درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی
1403/03/26
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیه یازدهم/اصاله الاحتیاط /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/اصاله الاحتیاط /تنبیه یازدهم
تنبیه یازدهم: ملاقی بعض اطراف علم اجمالی
اگر اناء ابیض و اسودی در کار باشد و مکلف اجمالا بداند که یکی از آن دو نجس است و سپس آبی درون اناء ابیض ریخته شود پس کلام در آب درون اناء ابیض است که با انائی ملاقات کرده است که احتمال نجاست دارد؛ آیا از این آب باید اجتناب کرد و شرب آن حرام وضو گرفتن با آن باطل است یا خیر؟ مشهور قائلند که اصل مؤمن در ملاقات کننده با بعض اطراف علم اجمالی جاری می شود اما شهید صدر مخالف مشهور است و قائل است که همان طور که علم اجمالی در احد الانائین منجِّز است در ملاقی بعض اطراف هم منجِّز است.
قبل از ورود به بحث باید پنج نکته به عنوان مقدمه بیان گردد:
1. توضیح اصطلاحات این تنبیه: ملاقی بعض اطراف به دست راست گفته می شود وقتی با یک طرف از اطراف علم اجمالی ملاقات داشته باشد؛ بنابراین اگر علم اجمالی موجود است که یا اناء ابیض نجس است یا اناء اسود نجس است و مکلف دست راست خود را به اناء ابیض زد پس به دست راست او «ملاقی بعض الاطراف» گفته می شود.
به اناء ابیض، ملاقا (به صیغه اسم مفعول) اطلاق می شود زیرا ملاقات شونده است.
به اناء اسود، طرف الملاقا یا «الطرف الآخر» گفته می شود.
2. این که به دست راست در مثال مذکور ملاقی بعض اطراف علم اجمالی اطلاق می شود وقتی است با دست چپ به اناء اسود نزند و الا دیگر به دست راستی که به اناء ابیض ملاقات داشته و دست چپی که به اناء اسود ملاقات داشته است، ملاقی بعض اطراف نمی گویند و این مثال خارج از محل کلام در این تنبیه است؛ زیرا وقتی دست راست را به اناء ابیض و دست چپ را به اناء اسود می زند علم اجمالی دوم متولد می شود که عبارتست از یا دست راست نجس است یا دست چپ نجس و این علم اجمالی دوم مانند علم اجمالی اول منجِّز است و باید از هر دو دست اجتناب کرد.
3. بحث در این نیست که ملاقی بعض الاطراف پاک است یا نجس است بلکه بحث در این تنبیه پیرامون این مطلبست که آیا اصل مؤمن در ملاقی بعض اطراف جاریست یا جاری نیست؟
دلیل این نکته این است که طهارت و نجاست امری واقعی است و اصل مؤمن اثبات طهارت و نجاست واقعی نمی کند منتهی اگر مکلف مرتکب نجس شد دیگر در روز قیامت مواخذه نمی شود زیرا اصل مؤمن داشته است.
4. بحث در این تنبیه وقتی است که ابتدا علم اجمالی رخ دهد و سپس ملاقات با بعض الاطراف محقق شود اما اگر بر عکس شد دیگر از محل کلام در این تنبیه بیرون است و حکم آن روشن است؛ زیرا اگر نخست ملاقات دست با اناء یمین رخ داد بعد علم اجمالی پیدا شد که احد الانائین نجس است پس علم اجمالی وجود دارد که یا اناء یمین و دست ملاقات کننده نجس است یا اناء یسار نجس و بر اساس منجزیت علم اجمالی باید از هر سه اجتناب نمود.
5. همیشه بعد از ملاقات ملاقی با بعض اطراف علم اجمالی یک علم اجمالی دوم متولد می شود؛ مثلا اگر علم اجمالی به نجاست اناء ابیض یا اسود وجود دارد و بعد آبی درون اناء ابیض ریخته شد پس علم اجمالی وجود دارد که یا آب درون اناء ابیض نجس است یا اناء اسود نجس است؛ به اناء اسود طرف مشترک در هر دو علم اجمالی گفته می شود.
بحث در این تنبیه پیرامون این مطلبست که آیا تکلیف نسبت به آب درون اناء ابیض که ملاقی بعض اطراف است منجَّز است یا نیست؟ اگر منجَّز است پس منجِّز آن چیست؟ آیا علم اجمالی اول منجِّز است یا علم اجمالی دوم یا هر دو منجِّز هستند.
در دو مقام باید بحث کرد:
مقام اول در منجزیت علم اجمالی اول است؛ مشهور قائلند که علم اجمالی اول منجِّز نیست نسبت به تکلیف در ملاقی بعض الاطراف و در مقابل مشهور، شهید صدر قرار دارند که ایشان قائلند که همین علم اجمالی اول کافی است در منجزیت تکلیف نسبت به ملاقی بعض الاطراف؛ سؤال این است که کدام تکلیف در ملاقی مطرح است که شهید صدر قائلند که علم اجمالی اول منجِّز آن است؟ پاسخ این است که بطلان وضوء با آبی که درون اناء ابیض ریخته شده است که از احکام وضعیه است با همین علم اجمالی اول، منجَّز گردیده است؛ دوباره سؤالی مطرح می شود که نسبت به ملاقی دو حکم تکلیفی و وضعی وجود دارد: حرمت شرب آن و بطلان نماز با آبی که درون اناء ابیض ریخته شده است؛ چرا شهید صدر علم اجمالی اول را فقط نسبت به حکم وضعی منجِّز دانستند؟
شهید صدر یک فرقی بین حکم وضعی و تکلیفی در فعلیت موضوع قائل شده اند؛ ایشان فرموده اند که فعلیت حکم تکلیفی مانند حرمت شرب آب درون اناء ابیض به وجود موضوع آن در خارج است که عبارتست از ملاقات بین آب و اناء ابیض اما فعلیت حکم وضعی تابع فرض موضوع آن است و نیاز به وجود موضوع نیست؛ بنابراین درست است که گفته شود همین الان که هنوز آبی درون اناء ابیض ریخته نشده است نماز با وضوی آبی که بعدا درون آن ریخته می شود همین الان باطل است (الصلاة باطل بعد تنجس الماء فی الاناء الابیض)
بعد ایشان می فرمایند که همین علم اجمالی اول به نجاسة احد الانائین مانع جریان اصل یا قاعده مؤمن در ملاقی بعض الاطراف می شود نسبت به حکم وضعی (بطلان)؛ زیرا این قاعده در ملاقی نسبت به حکم وضعی تعارض دارد با جریان قاعده در ملاقی اسود (بطلان وضوء با آبی که درون اسود ریخته شده است) و بعد از تعارض تساقط می کنند و نتیجه ی آن احتیاط عقلی است.
