« فهرست دروس
درس فقه معاصر استاد سید محسن مرتضوی

1404/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

نظریه تفصیل در اهدای اسپرم اجنبی/تلقیح مصنوعی /فقه پزشکی

 

موضوع: فقه پزشکی/تلقیح مصنوعی /نظریه تفصیل در اهدای اسپرم اجنبی

 

دلیل دوم: آیه ﴿فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ﴾.[1]

پس زنان شایسته فرمانبردار شوهرند و در برابر حقوقی که خداوند نهاده حافظ حقوق و اسرار و پاکدامنی خود در غیاب شوهرانشان هستند.

آیه مبارکه می‌فرماید: شأن و ویژگی زن‌های صالحه اینست که در غیاب شوهرانشان، حافظ برای آنها هستند، امانت شوهر که خودشان و اموال او باشد را حفظ می‌نمایند و خیانت در امانت نمی‌کنند.

در روایات شریفه هم در ذیل آیه مراد از حفظ، حفظ نفس و اموال و اموری که از شئونات و متعلّقات شوهر است ذکر شده است. لذا عرفاً حفظ زن در غیاب شوهر تحقق پیدا نمی‌کند مگر اینکه زن خود را از تمام ارتباطات با نامحرم حفظ کند که یکی از مصادیق ارتباط با غیر، همین استیلاد از غیر شوهر است، زن باید رحم خود را از ادخال اسپرم مرد اجنبی حفظ نماید.

در روایت امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) آمده است: «قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّـهِ(ص) قَالَ اللَّـهُ عَزَّ وَ جَلَّ: إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أَجْمَعَ لِلْمُسْلِمِ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ جَعَلْتُ لَهُ قَلْباً خَاشِعاً وَ لِسَاناً ذَاكِراً وَ جَسَداً عَلَى الْبَلَاءِ صَابِراً وَ زَوْجَةً مُؤْمِنَةً تَسُرُّهُ إِذَا نَظَرَ إِلَيْهَا وَ تَحْفَظُهُ إِذَا غَابَ عَنْهَا فِي نَفْسِهَا وَ مَالِهِ».

امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) از خداوند متعال نقل شده که حضرت حق فرمود: وقتی من اراده کنم خیر دنیا و آخرت را برای یک فرد مسلمانی جمع نمایم به وی قلب خاشع و زبان گویا به ذکر من و بدن صبر کننده بر بلاها می‌دهم و زن مؤمن برایش قسمت می‌کنم تا هر وقت به او نگاه کند شاد شود و آن زن در غیاب او، خود و مال شوهرش را حفظ کند.

همچنین در روایت امام رضا(ع)آمده: «مَا أَفَادَ عَبْدٌ فَائِدَةً خَيْراً مِنْ زَوْجَةٍ صَالِـحَةٍ إِذَا رَآهَا سَرَّتْهُ وَ إِذَا غَابَ عَنْهَا حَفِظَتْهُ فِي نَفْسِهَا وَ مَالِهِ».

بنده مؤمن هیچ سودی بهتر از همسر شایسته به دست نمی‌آورد، همسری که چون شوهرش به خانه درآید مایه مسرت او باشد و چون از حضور او غایب شود مال و خودش را حافظ باشد.

پس زن باید در غیاب شوهر، حافظ شئونات شوهر باشد و صالح بودن زن منوط بر این حفظ است که با انتفاء حفظ، صلاح منتفی می‌شود و فساد مترتب می‌شود لذا حفظ بر زن واجب است.

همچنین گرچه مدلول اولیه آیه مبارکه اینست که زن در غیاب شوهر خودش را حفظ کند و هیچ گونه ارتباطی با مرد اجنبی نداشته باشد و رحم خود را محل منی مرد اجنبی برای استیلاد قرار ندهد ولی متفاهم عرفی اینست که غیبت و حضور فرقی ندارد و در همه حالات این حفظ بر زن واجب است و زن باید شئونات شوهر را رعایت کند و این همانند تعبیر «اتقوا معاصي الله في الخلوات» یعنی مؤمن نباید گناه کند حتی در خلوات و زن هم باید حافظ شئونات شوهر خود باشد حتی در غیبت او.

