< فهرست دروس

درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

97/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: منابع آب ها

فن الخامس: المعادن و الآثار العلویة

و أما مياه العيون الراكدة، فإنها مياه حدثت من أبخرة بلغ من قوتها أن اندفعت إلى وجه الأرض، لكن لم يبلغ من قوتها و كثرة مادتها أن يطرد تاليها سابقها طردا و يدفعه و يسيّحه.و أما مياه الآبار و القنى، فإنها معانة فى ظهورها و بروزها بالصناعة. و ذلك لأنها لما كانت ناقصة القوة عن أن تشق الأرض و تبرز، قصرت‌ لها المسافة فأزيل عن وجهها ثقل التراب المتراكم، حتى يخلص الحفر إلى مستقر البخارات. فحينئذ تصادف منفذا تندفع إليه بأدنى حركة؛ فما لم يجعل‌ له منها مسيل‌ و لم يضف إليه من جنسه ما يمده فهو بئر؛ و ما جعل له ذلك، فهو قناة. بحثمان در منابع آب ها بود. نحوه ی تکون چشمه های سیال را توضیح دادیم. می خواهیم در مورد چشمه های راکد بحث کنیم. در چشمه سیال سه تا مطلب را کنار هم می گذاریم تا تکون این عیون روشن بشود و توضیح داده بشود. یکی اینکه بخاراتی باید زیر زمین جمع بشوند و دارای فشار شدید بشوند. دوم اینکه این بخارات فشارشان باید چندان باشد که بتواند منفذی را برای خروج آبی که از این بخارات بدست می آید یا آبی که از اول در آن جوف زمین هست بتوانند منفذی برای خروج این آب ایجاد کنند. یعنی فشار این بخارات باید انقدر شدید باشد تا بتواند قسمتی از زمین را بشکافند و منفذی درست کنند که آب خارج شود. امر سوم این است که این بخارات باید زیاد باشند یا آبی که این بخارات می خواهد اخراجش کنند باید زیاد باشد. قبلا می گفتیم نیروی این بخارات باید زیاد باشد، حالا نمی گوییم نیرو بلکه می گوییم خود این بخارات باید زیاد باشند تا ماده ای که می خواهد تبدیل به آب بشود زیادبشود. در چنین حالتی آن بخار منفذی درست می کند برای بیرون آمدن به خاطر نیرومندی اش. به خاطر کثرتش هم کم نمی آید، اگر آبی الآن آمد آب بعدی می آید و آن را به جریان می اندازد. آبی که اول بیرون می آید آب سابق نامیده می شود. آبی که بعدا بیرون می آید تالی نام دارد. آب تالی، آب سابق را می راند تا خودش جلو قرار بگیرد و به این ترتیب این چشمه روان می شود. پس باید اولا بخار وجود داشته باشد یا آبی که این بخار می خواهد اخراج کندباید زیر زمین باشد. ثانیا این بخار باید چنان نیرویی داشته باشد تا بتواد شکاف ایجاد کند و این آب را خارج کند. ثالثا باید ماده این بخار آنقدر زیاد باشد تا زمانی که می خواهد آب را اخراج کند، مقدار بعدی بیاید و مقدار اول را به جلو براند و نتیجه ی آن چنین باشد که این آب چشمه سیلان پیدا کند و جاری شود. این سه امر در چشمه های سیاله هست. در چشمه های راکد امر اول است. بخار یا آبی که می خواهد اخراج شود در زیر زمین موجود است. امر دوم هم است. بخار آنقدر قوت داشته که بتواند زمین را بشکافد و آب را اخراح کند. اما امر سوم نیست. یعنی بخارات یا آن آبی که در زیر زمین هست آنقدر زیاد نیست تا وقتی که مقداری بیرون آمد، مقدار بعدی در پی آن بیاید و آن را به جریان بیندازد، بلکه مقداری که بیرون می آید، راکد می ماند تا بعدا مقداری که آمده یکجوری استفاده بشود. مثلا از آن گودال برداشته بشود تا آن آب بعدی بیاید. آب بعدی هم که بیاید آنقدر فشار ندارد تا آب قبلی را جلو ببرد. در این صورت چشمه راکد می شود. پس در چشمه ی راکد