نقد: اموری به عنوان مقدمه برای نقد شهید صدر بیان می گردد:
1. ایشان صحت و بطلان را از احکام وضعیه شمردند که درست نیست و در انقسام صحیح از احکام شرعی بیان شده است که صحت و بطلان از احکام انتزاعیه است که اساسا جعلی در مورد آن صورت نپذیرفته است و انتزاعی هستند؛ امر انتزاعی امری واقعی است که زمان بردار نیست بلکه ازلی و ابدی است.
همچنین ایشان فعلیت موضوع در احکام وضعیه مانند طهارت و نجاست را تابع فرض موضوع در خارج دانستند که باز صحیح نیست بلکه فعلیت حکم در احکام وضعیه تفاوتی با احکام تکلیفیه ندارد و در هر دو فعلیت حکم تابع وجود موضوع است و تنها در احکام انتزاعیه است که فعلیت حکم ازلی و ابدی است.
به مثالی درباره احکام انتزاعیه باید دقت شود؛ این آتش و حرارت این آتش از امور حقیقی هستند و وقتی در این عالم وجود پیدا می کنند آتش و حرارت دارند اما علیت بین این آتش و این حرارت دیگر تابع وجود آنها در عالم خارج نیست؛ علیت از امور واقعی است که ازلی و ابدی است پس ازل علیت بین این آتش در ظرف خودش با حرارت حاصل آن در ظرف خودش وجود داشته است و ابدی است.
2. همه احکام تکلیفیه و وضعیه به دو قسم فعلی و بالفعل تقسیم می شوند؛ حکم فعلی دارای سه قسم گذشته و حال و مستقبل است اما حکم بالفعل دائما در زمان حال است؛ بنابراین وجوب نماز صبح امروز که وقت آن گذشته است بر زید فعلی است اما بالفعل نیست و همچنین وجوب نماز مغرب که بعدا وقت آن فرا می رسد بر زید هم فعلی است؛ هر حکم فعلی بالفعل است اما عکس این قضیه صادق نیست.
3. وقتی گفته می شود علم اجمالی به حرمت احدهما وجود دارد، «حرمة احدهما» متعلق علم اجمالی و معلوم بالتفصیل است؛ معلوم بالاجمال عبارتست از «حرمة هذا» یعنی حرمت آبی که در واقع نجس است اما برای مکلف نا معلوم است؛ معلوم بالاجمال همان مصداق معلوم بالعرض است نه خود معلوم بالعرض و قبلا بیان شد که در علم تفصیلی، معلوم بالتفصیل خود معلوم بالعرض است اما در علم اجمالی همیشه معلوم بالاجمال عبارتست از مصداق معلوم بالعرض نه خودش.
بنابراین «حرمة احدهما» معلوم بالعرض است که همان معلوم بالتفصیل و متعلق علم اجمالی است اما معلوم بالاجمال، حرمت انائی است که در واقع نجس است و مکلف نمی داند که کدام اناء است.
4. علم اجمالی مصطلح وقتی است که همه اطراف شبهه تکلیف فعلی محتمل باشند؛ این که شهید صدر علم اجمالی اول را نجاسة احدهما دانسته اند صحیح نیست بلکه علم اجمالی اول عبارتست «حرمة احدهما»؛ زیرا نجاست احد الانائین که تکلیف فعلی نیست بلکه یک حکم وضعی است و تا پای حکم تکلیفی فعلی در اطراف شبهه مطرح نباشد علم اجمالی مصطلح در کار نیست؛ از علم اجمالی به حرمت یا آب ملاقات کننده با اناء ابیض یا اناء اسود، علم اجمالی دیگری متولد می شود که یا نماز با وضویی که با آب درون اناء ابیض خوانده شده است باطل است یا نماز با آبی که درون اناء اسود ریخته شده است باطل است؛ این علم اجمالی به بطلان احدهما شک در تکلیف فعلی نیست مگر در یک صورت که توضیح داده خواهد شد بلکه فقط شکّ در امتثال تکلیفی است که برای مکلف معلوم است؛ زیرا مکلف می داند که نماز با وضوی صحیح بر او واجب است اما در مقام امتثال شکّ دارد که آن نمازی که بر او واجب بود با وضوی گرفته شده با آب درون اناء ابیض امتثال شده است یا نمازی که با وضوی آب درون اناء اسود گرفته شده است؟ در اینجا عقل حکم به احتیاط می کند و می گوید که باید دو نماز بخواند یکی وقتی که وضو گرفته است با آب درون اناء ابیض و دیگری وقتی که وضو گرفته است با آب درون اناء اسود.