« فهرست دروس
درس خارج اصول مرحوم استاد محمدعلی خزائلی

88/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

الاول(المسالة اصولیَّةٌ عقلیة)/الفص الرابع:فی مقدمة الواجب /المقصد الاول فی الامر

 

موضوع: المقصد الاول فی الامر/الفص الرابع:فی مقدمة الواجب /الاول(المسالة اصولیَّةٌ عقلیة)

«بحث مقدمه واجب»

یادآوری:

در بحث مقدمه واجب منظور از نظر مشهور دو قول است:

_ یا منظور قول مشهور اصولیین است.

_ یا اگر مطلق گفته شود منظور قول مشهور و غير مشهور اصولیین است.

"بیان اقوال و محل نزاع در مقدمات واجب "

۱)مشهور اصولیین می‌گویند: در مقدمات واجب نزاع مختص به واجب مطلق - در مقابل

واجب مشروط - است.

2. آخوند(ره) می فرماید در مقدمات واجب نزاع عمومیت دارد یعنی نزاع هم در مقدمات واجب مطلق جاری است و هم در مقدمات واجب مشروط.

"ثمره اطلاق و اشتراط"

ثمره اطلاق و اشتراط در فقه ظاهر می‌گردد و بر فقه مترتب می‌شود و در اصول صرفا کبرای قیاس منقح می شود.

مثلا در اصول ثابت می‌کنیم که مقدمات واجب، واجب است و در فقه با استفاده از این کبری، صغری را در قیاس قرار داده و نتیجه مطلوب که همان وجوب وضو، غسل یا تیمم است را می‌گیریم.

"هدف از این تقسیم ها "

یکی از سئوالات مشکل و مهمی که هدف اصولیین از تقسیمات واجب را نیز روشن می کند این است که: اگر وجوب مقدمه تابع وجوب ذى المقدمه است و وقت ذي المقدمه است چگونه می‌توان به وجوب مقدمه قبل از وقت ذي المقدمه حكم داد؟

مثال: فرض کنید موسم حج دو ماه دیگر است اگر چه استطاعت هم آمده ولی موقوف به موسم حج است در اینجا سوال و مشکل این است که چگونه می توان قبل از آمدن وقت حج، حکم به وجوب مقدمه آن کرد؟ چون فرض این است که وجوب ذى المقدمه مترصد حصول شرط زمان است زمان هم تدریجی الحصول است یعنی نمی‌شود آن را به جلو آورد و باید بطور طبیعی حاصل شود.

محل نزاع؛ وجوب شرعی است نه وجوب عقلی

وجوب در یک تقسیم به دو قسم تقسیم می‌شود

_ وجوب عقلى: وجوب عقلی تعریفش این است که: «ما لا يتم الواجب إلا به فهو واجب» یعنی چیزی که تمام نمی‌شود مگر به یک مقدمه ایی پس مقدمه اش می شود لازم؛ بنابراین چنین واجبی به معنای لازم است.

سئوال: آیا مقدمه واجب عقلا واجب است یا خیر؟

جواب در رابطه با وجوب عقلی مقدمه احدی نزاع و تردیدی ندارد یعنی همه عقلا لابدیت را در مقدمات عقلیه مسلم دانسته و پذیرفته اند از این رو به هر عاقلی یک دی المقدمه ی عقلی ارائه شود دیگر سوال نمی کند که آیا تهیه مقدمات آن ذى المقدمه عقلا لازم است یا خیر؟ بلکه برای نیل به ذى المقدمه مقدمه را اتيان می کند به همین خاطر در می باب حکم عقل از عبارت «لزوم» استفاده می شود نه از «وجوب».

مثال: مولا بگوید برو از پشت بام فلان چیز را بیاور در اینجا عُقلا درباره وجوب عقلی این مقدمه یعنی نصب سلم نزاع و شکی ندارند و می‌گویند: عقل حکم می کند برای رفتن به پشت بام لزوماً باید نردبان نصب شود و این معنای وجوب عقلی است.

_ وجوب شرعي: وجوب شرعی این است که اتیان مقدمه واجب علاوه بر اینکه عقلاً واجب است آیا شرعاً هم واجب است؟ این وجوب محل اختلاف و نزاع است که آیا اتیان چنین مقدمه ایی شرعاً واجب است یا خیر و اگر شرعا ثابت شد طبیعتاً ثمرات فقهیه فراوانی بر آن مترتب می شود.

مثال: همانطور که گفته شد عقلا در وجوب عقلی مقدمه تردید و نزاعی ندارند اما درباره اینکه علاوه بر وجوب عقلی نصب سلم وجوب شرعی هم دارد یا خیر؟ یعنی همچنانکه، سُلَّم عقلاً باید نصب شود آیا شرعا هم لازم است نصب شود یا خیر؟ این وجوب محل بحث، نزاع و اختلاف است.

آیا مقدمه واجب مستقلا واجب است؟

در اینکه نحوه وجوب مقدمه چگونه است دو نظر وجود دارد:

_ وجوب استقلالی: عده ایی قائل شده اند که اتیان مقدمه واجب مستقلا واجب است. منظور این عده از وجوب مقدمه مقدمیت یا تلازم است عمده دلیل این گروه این است که در حقیقت امر به ذى المقدمه امر به مقدمه نیز هست و مولای حکیمی که التفات به دی المقدمه داشته اگر التفات به مقدمه هم میکرد حتماً او را تحت وجوب ذي المقدمه می برد؛ نتیجه اینکه در واقع در مقام اراده یک اراده دیگری غیر از اراده به ذي المقدمه به مقدمه تعلق گرفته هر چند این ،اراده اراده استقلالی نبوده و تبعی باشد.

اشکال: شما که وجوب استقلالی برای مقدمه قائل شدید باید روشن کنید که این وجوب شرعی به چه نحو ثابت می شود و با اینکه می دانید امر مستقلی به مقدمه نخورده چطور قائل شده اید که مقدمه مثل ذى المقدمه واجب است؟

جواب: این عده مساله امر ترشحی و سرایت را مطرح میکنند و می گویند وقتی یک امری به ذى المقدمه خورد یک امر دیگری هم به مقدمه ترشح و سرایت می کند.

_ وجوب تبعی: عده ایی نیز قائل شده اند که اتیان مقدمه واجب به تبع ذى المقدمه واجب است در حقیقت شارع مقدس مقدمه را مستقلاً واجب نمی کند مگر در بعض موارد خاص از جمله موارد خاص میتوان به باب تعلیم و تعلم نسبت به احکام» اشاره کرد که شارع مستقلاً مقدمه را واجب کرده است. به این تقریر که فرض کنید ما اجمالاً میدانیم مقدس احکامی برای ما وجود دارد که باید درباره آنها تعلیم و تعلمی صورت دهیم و حال این تعلیم و تعلم که وجوب شرعی مستقل دارد از موارد خاص است.

نزاع در کدامیک از مقدمات وجوب شرعی جریان دارد؟

وجوب شرعی دو مقدمه دارد

_ مقدمه وجوديه:

به مقدماتی گفته می شود که وجود ذی المقدمه موقوف بر آنهاست به عبارت دیگر تحقق و وجود خارجي ذى المقدمه موقوف بر این مقدمه است از این تعریف روشن میشود که محل نزاع و آنچه که از آن بحث میشود «مقدمات وجودیه» است. مثل طی طریق و تهیه گذرنامه.

پس آن چیزی که از ما خواسته شد مقدمه وجودیه است و ما اگر ادعای ملازمه می کنیم بين وجوب ذى المقدمه و مقدمه درباره مقدمات وجودیه است.

_ مقدمه وجوبيه:

به مقدماتی گفته میشود که اتیان آنها موجب وجوب ذى المقدمه گردد یعنی انسان کاری انجام دهد که ذى المقدمه بر او واجب شود مثل تحصیل استطاعت یعنی کاری یا کارهایی انجام دهد که استطاعت پیدا کند یا مثل شرائط عامه همچون بلوغ، عقل و اختیار که تا اینها حاصل نشود اصلا وجوبی نسبت به ذی المقدمه نمی آید. و بدیهی است بحث از مقدمه واجب طی طریق زمانی مطرح میشود که ذی المقدمه (حج) واجب باشد و در اینجا ذی المقدمه (استطاعت) واجب نیست و اساسا اینجا بحث از مقدمه وجوب (تحصیل استطاعت) است؛ لذا به طور کلی مقدمه وجوبیه از محل نزاع خارج است. چون هیچ یک از فقها و اصولیین نگفته اند که تهیه مقدمات وجوبیه بر انسان واجب است البته اگر به طور طبیعی این مقدمات حاصل شد وجوب نیز به همراهش می آید و الا اگر به طور طبیعی وجوب حاصل نشد احدی نمیگوید که انسان باید کاری کند که خمس یا زکات یا حج بر او واجب شود. بنابراین مقدمه وجوب از محل نزاع خارج است چون شارع از ما نخواسته است که تا خمس بر ما واجب شود یا مال را به حد تحصیل استطاعت کنیم یا کسب مال کنیم: نصاب برسانیم تا زکات برما واجب شود.

"وجه افتراق مقدمه واجب و مقدمه وجوب"

- مقدمه واجب: به مقدمه چیزی که واجب است گفته میشود مثل وضو برای نماز یا طی طریق برای حج و الواجب یعنی خود واجب مثل حج و نماز... این مقدمه در نزاع وارد است.

_ مقدمه وجوب: به مقدمه چیزی گفته میشود که واجب نیست ولی بعد از اتیان این گفته مقدمات منجر به وجوب واجب میشود مثل تحصیل کردن استطاعت و ایجاد مقدمات استطاعت که واجب شدن حج را در پی دارد؛ بدیهی است معنا ندارد این مقدمه وارد محل نزاع شود و حتی در لسان شرع هم آمده «ان استطعت فحج» يا «لله على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا» یعنی هر کس به طور طبیعی مستطیع شد حج بر او واجب است نه اینکه باید تحصیل استطاعت کند.

نتیجه:

با توجه به خروج مقدمات و جوبیه از محل نزاع بنابراین وقتی گفته میشود مقدمه واجب، واجب است یا واجب نیست؛ مقصود مقدمه وجوديه واجب است نه مقدمه وجوبيه واجب.

 

logo