دو شرط از سه شرطی را که در چشمه سیال داشتیم، داریم. بخار به جهت قوه اش به حدی رسیده که بتواند زمین را بشکافد و آب را اخراج کند اما از لحاظ کثرت به حدی نرسیده تا تالی این بخار سابق آن بخار را جلو براند و نتیجه ی آن این بشود که آب این چشمه سیال بشود. البته قبلا بیان شد که چشمه های راکد این چنین نیست که هیچ جور آبشان اضافه نشود. آب اضافه می شود منتها انقدر کم است که به حساب نمی آید. باید مقداری از آب را بردارید. بعد که مقداری برداشته شد آن گودالی که الآن آب در آن جمع شده مقداری خالی شود تا آب بعدی بیاید. به این ترتیب چشمه راکد به حساب می آید. در مقایسه با سیال می گوییم راکد است وگرنه مقداری جریان دارد منتها قابل اعتنا نیست. متن خوانی:و أما مياه العيون الراكدة، فإنها مياه حدثت من أبخرة بلغ من قوتها أن اندفعت إلى وجه الأرض، لكن لم يبلغ من قوتها و كثرة مادتها أن يطرد تاليها سابقها طردا و يدفعه و يسيّحه.هر چشمه ای گفتیم از بخار بوجود می آید. چه سیال باشد چه راکد. مطلب دوم اینکه این بخار به خاطر نیرویی که دارد به اینجا رسیده که به روی زمین پرتاب می شود. اما سومین شرط را ندارد برخلاف عیون سیاله زیرا کثرت ماده ندارد. "تالیها" فاعل یطرد است. به این حد نرسیده که آبی که بعدا می آید بتواند سابق این آبها را طرد و دفع کند طردی که نتیجه اش روان شدن آب است. "یسیّحه" عطف بر "یطرد" است اما عطف تفسیر نیست بلکه نتیجه است. یعنی اگر تالی سابق را ترک کند، این آب روان خواهد شد. سومین و چهارمین آب، آب چاه و قنات است که ایشان این دوتا را باهم توضیح می دهد و فرقشان را در لابه لای توضیحات می آورد. آب های زیرزمینی اگر با همان توضیحی که بیان شد خارج شوند یعنی بر اثر فشار بخار خارج شوند، چشمه تولید می کنند. حالا یا چشمه ی سیال یا چشمه ی راکد. اما اگر آب ها طوری باشند که به طور طبیعی خارج نشوند، ما با صنعت آنها را خارج می کنیم. می توانیم چاه بکنیم یا قنات درست کنیم و آبی که در جوف زمین است بیرون بیاوریم. این دیگر چشمه نیست نه راکد نه سیال چون بصورت طبیعی بیرون نیامده. پس توجه کنید در چاه و قنات این اشتراک هست که هر دوی آنها چندان ضعیف اند یعنی بخار موجود در آنها چندان ضعیف است که نمی تواند زمین را بشکافد و آب را بیرون بیاورد. یعنی آن شرط دومی که در عیون سیاله گفتیم و گفتیم در عیون راکده هم موجوده، آن شرط در چاه و قنات نیست. شرط دوم این بود که این بخار باید چندان فشار داشته باشد و زمین را بشکافد و آب را بیرون بفرستد. شرط سوم را اگر نداشت می شد عیون راکده و اگر داشت می شد عیون سیاله. اما در اینجا شرط دوم مفقود است. بخار و آب موجوده اما انقدر فشار ندارد که زمین را بشکافد و بطور طبیعی خارج شود. باید با صنعت به صورت چاه یا قنات آن را بیرون آورد. صنعت چه کار می کند؟ صنعت کاری می کند که فاصله ی ما را با اون آب ذخیره شده رد زیر زمین کم می کند. یعنی مسافتی را که بین روی زمین هست با جوف زمین، این مسافت را کم میکند. وقتی ما چاه می کنیم روی زمین را با آن جوف وصل می کنیم. آن صنعت دیگر مسافتی را که از خاک پر شده بود و نمی گذاشت این آب بیرون بیاید، برمیدارد. این دو اشتراک اولا در چاه و قنات است. انقدر این بخارات در آنجا ضعیف اند که نمی توانند زمین را بشکافند و آب را بیرون کنند. مطلب دوم هم این بود که این صنعت مسافت بین زمین و آنجایی که آب