88/07/25
بسم الله الرحمن الرحیم
تقسیمات المقدمة/الفصل الرابع:فی مقدمة الواجب /المقصد الاول: فی الامر
موضوع: المقصد الاول: فی الامر/الفصل الرابع:فی مقدمة الواجب /تقسیمات المقدمة
هدف از این درس:
پاسخ به اشکال مهم وجوب مقدمات مفوته قبل از وجوب ذي المقدمه
مقدمه:
آخوند میفرماید:
«تنبيه: قد انقدح من مطاوى ما ذكرناه أن المناط في فعلية وجوب المقدمة الوجودية وكونه في الحال بحيث يجب على المكلف تحصيلها هو فعلية وجوب ذيها و لو كان أمرا استقباليا».
أقول:
مرحوم آخوند قبلا با کلمه «نعم» اشاره فرموده که اصل وجوب حج یا صوم و صلاة نسبت به دخول وقت مشروط است کما اینکه حج نسبت به استطاعت هم مشروط است و در این تنبیه به راه حل خود برای مناط فعلی شدنِ وجوب مقدمات واجب تصریح می کنند و در مجموع از کلام آخوند استفاده میشود با چهار شرط «مقدمات وجودیه واجب، وجوب می یابند.
چهار شرط آخوند(ره) برای فعلیت یافتن وجوب مقدمه
شرط اول:
اینکه وجوب ذى المقدمه فعلی شود.
دلیل: اینکه وجوب مقدمه تابع و معلول وجوب ذى المقدمه است و اگر وجوب ذي المقدمه بالقوه باشد وجود مقدمه هم بالقوه است پس مقدمه در اطلاق (فعلیت) و اشتراط (بالقوه) تابع ذي المقدمه است؛ ذیلاً راه هایی برای نحوه فعلیت یافتن مقدمه قبل از وجوب و فعلیت یافتن ذي المقدمه پیشنهاد شده است به قرار زیر است.
راه حل اول از صاحب فصول:
ایشان می فرماید: وجوب مقدمه در واجب مطلقِ منجز فعلی است -مثل نماز بعد از دخول وقت- و وجوب مقدمه در واجب مطلقِ معلق فعلى، ولى واجب استقبالی است؛ نتیجه اینکه مقدمه هم فعلیت پیدا می کند.
راه حل دوم از مرحوم شیخ انصاری:
ایشان می فرماید: چون قید و شرط به ماده بر میگردد پس وجوب در واجبات مشروطه، فعلی میشود در نتیجه مقدمات . وجودیه هم فعلی خواهد بود.
راه حل سوم از مرحوم آخوند:
ایشان میفرماید شرط و قید در واجبات مشروطه بنحو شرط متاخر است و چون فعلاً مفروض الحصول گرفته میشود لذا به شرط مقارن بر میگردد در نتیجه واجب فعلی میشود.
شرط دوم:
اینکه نسبت بین «مقدمه وجوب» و «مقدمه وجود» عموم و خصوص مطلق باشد، یعنی هر «مقدمه وجوبی» مقدمه وجود هست -یعنی اخص است- ولی هر مقدمه وجودی «مقدمه وجوب» نیست -یعنی اعم است- مانند هر انسانی حیوان است و یا مانند استطاعت برای حج و یا قدرت برای همه واجبات. پس بعضی از مقدمات وجوديه مقدمه وجوب هم هستند مثل: استطاعت و یا نصاب و بعضی از مقدمات وجودیه مقدمه وجوب نیستند مثل: قطع مسافت برای حج و یا تحصیل طهارت برای نماز
نتیجه میگیریم: زمانی تحصیل مقدمه وجودی واجب است که مقدمه وجوب نباشد و اگر مقدمه اصل وجود هم بود تحصیل آن مثل استطاعت واجب نیست.
خلاصه: شرط دوم برای فعلیت یافتن مقدمه واجب این است که فقط شرط وجود ذي المقدمه باشد نه شرط وجود و وجوب هر دو.
دلیل: اینکه اگر شئی ایی مقدمه اصل وجود شد بدین معناست که تا این شرط و مقدمه نیاید اصلاً وجوبی در کار نیست تا مقدمه و شرط واجب باشد.
شرط سوم: اینکه شرط و قید به نحوی باشد که در لسان دلیل به نحو شرط یا قید آمده باشد و اگر هم نیامده عقل مقدمیت و شرطیت را بفهمد مثل خطاب صل عن الطهاره... . و يا مع الاستقبال در این مورد تحصیل شرط یا قید لازم است، اما اگر شرط یا قید به نحوی در لسان دلیل اخذ شده که «تمام الموضوع» برای حکم است مثل: «المسافر يجب عليه القصر» در اینجا به شرط او واجب نحو حيثيت تقییدیه است یعنی لازم نیست که شخص باید به سفر برود تا قصر بر شود -یعنی سفر واجب نیست-
دلیل: اینکه تا عنوان مسافر محقق نشود قصر واجب نمیشود پس وجوب به مقدمه ترشیح نمی کند.
شرط چهارم:
بر شیخ اساس مسلک انصاری: اینکه مقدمه باید به نحوی باشد که مفروض الحصول نباشد یعنی نباید به نحوی باشد که وجود اتفاقی آن ملاک وجوب واجب باشد مثل استطاعت - بلکه باید شرط و مقدمه از مواردی باشد که لازم التحصیل باشد تا در فرض وجوب دی المقدمه تحصیل آنهم واجب شود.
جامع شرط سوم و چهارم:
جامع شرط سوم و چهارم این است که هیچ کدام مورد تکلیف و متعلق خطاب مولی نیستند بلکه به نحو مفروض الحصول هستند یعنی میگوید در فرض تحقق سفر و یا تحقق استطاعت مقدمه واجب میشود.