« فهرست دروس
درس اخلاق استاد سید کاظم مصطفوی

1403/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

ابرار و مقربین/مراحل سلوک /اصلاح نفس

 

موضوع: اصلاح نفس/مراحل سلوک /ابرار و مقربین

 

قال الله تعالی ﴿مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرا﴾.[1] قال الإمام الحسین (ع) «فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقَاهُ أَنْ يُحَوِّلَهُ عَمَّا يَكْرَهُ‌ إِلَى‌ مَا يُحِبُ‌ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب»‌.[2] قال الإمام السجاد (ع) فی حدیث «فَانْتَفِعُوا بِالْعِظَةِ وَ تَأَدَّبُوا بِآدَابِ‌ الصَّالِحِينَ[3]

گفته شد که انسان در مسیر تربیت سه درجه را پیش رو دارد. یکی درجه عباد صالح. دوم درجه ابرار. سوم درجه مقربین. درجه اول که درجه عباد صالحین است، با مستندائی گفته شد و رسیدیم به درجه دوم و سوم.

مرحله ابرار:

انسان که به واجبات و محرمات الهی پایبند باشد، به درجه عبد صالح رسیده است. کسی که به درجه عباد صالح نرسیده باشد، حرکت و سیر و سلوک به درجه ابرار برای او ناممکن است؛ زیرا هر درجه قبلی پیش‌نیاز برای درجه بعدی است. درجه اول درجه عباد صالح است که انسان باید روی واجبات و محرمات الهی حساس و پایبند باشد. در این درجه مستحبات و مکروهات هم رعایت می‌شود. در درجه دوم که درجه ابرار است، در مجموع تقوا به حساب می‌آید. تقوا در درجه اول نقشش این است که انسان پایبند به واجبات و محرمات، بیمه آبرو دارد. شما آبروی کسی را نریزید به هیچ وجه کس دیگر نمی‌تواند آبروی شما را بریزد. ابرار کسانی اند که علاوه بر واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات را هم رعایت می‌کند. در درجه ابرار مستحبات و مکروهات در عمل مثل واجبات و محرمات می‌شود. کسانی که در درجه ابرار می‌رسد از لحاظ معرفتی به جایی می‌رسد که درک می‌کند مستحبات و مکروهات هم دستورات الهی است و ساده نیست؛ اما یک تبصره دارد و آن است که اکر عسر و حرج بود لازم نیست که انجام شود. در شرایط اختیاری و بدون فشار و عسر و حرج باید مسحبات و مکروهات رعایت شود. به مرحله ابرار که رسید یکی از آثارش این است که عبد به طور عنایتی یک لذتی از عبادت می‌برد و احساس می‌کند که عبادت برایش می‌چسپد؛ مثلا نافله صبح و شب را که می‌خواند، یک حالی برایش رخ می‌دهد و یک نشاطی به او دست می‌دهد که از حد وصف خارج است و درک شدنی است.

نسبت به زندگینامه برخی از فقهای واصل مثلا آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی یا آیت الله العظمی سید کاظم یزدی گفته شده است که این‌ها مستحبات و مکروهات را مثل واجبات و محرمات می‌دانستند. اگر مطالعه کامل باشد فقهائی که در مقام مرجعیت رسیده اند توسط تشکیلات و تبلیغات نرسیده است؛ بلکه در بین پیروان اهل بیت مرجعیت از مدیریت بالا و ما فوق تعیین می‌شود. خود فرد هر قدر تلاش کند، به جایی نمی‌رسد. باید از مدیریت بالا تعیین شود. بنابراین پشت سر قضیه مرجعیت ید الله و بقیة الله، حجة بن الحسن المهدی است. اوصافی را که فقهاء در تاریخ داشته اند در حد کاملی پخش و نشر نشده است و اگر نه هر فقیه واصل در عمل، تنها مثال به سید ابوالحسن و سید کاظم نیست، هر فقیه واصلی در عمل مستحبات و مکروهات را مثل واجبات می‌دانند و ترکش نمی‌کنند.

کسانی که با مستحبات و مکروهات انس بگیرند، یک اثرش لذت است. اثر دوم آن این است که مستحبات و مکروهات نقایص اعمال واجبه انسان را جبران می‌کند. محقق قمی در در شرح و حاشیه کتاب قوانین نوشته که مستحبات نقایص واجبات انسان را ترمیم می‌کند. بنابراین در باره‌ی مستحبات و مکروهات توجه بیشتری نمایید.

ماه شعبان ماه آرایش است؛ چنانکه ماه رجب ماه زداییش بود، ماه رمضان ماه وصال و ماه رسیدن به مقام قرب است. به عبارت دیگر ابرار و مقربین یک زمان‌های مخصوصی دارند. زمان ابرار شعبان و زمان مقربین رمضان است.

اثر دیگر رعایت مسحبات و مکروهات این است که از خطرات شیاطین انس و جن انسان را حفظ می‌کند و برای سلامت روح و جسم انسان مفید است. یکی از اساتید نجف می‌فرماید اگر انسان مسحبات و مکروهات را کامل رعایت کند، اصلا مریض نمی‌شود و در سلامت روح و جسم اثر دارد.