 

مناقشه در استدلال به آیه مبارکه: نسبت به استدلال به آیه برحرمت تلقیح اسپرم مرد اجنبی نسبت به زن‌های شوهردار اشکالاتی وارد شده:

اشکال اول: مرحوم فاضل مقداد در کنز العرفان فرموده مراد از "حافظات للغیب" در آیه شریفه این است که زن‌ها اسرار شوهرشان را در غیاب آنها حفظ کنند و الّا اگر مقصود حفظ خودشان و اموال شوهرانشان بود باید تعبیر "حافظات فی الغیب" در آیه شریفه می‌آمد.و استناد به روایات هم تمام نیست چون در روایات به عنوان تفسیر و تأویل آیه این مطلب نیامده است بلکه به عنوان مستقل به عنوان صفات زن خوب آمده که حافظ خود و اموال شوهرش باشد.

جواب از اشکال اول: می‌توان از این اشکال جواب داد متفاهم عرفی از آیه همان طور که در کلمات نوع مفسرین آمده اینست که زن نسبت به آنچه از شئون شوهر است حافظ باشد.بله یکی از شئون مربوط به همسر، حفظ اسرار او در غیاب شوهر است ولی تخصیص حفظ غیب به حفظ اسرار وجهی ندارد. و افاده این معنا منحصر به آورده کلمه "فی" و تعبیر "حافظات فی الغیب" نیست همان طور که فاضل مقداد بیان فرموده بلکه با کلمه "لام" هم این معنا قابل استفاده است.

لذا مرحوم فیض در تفسیر آورده "فی أنفسهنّ و أموالهم" یعنی حفظ خود و اموال شوهر و(لام) را به معنای(فی) گرفته است.

 

اشکال دوم: اگر قبول هم بکنیم که مقصود از حفظ، حفظ خودش در غیاب شوهر باشد ولی در آیه شریفه دالّ بر لزوم و وجوب این عنوان وجود ندارد چون کلمه صلاح مراتب مختلفی دارد و احتمال داده می‌شود که مراد مرتبه اعلی و دارای فضیلت آن باشد که حمل بر استحباب می‌شود و در روایات متقدم هم قرینه بر استحباب وجود داشت چون صفت حافظ بودن زوجه در ردیف لسان ذاکر و قلب خاشع آمده بود که همه از صفات کمال می‌باشند.

جواب از اشکال دوم: ظهور آیه اقتضاء دارد آنچه که منوط به حفظ شده مسمّی و اصل صلاح زن باشد که با انتفاء آن اصل صلاح منتفی شده و نقطه مقابل آن که فساد است بار می‌شود و معلوم است که مسمّی و اصل صلاح، حکم وجوبی دارد همانطور که فساد حکم تحریمی دارد. همچنین در روایات متقدمه در کنار صفات کمال و امور مستحب ذکر شده دلیل بر عدم وجوب آن نمی‌شود بلکه مثل تمام مواردی می‌شود که امور واجبه و مستحبه با یک دلیل و خطاب بیان شده است.

 

اشکال سوم: نهایت مطلبی که از آیه استفاده می‌شود این است که زن نباید امری بر خلاف شئون همسر خود انجام دهد و عدم رعایت شئون همسر در جایی است که خود همسر مخالف با آن باشد ولی در صورت اذن و رضایت همسر انجام عمل تلقیح مصنوعی اشکالی ندارد. لذا این دلیل اخص از مدعا است و تنها در صورت عدم رضایت همسر کارایی دارد.

جواب از اشکال سوم: متفاهم عرفی از آیه مبارکه اینست که زن هر کاری که مخالف با شئون همسر انجام دهد حرام است و در مخالف شئون همسر بودن، رضایت و عدم رضایت او تأثیری ندارد چون این یک حکم الهی است که اذن و عدم اذن دخالتی در آن ندارد و از قبیل حقوق نیست که با رضایت ساقط شود.

 

اشکال چهارم: آیه دلالت بر حفظ شئون زوج بر زوجه می‌کند و اینکه زن جایز نیست تصرف و عملی منافی با شئون همسر خود انجام دهد ولی حکم در آیه روی عنوان رفته است(هر کاری که خلاف شئون همسر باشد انجام آن حرام است) ولی اینکه این عنوان کجا محقق می‌شود و کجا مصداق ندارد از آیه مبارکه به دست نمی‌آید و تمسک به آیه شریفه در محل بحث که تلقیح مصنوعی باشد از قبیل تمسک به دلیل در شبهه مصداقیه خود دلیل است چون اینکه تلقیح صناعی با اسپرم مرد اجنبی، مخالف با شئون شوهر دارد اول کلام است یعنی مورد شک است که آیا منافات با شئونات شوهر دارد یا ندارد و حکم این مصداق مشکوک را نمی‌توان از آیه مبارکه به دست آورد که جواب از این اشکال در ذیل آیه شریفه حفظ فرج داده شد.

