلاق به طور کامل مطرح باشد، وضعیت روحانیت خیلی بهتر از این میشود. مهمترین علم و مظلوم ترین علم در بین علوم انسانی، علم اخلاق است. اخلاق اول به خود انسان، بعد به جامعه و در قدم سوم به دنیا آرامش میدهد. امام عصر (ع) که تشریف میآورد و کل دنیا را پر از عدل و قسط میکند، در اثر خلق عظیم است. اخلاق مقتضای فطرت انسان است. ضد اخلاقی شیوهی سبعی و درندهها است. مال انسان انس و محبت است. انسان اگر در قالب اخلاق قرار نگیرد، مانند اسرائیل میشود و از درنده هم بدتر میگردد.
در روایتی آمده است که شیطان نسبت به انسان؛ مثل جریان خون در رگهای آدم است. در آیهی قرآن آمده ﴿إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا﴾[1] انسان با یک مراقبت میتواند در امان باشد و آن به این صورت است که بعد از نماز صبح بین خود و خدا خلوت کند و در تعقیب نماز صبح بگوید: «افوض امری الی الله» و سه بار «ما شاء الله لا قوة الا بالله» را بگوید تا توفیق یابد که در طول روز گناه نکند و این ذکر سپری شود در برابر حملهی شیطان. در این صورت شیطان نمیتواند حمله کند؛ اما خطوراتش ممکن است وجود داشته باشد. شیطان اگر در عمل و در اثر مراقبت نتواند نفوذ کند، خطورات ایجاد میکند. اگر کسی در نماز حضور قلب داشته باشد، مراقبت حاصل میشود. اگر در تمام نماز نمیشود حضور قلب داشت، در «ایاک نعبد و ایاک نستعین» و در تشهد با قصد این جملات ادا شود و حضور قلب باشد تا ارتباط با خداوند برقرار گردد و مراقبه حاصل شود.
در تمامی امور زندگی یکی از نکتههای بسیار مهم دشمن شناسی است و مهمترین دشمن، دشمن داخلی و شیطان نفس و نفس اماره است. نفس اماره، عامل شیطان است. وقتی دشمن را شناختی، کنترل و مهارش مراقبه است. گفته میشود انسان همانند یک صنعت خوراکی نگهدارنده دارد؛ همانگونه که یک مواد غذایی بسته بندی شده مواد نگهدارنده دارد، نگهدارنده انسان از خطرات، توکل و توسل است. اهل معرفت گفتهاند: توسل آغازی است که فرجامش توکل است؛ یعنی انسان با توسل به اهل بیت (ع) به جایی میرسد که هیچ چیزی را از خود نمیداند. برخی از افراد سالک به جایی میرسد که میگوید هر چه به من داده شده از خداست.
امیر المؤمنین (ع) میفرماید: «الدين شجرة أصلها التسليم والرضا»[2] .
برای فرد خود ساخته اگر اهانتی صورت گیرد کار به جایی میرسد که پیامبر گونه میگوید خدایا او را هدایت کن که مرا توهین میکند. هیچ گاه حق کسی را نادیده نمیگیرد و فراموش نمیکند؛ چنانکه در تشییع جنازه فرزند سید ابوالحسن اصفهانی، ایشان چشمش به یک طلبهی افتاد و یادش آمده که به او وعده مساعده داده بود، در همان لحظه رفت سراغش و مساعدهی را که وعده داده بود در همان حال تقدیم کرد.