قرار دارد را بر می دارد و کم می کند. به عبارت دیگر شرط دوم این است که این خاکی که روی باطن زمین قرار گرفته و سنگین است و نمی گذارد آب را بشکافد و بیرون بیاید این سنگینی را برمی داریم. سنگینی که برداشته شد آب می جوشد و بالا می آید. ممکن است چاهی باشد که بجوشد و بالا بیاید و نیازی به اینکه آب آن را بکشیم نباشد. ممکن هم است چاهی باشد که نیاید بالا و آب از دهانه بیرون نیاید و لازم باشد با سطل آب را بیرون بکشیم. این ها بستگی به باطن زمین دارد. باطن زمین گاهی به صورت هلالی است. ما چاه را می کنیم و پایین می رویم. درست وسط این هلال چاه ما واقع می شود. آنوقت دو طرف این چاه که ما گود کردیم آبی است که از سر هلال فشار می آورد به وسط هلال. فشار که می آورد، قبلا خاک بود نمی توانست بیرون بیاید، سنگینی که برداشته می شودآب آزاد می شود و چون بستر آب به صورت هلال بوده آن دو طرف که فشار می آورند از وسط که چاه احداث شده است آب را بیرون می فرستد. آب در این صورت از دهانه ی چاه بیرون می ریزد و احتیاجی به بیرون کشیدن آب نیست. این چاه را اصطلاحا می گویند آرتزین که خود به خود آب آنها بیرون می آید. بعد از اینکه صنعت چاه را کند و مسافت را از بین برد آب خودبه خود بیرون می آید. اگر قبل آن خود به خود بیرون می آمد آب را تبدیل به چشمه می کرد. اما یک چاه هایی هستند که بستر آب آنها افقی است و حالت نعل اسبی و هلالی ندارد. این چاه را وقتی می کنیم درست است که به آب می رسیم اما اطراف آنها فشار نمی آورند تا آب را بیرون کنند. اینها چاه های معمولی هستند که باید با سطل آب آنها را بیرون کشید. تا اینجا ما اشتراکات چاه و قنات را گفتیم. حالا می خواهیم فرق آنها را بگوییم. دو فرق بین آنها است. دوتا اشتراک داشتند. یکی اینکه بخار چندان ضعیف است که نمی تواند اینها را بشکافد و به طور طبیعی اینها را بیرون کند و باید با صنعت اینها را بیرون کرد و دوم اینکه صنعت ما در هر دو مسافت بین روی زمین و داخل زمین را کم می کند و آن سنگینی خاک را از بین می برد. این دوتا مشترک بودند بین چاه و صنعت. اما دو تا فرق هم بین آنها است. در چاه ما مسیل نداریم اما در قنات داریم. در قنات ملاحظه میکنید که چندین چاه در ردیف هم کنده می شوند. زیر این چاه ها به هم وصل می شود. آن جویی که زیر همه ی چاه ها کنده می شود و ته چاه ها را به هم وصل می کنید مسیل است. مسیل یعنی محل جریان و سیلان آب. این یک مطلب. شما در چاه این مسیل را ندارید اما در قنات دارید. مطلب دوم اشاره شد در خارج کردن آب چاه شما احتیاجی به کمک ندارید ولی در قنات احتیاج به کمک دارید یعنی باید چاه دوم وسوم و دهم را هم بکنید تا این چاه ها به چاه اول کمک کنند یا برعکس. چاه ها باید به هم کمک کنند تا یک قنات درست شود برخلاف چاه معمولی که احتیاج به کمک ندارد. پس قنات دوتا خصوصیت دارد که در چاه های معمولی نیست. یکی اینکه مسیل دارد و دوم اینکه تعدد دارد. ایشان می فرماید اگر شما آبی را یافتید که به طور طبیعی بیرون نیامد بلکه با صنعت که عبارت است از زائل کردن مسافت، خارج شد، اگر دیدید احتیاجی به کمک دارد و واجد مسیل است بگویید قنات، اگر دیدید کمک نمی خواهد و خودش به تنهایی مقصود شما را انجام می دهد و مسیل هم ندارد بگویید چاه. تکون و فرق چاه و قنات هم مشخص شد.