نتیجه: می توان با استدلال به آیه شریفه گفت که حرمت اهدای اسپرم نسبت به زن شوهردار آکد و اشد می باشد و الا همان طور که قبلا بیان شد در اصل حرمت اهدای اسپرم تفاوتی بین اینکه زن شوهردار باشد یا نباشد وجود ندارد.

تنبیه: متفرّع بر تفصیل گذشته این بحث مطرح می شود که آیا اگر زن شوهردار بود جواز تلقیح منوط به رضایت همسر او می‌باشد یا نه؟ یا باید براساس اختلاف ادله تلقیح، باید قائل به تفصیل در مسأله شد.تحقیق در مسأله اینست که اگر دلیل ما بر حرمت تلقیح مصنوعی در صورت سوم وجوه متقدمه مثل آیه حفظ فرج و روایات و ارتکاز متشرعه باشد، حرمت از قبیل احکام الهی است که رضایت و عدم رضایت اشخاص تأثیری در آن ندارد، لذا رضایت و عدم رضایت زوج دخالتی در حرمت تلقیح مصنوعی نخواهد داشت ولی اگر قائل به تفصیل قبلی شدیم که تلقیح مصنوعی نسبت به زن شوهردار حرام و نسبت به زن مجرد جایز است. در این صورت اگر مدرک حرمت نسبت به زن شوهردار محذور اختلاط میاه و اشتباه انساب باشد باز هم رضایت و عدم رضایت زوج تأثیری در حکم به حرمت ندارد.ولی اگر مدرک حرمت تلقیح مصنوعی نسبت به زن شوهردار وجه اول و دوم که تمسک به آیات بوده باشد یعنی چون تلقیح مصنوعی عملی است که منافات با شئونات شوهر دارد حرام است یعنی متفاهم عرفی از "النساء حرث لکم" و... اینست که این احکام به ملاحظه رعایت حق شوهر جعل شده است. لذا این حرمت، حرمت حقی است و به خاطر رعایت حق زوج ثابت شده است، در نتیجه این حرمت حقی با رضایت زوج منتفی می‌شود. لذا طبق این وجه باید تفصیل داد در حرمت تلقیح مصنوعی در صورت دوم، بین اجازه و رضایت زوج و عدم آن.

اشکال: بر اینکه حرمت تلقیح مصنوعی حقی باشد که با اجازه و رضایت شوهر ساقط شود اشکال شده که حرمت حقی در صورتی صحیح است که احتمال خصوصیت در شنیع بودن و قبح ذاتی این عمل ندهیم و الّا حرمت حکمی خواهد بود که با رضایت و عدم رضایت احدی تغییر پیدا نمی‌کند و اصل اولیه در حکمی بودن حرمت است و حقی بودن احتیاج به دلیل و قرینه خاصی دارد و متفاهم عرفی از آیه مبارکه هم اینست که ارتباط جنسی زن با مرد اجنبی به خودی خود شنیع و ناپسند است و قبح ذاتی دارد، لذا از قبیل احکام الهی می‌شود که قابل استقاط نیست.

بله اگر قائل به جواز تلقیح مصنوعی به نحو مطلق در صورت سوم شدیم اینجا این بحث مطرح می‌شود که جواز تلقیح مصنوعی نسبت به زن شوهردار شرطی دارد و آن شرط رضایت زوج است چون تلقیح مصنوعی در زمان حمل جنین موجب تضییق و تحدید در دائره سلطنت و رابطه زناشویی شوهر می‌شود و منافات با حق شوهر دارد لذا اذن و رضایت شوهر معتبر است.

همان طور که نسبت به روزه مستحبی زن که موجب محدودیت شوهر در رابطه زناشویی می‌شود روایات تصریح به منوط بودن به اذن و رضایت شوهر می‌کنند مثل صحیحه محمد بن مسلم: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ النَّبِيّ(ص) لَيْسَ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِ زَوْجِهَا».

امام باقر(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند که زن حق گرفتن روزه مستحبی بدون اجازه شوهرش ندارد.


logo