حضرت سید الشهداء علیه السلام می‌فرماید: «أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقَاهُ أَنْ يُحَوِّلَهُ عَمَّا يَكْرَهُ‌ إِلَى‌ مَا يُحِبُ‌ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب»‌.[4] در این مرحله انسان از لحاظ روحی در یک حالت روحی و نشاط می‌رسد و غم و غصه خودش را کنار می‌کشد و به سمت و سوی دیگر می‌رود. مؤمن قلبا با نشاط است؛ برای این که وقتی در مرحله ابرار رسید، این بینش برایش پیدا می‌شود که ما با توفیق خداوند انجام وظیفه می‌کنیم و منتظر لطف و کرم خداوند هستیم و می‌دانیم که کار ما نقص دارد؛ اما زاویه‌ی کرم را می‌چسپیم و می‌گوییم در کرم به وری همه‌ی بی‌نوایان باز است. خداوند کریم علی الاطلاق است و ائمه اهل بیت (ع) اهل کرم اند. در سجده‌ی آخر سه بار بگویید «عبیدک و کرمک». عبید بنده‌ی که بسیار کوچک و بی مقدار است و وصل است به مصدر کرم. در قنوت غفیله می‌توانید این دعا را بخوانید.

در مرحله ابرار در کنار واجبات و محرمات مستحبات و مکروهات قرار می‌گیرد. مدتی باید در این مرحله ماند و کارها را باید درست انجام داد و در حالت انتظار و امیدوار بماند. برخی از جوانان که اذکاری استفاده می‌کنند و می‌گویند به جایی نرسیدیم، یکی از شرایط این است که فکر به جایی رسیدن را نکند و تسلیم مطلق باشد و هر موقعی که خداوند بخواهد می‌رسد. «الدين شجرة أصلها التسليم والرضا».[5]

هر لحظه که تسلیمیم در کارگه تقدیر آرام تر از آهو بی باک تریم از شیر

انسان باید تسلیم باشد و وظیفه خود را انجام دهد و برای خدا تعیین وظیفه نکند. تمام امور و مقدرات خود را به رضای خدا وصل نماید. یکی از عرفا به شاگردان خود گفت اگر گرفتاری پیش آمد چه می‌کنید؟ یکی گفت صبر می‌کنم. دیگری گفت شکر می‌کنم. سومی گفت راضی هستم.

اباذر می‌گوید من بیماری را از سلامت بیشتر دوست دارم و فقر را از غناء بیشتر دوست دارم. امام (ع) فرمود: «رحم الله أباذر، أما أنا قأقول: من اتکل علی حسن اختیار الله له لم یتمن شیئا، و هذا حد الوقوف علی الرضی بما تصرف به القضاء».[6]

خداوند اباذر را رحمت کند که در مرحله ابرار بوده و سلمان در مرحله مقربین بوده است. ما اهل بیت بر این هستیم که هر کسی که مؤمن است در تمام امور زندگی خود رضایت خدا را انتخاب کند.

مقربین:

مقربین کسانی اند که علاوه بر دو مرحله قبلی، اخلاص به معنای کلمه برای آنان لطف و عنایت شده است و تمامی امور زندگی شان زیر پوشش عبادت است و همه مطلوب و راجح است؛ مثلا اگر آبی هم می‌خورد قصد قربت دارد. برای مقربین خواسته‌ی وجود ندارد. هر چه خدا بخواهد. ابرار خواسته دارد ولی مقربین خواسته ندارد.

این سه مرحله از لحاظ معرفتی فرق می‌کند. عباد صالحین در مرحله قطع به اصول دین و فروع دین است و ابرار در مرحله یقین است. در قطع احتمال جهل مرکب وجود دارد و در یقین وجود ندارد. برای مقربین مرحله عشق است. عشق که بشود دیوانه است. آنجا که عشق خیمه زند جای عقل نیست. عشق تفسیر ندارد و تأثیر دارد. از لحاظ معرفتی قطع و یقین و عشق است. نکته‌ی اساسی این است که ابرار آرزوی بهشت می‌کند؛ اما مقربین بهشت را آرزو نمی‌کنند بلکه بهشت آنان را آرزو می‌کند.

در کتاب کامل الزیارة ابن قولویه که سندش بر اساس مسلک سید الخوئی معتبر است، روایتی به این مضمون آمده که در روز قیامت کسانی که اهل توسل، بکاء و ... است در پرتو عرش خدا جمع اند و متنظرند که حضرت سید الشهداء بیاید و حضرت می‌آید و مشغول صحبت‌های او می‌شوند و وقتی ندا داده می‌شود که در بهشت باز شد وارد شوید، می‌گویند بهشت را چه کنیم؟ بهشت ما این است که در محضر مولای ما سید الشهداء باشیم و به سخنان او گوش دهیم.

با خدا متصل نا متناهی است حسین به اباالفضل قسم عشق الهی است حسین

تا ابد شمع شبستان وجود است حسین به خدا بر همه خلق امام است حسین

در مکاشفه‌ی آمده که امام رضا (ع) حضرت سیدالشهداء را آقا خطاب کرده است و به کسی که حاجت داشت آمد و یک دستی گذاشت، حاجت او برآورده شد.


logo