و أما مياه الآبار و القنى، فإنها معانة فى ظهورها و بروزها بالصناعة. و ذلك لأنها لما كانت ناقصة القوة عن أن تشق الأرض و تبرز، قصرت‌ لها المسافة فأزيل عن وجهها ثقل التراب المتراكم، حتى يخلص الحفر إلى مستقر البخارات."و اما میاه" آب های چاه ها و قنات ها، کمک می شوند به توسط صناعت یعنی کارهایی که ما انجام می دهیم. در بروز و ظهورشان نه در احداث و تکونشان. در احداث و تکونشان طبیعت دخالت کرده است. چرا با صنعت این آب ظاهر می شود؟ به خاطر اینکه شرط دوم را ندارد. یعنی بخارها انقدر قوی نیستند تا بتوانند زمین را بشکافند و آب را وادار به خروج کنند. قوه ی این بخارها برای شکافتن زمین کم است و نمی توانند روی زمین به خودی خود آشکار بشوند. به وسیله ی صنعت ما مسافتی که بین ظاهر زمین و محل استقرار این آبها بود کم می شود. از روی این آبها آن سنگینی خاک متراکم به وسیله ی صنعت ازاله شد و آب آزاد شد. "یخلص" وقتی با "الی" متعدی می شود در فارسی به معنای رسیدن معنایش می کنیم. تا برسد حرف ما، یعنی چاه را که حفر می کنیم برسد به محل اسقرار بخارات. آن محل استقرار بخارات قسمت بیشترش تبدیل به آب شده و قسمت بعدی نیز یواش یواش تبدیل به آب می شود. اما ما همین اندازه که بتوانیم خودمان را به محل مستقر بخارات برسانیم کافیست و آب ظاهر می شود. ظهور آب به این صورت است.فحينئذ تصادف منفذا تندفع إليه بأدنى حركة؛ فما لم يجعل‌ له منها مسيل‌ و لم يضف إليه من جنسه ما يمده فهو بئر؛ و ما جعل له ذلك، فهو قناة.این آبها به منفذی که صنعت ساخته است دسترسی پیدا می کند. خودشان منفذ طبیعی نداشتند قبل از آن. این آبها به سمت منفذ با کوچکترین حرکتی هل داده می شوند. این هل داده شدن در چاه های آرتزین انقدر شدید است از دهانه ی آب می زند بیرون بدون اینکه ما آب را اخراج کنیم اما در چاه های معمولی این فشار است اما نه در آن حد که این آب بتواند از چاه بیرون بیاید. فشاری که در این آب ها است همین اندازه است که وقتی مقداری از آن را برمی داریم جای آن پر می شود. مثلا از کف چاه تا آن قسمتی که آب ایستاده دو متر است. شما وقتی که دو سه تا سطل برمی دارید این قطر آبی که دو متر بود می شود یک متر و هشتاد سانت. این انقدر فشار دارد که بیست سانت را پر کند. اما نمی تواند دو متر را اضافه کند. از اول دو متر بود، تاآخر هم دو متر است. تا اینجا چاه و قنات را باهم توضیح داد بدون اینکه فرق آنها را بیان کند از این به بعد می خواهد فرقشان را بیان کند. پس آن آبهایی که برایشان مسیلی قرار داده نمی شود و اضافه نمی شود به آن آبها از جنس خودشان چیزی که کمک کند به این آب. از جنس خودش یعنی در شما در قنات یک چاه می کنید، دو مرتبه کمک هایی که میارید از جنس خود این چاه است. معین می شود چاه، مستعان هم می شود چاه. از سنخ هم هستند. ایشان می فرماید اگر دیدی که این آبها مسیل ندارند یک، و اگر دیدی که از جنس این صنعتی که شما درست کردید یعنی چاه مددی نمی خواد به همان یکی اکتفا کردید بگویید این چاه است. اما اگر دیدی هر دو را دارند، یعنی هم مسیل دارد و هم باید از جنس خودش مددی به آن اضافه کرد بگویید قنات. چون قنات چاه های متعدد است نه یک چاه واحد. تا اینجا نحوه ی تکون چاه و قنات را توضیح دادیم و فرقشان را هم گفتیم. می خواهیم بین قنات و چاه سنجشی انجام بدیم و قنات را به چاه نسبت بدهیم مثل نسبت چشمه ی سیال به چشمه ی راکد است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo