« فهرست دروس
درس خارج اصول مرحوم استاد محمدعلی خزائلی

88/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

اشکال المصنف علی الواجب المُعَلَّق/الفص الرابع:فی مقدمة الواجب /المقصد الاول:فی الامر

 

موضوع: المقصد الاول:فی الامر/الفص الرابع:فی مقدمة الواجب /اشکال المصنف علی الواجب المُعَلَّق

یادآوری

در ادامه بحث و بررسی شش اشکالی که برخی از بزرگان به تقسیم صاحب فصول(ره) داشتند به علاوه اشکال دیگری هم از جانب مرحوم نائینی(ره) به صاحب فصول شده است که به بررسی آن می پردازیم.

اشکال هفتم به صاحب فصول (ره) از جانب مرحوم نائینی(ره) ایشان به صاحب فصول می فرماید:

در قید غیر اختیاری (غیر مقدور) مثل زمان و موسم حج به ناچار باید فعلیت وجوب موقوف به آن باشد و قائل شدن به اینکه قید غیر اختیاری در واجب اخذ شود ولی وجوب بر آنها متوقف نباشد، صحیح نیست؛ زیرا هر قیدی که در واجب اخذ شود متعلق تکلیف گشته و باید تحصیل شود و گرنه تکلیف به غیر مقدور میشود؛ بنابراین وجوب، متاخرِ از قیدِ غیر اختیاری و مشروط به آن است و اینکه قبل از تحقق شرط وجوب فعلی باشد معقول نیست؛ یعنی فعلیت وجوب قبل از مجيئ وقت -که غیر اختیاری است- درست نیست.

مناقشه در اشکال مرحوم نائینی (ره)

درست است که فعلیت وجوب متوقف بر فعل غیر اختیاری است، ولی لازم نیست اینکه فعلیت وجوب متاخر از تحقق قید باشد بلکه میتوان قید را از قبیل شرط متاخر نسبت به فعلیت حالی که تکلیف گرفت مثل موسم حج پس از وجوب فعلی ،حج از قبیل شرط متاخر است در این مثال وجوب حج على تقدیر تحقق شرط در ظرف متاخر فعلی است؛ کما اینکه در وجوب مشروط گاهی متعلق وجوب (فعل) حج) استقبالی است که این نوع واجب را صاحب فصول واجب تعلیقی می نامد.

خلاصه اینکه چون وجوب امری اعتباری است لذا مانعی ندارد شارع آنرا فعلاً اعتبار کند اگر چه متعلق آن استقبالی است فعل استقبالی است و این اعتبار پنج حالت دارد که هر پنج حالت صحيح است:

1 . اینکه اعتبار (وجوب) حالی باشد ولی شیئ اعتبار شده استقبالی ،باشد، مانند اعتبار وجوب حج بر مستطيع حتى قبل از استطاعت.

2. اینکه اعتبار (وجوب) و معتبر (استطاعت هر دو فعلی باشند و متعلق(فعل حج) استقبالی باشد مانند وجوب حج بعد الاستطاعة و قبل الموسم که این همان واجب مشروط مشهور و واجب معلق صاحب فصول است.

3. اینکه اعتبار و معتبر و متعلق هر سه فعلی و حالی باشند مانند وجوب صلاة هنگام دخول الوقت و در واقع حال وجوب در اعتبار مثل حكم وصفی ملکیت است که اعتبار ملکیت در مورد وصیت در زمان حیات موصی است اما معتبر نفس) ملکیت برای بعد از مرگ است.

۴. اینکه اعتبار و معتبر هر دو حالی ولی متعلق شیئ اعتبار شده استقبالی باشد مانند اجاره خانه تا دو سال که اعتبار ملکیت و تحقق ملکیت ،منفعت فعلی و حالی است ولی متعلق آن یعنی متعلق ملکیت(منفعت) استقبالی است.

5. اینکه اعتبار و معتبر و معلق هر سه فعلی است مثل فروختن عین موجوده در خارج که اعتبار ملکیت خانه برای زید و ملکیت خانه و تحقق آن در خارج هر سه حالی و استقبالی است.

نتیجه

در مقام ثبوت و امکان فرض واجب معلق صاحب ،فصول ممکن است چون از امور اعتباری است ولی در مقام اثبات و التزام به وقوع نیازمند دلیل است.

البته در بعضی موارد، علاوه بر امکان ثبوتی، در واقع امکان وقوعی هم دارد یعنی در بعضی موارد التزام به واجب معلق که وجوب فعلی است و واجب استقبالی - اثباتاً دلیل دارد مانند: وجوب هنگام تحقق استطاعت و تعلیق واجب (فعل حج) به زمان حج در مثل آیه ﴿«وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حج حج الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاًظاهر﴾[1] آیه این است که وجوب، عند است الاستطاعة قبل الموسم فعلی است هر چند تحقق حج موقوف به موسم حج و همچنین در مثل ﴿«فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْه»﴾ [2] که وجوب صوم، هنگام دخول ماه مبارک رمضان برای کسی که رویت هلال کند یا مسافر نباشد، فعلی است.

اما در غیر از این دو مورد مذکور نمی توان ادعای صاحب فصول را پذیرفت که ظاهراً ادله فعلیت وجوب، بعد از تحقق شرط است مثل روایت : «اذا زالت ص الشمس فقد وجب الطهور و الصلاة» که ظاهرش فعلیت وجوب بعد از زوال است و در بعضی روایات باب آمده «إِذَا دَخَلَ الْوَقْتُ وَجَبَ الطَّهُورُ وَالصَّلَاةَ وَلَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورِ».

دفع اشکال وجوب مقدمه قبل از زمان واجب

در مواردی که ظاهر دلیل واجب معلق است، اشکالی ندارد به تبع وجوب فعلي واجب، قائل به وجوب مقدمه شویم حج قبل اگر چه اصل واجب استقبالی باشد مانند وجوب تحصیل مقدمات الموسم و یا مانند؛ وجوب غسل در شب ماه مبارک رمضان بر محدث به حدث اکبر برای صوم فردا هر چند زمان فعل واجب (صوم) فردا است.

بنابراین چون ترک مقدمه، قبل از وقت باعث ترک ذی المقدمه در زمان خودش میشود لذا اشکالی از التزام به وجوب مقدمه قبل الوقت بوجود نمی آید زیرا به حکم عقل، حفظ قدرت برای واجب بعد از فعلیت آن، لازم است البته در مواردی هم که بر واجب معلق بودن، دلیلی وجود ندارد مانند «اذا زالت الشمس فقد وجب الطهور و الصلاة» ميتوان وجوب مقدمه را به نحو شرط متاخر از راه واجب مشروط مشهور ثابت کرد یعنی تهیه مقدمات قبل از وقت آن با لحاظ شرط متاخر که زمان نماز است واجب میشود و لحاظ تحقق شرط متاخر، صلاة را فعلاً واجب می کند و به تبع آن مقدماتش هم واجب میشود چون ترک مقدمه فرضاً موجب ترک واجب در ظرف خودش میشود مثل ترک تعلم احکام حج قبل الموسم و یا مثل «ترک تعلم احکام برای

صبی قبل البلوغ» و در این موارد عقل میگوید مخالفت با امر مولا و تفویت غرض او جایز نیست و نیز عقل فرقی بین تکلیف فعلی و استقبالی نمی گذارد.


 


logo