88/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
تذنیبٌ/الفصل الرابع فی مقدمة الواجب /المقصدالاول فی الامر
موضوع: المقصدالاول فی الامر/الفصل الرابع فی مقدمة الواجب /تذنیبٌ
شیخ بهایی :این استعمال به جهت علاقه اول و مشارفة مجازی و صحيح است.
مرحوم آخوند خراسانی: در ادامه و به تبع این بحث سخن شیخ بهایی را مطرح کرده و می گوید: چون در این استعمال علاقه وجود دارد لذا این استعمال صحیح و مجازی است نه اینکه غلط و مجازی باشد؛ چون اگر هیچ یک از علاقات بیست گانه نبود این استعمال مجازی و غلط میشد در حالیکه در ما نحن فيه علاقه اول و شارفة وجود دارد و این علاقه ایجاب می کند که این استعمال صحیح اما مجاز باشد.
مثال در سوره یوسف یکی از آن دو جوانی که زندانی شده بودند خواب خود را برای حضرت یوسف(ع) تعریف می کند و می گويد: «إني أراني أغصرُ خَمْراً» که در اصل باید می گفت «إني أراني أعصر عنباً» چون عنب را فشار میدهند نه خمر را. یعنی انگور را فشار میدهند و بعد میجوشانند و سپس باید مدتی بگذرد تا خمر شود ولی در اینجا به اعتبار علاقه اول و مشارفة، نتیجه این عصاره گیری را بیان کرده است.
نکته: معنای علاقه اول و مشارفه این است که یک شی معروض دو عارض باشد.
• مانند انگور که ابتداء حُصرم (غوره) سپس انگور و بعدا خمر است. در اینجا، عنب را به اعتبار عروض بعدی، خمر استعمال میکنند در حالیکه خمریت بعداً حاصل میشود.
• یا مانند اینکه به قاتلی که بعداً میخواهند او را دار بزنند میگویند مقتول در اینجا قاتل را به اعتبار عروض بعدی، مقتول می نامند در حالیکه مقتولیت بعداً حاصل میشود.
«قرینه شیخ بهایی»
ایشان میفرماید برای مجازی بودن استعمال قبل حصول شرط قرینه ایی وجود دارد مثلاً صحت استعمال «الحج قبل الاستطاعة مستحب» خود دلیلی است بر مجازی بودن آن به این معنا که اگر نسبت استحباب صحیح نبود باید فقط نسبت واجب صحیح باشد که اینگونه نیست.
تفکیک بین مقام جعل (تشریع و انشا) و مقام فعلیت طلب:
اگر بخواهیم کلمه الواجب را -که مشتق است- درباره فعلی بکار ببریم این استعمال و اطلاق از دو مقام خارج نیست و باید بین این دو مقام تفکیک قائل شد.
- مقام اول: مقام انشا و جعل
اگر اطلاق و استعمال مشتق و واجب به لحاظ مقام انشا و جعل باشد؛ این استعمال بر اساس هر دو مسلک (مشهور و شیخ) حقیقی است. چون در مقام انشاء، احکام جعل شده، روی عناوین واقعی رفته و در مقام انشا برای همه جعل شده است لذا در این مقام فرقی بین عاقل و غیر عاقل يا بالغ و غير بالغ وجود ندارد و نیز فرقی بین اینکه قید شرط ماده باشد یا قید شرط هیئت باشد نیز وجود ندارد.
مثال: «الصلوات الخمس واجبة» يا «غسل الميت واجب» يا «غسل الجمعة مستحب» يعنى در مقام جعل برای همه واجب یا مستحب است.
اشکال: بین هر دو مسلک در مقام جعل و انشاء نیز تفاوت وجود دارد و ممکن است در آنجا طبق یک مسلک استعمال مجازی باشد و طبق مسلک دیگر حقیقی باشد بنابراین بعید است تفاوتی بین دو مسلک در مقام جعل وجود نداشته باشد.
جواب: استاد در جواب میفرمایند در مقام جعل و انشاء طبق هر دو مسلک تفاوتی در اطلاق وجود ندارد و اطلاق و استعمال حقیقی است و مجازیتی هم لازم نمی آید چون می باید بنابر هر دو مسلک مراحل ،اقتضا تنجز و فعلیت طی شود مثل اینکه وقتی .
خدا فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصَّيام﴾[1] ﴿يا أقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ﴾[2] روشن است که همه این اطلاقات بر حسب مقام جعل و انشا صحيح است یعنی بر صبی هم نماز و روزه واجب است اما در مقام تنجز بر صبی نماز واجب نیست پس با یکدیگر فرق دارند.
- مقام دوم: مقام فعلیت وجوب
اگر اطلاق و استعمال مشتق و واجب به لحاظ مقام فعلیت وجوب یا فعلیت طلب باشد یعنی از مقام اقتضا و انشا خارج شده باشد این استعمال بر طبق . دو مسلک شیخ و مشهور فرق می کند؛
• بنابر مسلک شیخ؛ چون فعلیت طلب آمده، پس استعمال حقیقی است.
• بنابر مسلک مشهور: این استعمال مجازی است.
اشکال مشهور به شیخ:
همه قائلند که قید، قید هیئت است نه قید ماده لذا شما(شیخ) در این مبنا که قید قید ماده است، منفرد هستید.
بخش دوم: اطلاق و استعمال صیغه وجوب
«و أما الصيغة مع الشرط فهي حقيقة على كل حال لاستعمالها على مختاره قدس سره في الطلب المطلق و على المختار في الطلب المقيد على نحو تعدد الدال و المدلول كما . الحال فيما إذا أريد هو منها المطلق المقابل للمقيد لا المبهم المقسم فافهم»[3]
آخوند می فرمايد: «و أما الصيغة مع الشرط فهي حقيقة على كل حال»
یعنی اطلاق و استعمال صیغه بهمراه شرط طبق . همه اقوال خواه مسلک شیخ و خواه مسلک مشهور - حقیقت است یعنی به عبارت دیگر چه بنابر مسلک شیخ بگوییم: شرط، قید ماده است و چه بنابر مسلک مشهور و آخوند بگوییم شرط قید هیئت است این استعمال حقیقت است؛ مانند: استعمال صیغه «حج» به همراه شرط «إن استطعت» که دیگر کلمه «الواجب» در آن بکار نرفته است.