1404/07/30
بسم الله الرحمن الرحیم
مراقبت/راههای اصلاح و تربیت /تربیت
موضوع: تربیت/راههای اصلاح و تربیت /مراقبت
مراقبت:
قال الله تعالی فی کتابه الکریم ﴿عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾.[1]
مقدمه:
گفته شد که اخلاق برای تحقق انسانیت اثر گذار است؛ بلکه انسانیت ارتباط مستقیم با تربیت و اخلاق دارد و اخلاق مقوم انسانیت است؛ برای این که تعریفی که برای انسان گفته شده است که انسان عبارت است از حیوان ناطق، این تعریف اساس ندارد. گفته میشود که تعریف یک شیء موجود دارای اهمیت همانند انسان را کسی باید اعلام کند که خالق او باشد و بر او احاطه داشته باشد. این مطلب را هم حاجی در منظومه گفته است و هم محقق خراسانی در کفایه گفته است. جنس و فصلی که در این تعریف برای انسان گفته شده، حقیقی نیستند و مشهوری اند و حیوان ناطق یک شهرتی پیدا کرده و جنس و فصل شده است. این تعریف از زمان ارسطو مانده و فلاسفه بعدی آن را کنار نگذاشته اند. صدر المتألهین حرفهای خوبی دارد ولی تعریف را دست نزده است شاید به خاطر احترام به ارسطو است که در حقیقت منطق و فلسفه مال اوست؛ چنانکه حاجی سبزواری گفته:
ألفه الحكيم رسطاليسميراث ذي القرنين القديس[2]
این تعریف تعریف درستی نیست و جواب نمیدهد. ناطق بودن فصل واقعی انسان نیست و کاش حیوان عاقل میگفت؛ بنابراین تعریف انسان به حیوان ناطق تعریف ناقصی است. تعریف کامل انسان این است «الانسان مؤمن صالح» معنای انسان این است. امام هادی علیه السلام انسان را در زیارت جامعه کبیره «مؤمن صالح» معرفی میکند. پس مقوم انسان دو چیز است: یکی معرفت و دیگری تربیت. اگر انسان دارای معرفت و تربیت بود انسان واقعی است و اگر نبود ظاهرش انسان است و از انسانیت خبری نیست. این مطلب در حدی است که تصورش در تصدیقش کافی است. اگر کسی نسبت به دیگری با خشونت برخورد کند و به او بی معرفت بگوید بدترین فحش است یا در اصطلاح عوام بی تربیت گفته شود؛ معنایش این است که از انسانیت ساقط است. پس جنس و فصل انسان معرفت و تربیت است. معرفت جنس است و تربیت فصل است. انسان مؤمن صالح است که مؤمن یعنی با معرفت و صالح یعنی با تربیت و اخلاق.
هر موقع که کلید روی قفل جا افتد قفل باز میشود تا بگوییم معرفت و تربیت از مقومات انسانی است فورا قبول میشود. واقعیت یک انسان درست این است که معرفت و تربیت دارد و اگر معرفت نباشد انسانیت ساقط است و اگر تربیت نباشد انسانیت ساقط است. دلیل این که اگر معرفت نباشد انسان از بهائم میشود در صحیفه سجادیه است:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ. وَ لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا.»[3]
کسی که اندک مطالعه کند در مییابد که جنس و فصل واقعی انسان معرفت و تربیت است و با حذف یکی از آن دو، انسانیت حذف میشود. امام سجاد علیه السلام میفرماید: اگر معرفت نبود از حدود انسانیت به سوی حدود بهیمیت خارج میشوند. انسان به معنای کلمه و انسان کامل کسی است که دارای معرفت و تربیت باشد.
در مکاشفات نشان داده شده که کسانی که از انسانیت به دورند اگر حالت بی رحمی دارند باطن گرگ دارند. در زمان آیت الله العظمی مرعشی نجفی فردی خدمت ایشان آمد و گفت فردی را دیدم ظاهر الصلاح بود ولی دم مغازه اش یک لحظه دیدم که یک گرگ نشسته است. بی رحمی خون مردم خوردن است و باطنش گرگ میشود.
برخی اصرار دارند که پیش صاحب نظری برود تا او از باطنش بگوید چنین چیزی نیاز نیست؛ چون مکاشفه اختیاری نیست و خیلی کوتاه است و یک مرور است. برای ائمه اطهار علیهم السلام مکاشفه کامل است و برای غیر معصوم یک مرور است و در اختیارشان نیست. خود شخص به خودش مراجعه کند و ببیند اگر معرفت و تربیت دارد، خدا را شکر کند و اگر ندارد ظاهرش هر چند خوب باشد فایده ندارد.
پس مقوم انسانیت، اخلاق و تربیت است، تربیت را از خود شروع کنیم. گفته میشود که محیط، فضای آموزش، پدر و مادر، ژن و ... از عوامل مؤثر در تربیت اند. این امور اثر دارند ولی عامل اصلی نیستند. عامل اصلی خود انسان است. علیکم انفسکم. مسئولیت شما بر عهدهی خود شماست.
مراقبت اولین عامل اصلی تربیت:
در برنامه تربیتی و اخلاقی نکتهی اول مراقبت است. معنای مراقبت این است که انسان با تمرکز حواس خودش را مدیریت و مهار کند. بنابراین مراقبت بسیار نقش اساسی دارد. امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «رحم اللّه عبدا راقب ذنبه و خاف ربّه.»[4] از این حدیث استفاده میشود که متعلق مراقبت، گناه است و انسان باید مراقبت از گناه داشته باشد و هر کسی نسبت به گناهان خودش دیده بانی و ترصد خاص داشته باشد. در این حدیث امیرالمؤمنین علیه السلام برای اهل مراقبت دعا کرده و دعای او رد نمیشود، پس کسی که اهل مراقبت است مورد رحمت خداست و امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است «رحم الله من راقب ذنبه.» پس مراقبت نسبت به گناه است و هر کسی باید گناهانش را مورد مراقبت قرار دهد و سعی کند که در آن گرفتار نشود و اگر گرفتار شد باید استغفار کند.
در جهاد اصغر صدمه به جسم انسان وارد میشود؛ اما در جهاد اکبر گناه میخواهد صدمه به روح انسان وارد کند. جهاد اصغر دنیا را میگیرد و جهاد اکبر دین را میگیرد. جهاد اصغر در دنیا یک مقدار شکنجه به همراه دارد ولی جهاد اکبر اگر درست نشود، عاقبتش جهنم است. لشکر و ارتش در جهاد اصغر معلوم است؛ اما در جهاد اکبر نامعلوم است. نیروهای گناه از در و دیوار با شکلهای مختلف وارد میشود. به صورت دوست وارد میشود و میگوید این فرد به شما بی احترامی کرد و حسابش را برس. میگوید تواضع کن که تواضح خوب است تا در بین مردم چهره ات برتر شود. مثل شرک خفی میماند.
از فوت حضرت امام رحمة الله علیه از حمد آقا سؤال شد که شما امام را در خواب دیدی، قصه چه بود؟ احمد آقا گفت امام به من فرمود من رد شدم؛ ولی تو مواظب و مراقب باشد. بنابراین در بارهی مراقبت و جهاد اکبر مواظبت خاصی میطلبد. امام عسکری علیه السلام آیین نامه تربیتی را در چهار جمله خلاصه میکند و میفرماید: «أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ أَعْبَدُ النَّاسِ مَنْ أَقَامَ عَلَى الْفَرَائِضِ أَزْهَدُ النَّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرَامَ أَشَدُّ النَّاسِ اجْتِهَاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.»[5]
جملهی آخر محل استشهاد ما است که قدم اول و سختترین مرحله جهاد و کوشش در ترک گناه است. انسان با مراقبت بتواند گناه را ترک کند، کار سختی است؛ ولی ترک گناه انسان را سبک بال میکند. در زندگی یک بیمهی از گرفتاری وجود دارد و آن ترک گناه است. گناه نکنید تا بیمه شوید. هر قدر خطرات و مشاکل از در و دیوار ببارد چون آدم گناه نکرده است صیانت و حفاظت دارد و از مدیریت بالا او را حفظ میکند. گرفتاریها از طریق گناه خود آدم است. امام باقر علیه السلام میفرماید: «مَا مِنْ نَكْبَةٍ تُصِيبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْب.»[6]