< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

95/03/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشكال عدم علم مبادي وجواب آن

بیان کردیم که مبادی عالیه ذات شان را تعقل می کنند وغیر ذات شان را تعقل نمی کنند. براین مساله اشکالاتی زیادی وارد شده است.

اشکال اول: اگر مبادی عالیه جز ذات شان چیزی را تعقل نکنند لازم می آید که صدور اشیا از آنها از روی طبیعت شان باشد نه از روی علم، چنانکه حرارت از آتش صادر می شود یا برودت از آب، وحال آنکه عقول موجودات علمی است وموجودات علمی کار شان از روی علم است. حتی نفسانی هم کار های قصدی شان از روی علم است.

اشکال دوم: اگر مبادی عالیه جز ذات شان چیزی را تعقل نکنند لازم می آید که نسبت به ماعدا جهل داشته باشند، وحال آنکه جهل نقص است ومبادی عالیه بالاخص مبدأ اول خالی از نقص اند.

جواب اشکال اول: فعل هرفاعلی دوویژگی دارد اولا شبیه فاعل است وثانیا غیر فاعل است. بعبارت دیگر هرفعلی به لحاظ جوهر شبیه فاعل خود است وبه لحاظ عدد وشخص غیر از فاعل خود است. بنابراین:

الف. یا مغایرت مفعول با فاعل درهیولی است، درصورتی که فاعل ومفعول یک نوع باشند وتفاضل میان آنها نباشد؛

ب. ویا مغایرت مفعول با فاعل به تفاضل است، وقتی که فاعل ومفعول یک نواع باشند وتفاضل داشته باشند. روشن است که دراین صورت فاعل اشرف ومفعل اخس است وعکس آن ممکن نیست.

باتوجه به بیان فوق تفاوت مبادی عالیه با مفعول شان به تفاضل است؛ یعنی مبادی عالیه آنچه را که دارند به نحو اعلی واشرف است ومفعول شان همان امر را به نحو اخس دارند.

متن: أحدها: أن تكون هذه المبادئ جاهلةً بالأشياء الّتي هي[:مبادي] لها[:اشيا] مبادٍ، فيكون صدورها[:اشيا] عنها[:مبادي] كما تصدر الأشياء الطبيعيّة بعضُها عن بعض، مثل الإحراق الصادر عن النار والتبريد عن الثلج، فلا يكون صدورها[:اشيا] من جهة العلم. [1]و[:حاليه] محال أن يصدر عن العالم ـ من جهة ما هو عالم ـ شي‌ء لا يعلمه.

و إلى هذا[:محال بودن] أشار بقوله جل و علا: «ألاَ يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ».

[2]وأيضاً فإنّ الجهل نقص، والشي‌ء الّذي في غاية الفضيلة ليس يمكن أن يوجد فيه نقص، فهذا[:كه ازاحدها شروع مي شود] أقوى الشكوك الّتي تلحق هذا الموضعَ و نحن نحلّها.

فنقول: إنّه لمّا كان الفاعل إنّما يعطي المفعول[:مفعول اول يعطي] شبيهَ[:مفعول دوم يعطي] ما في جوهره، وكان المفعول يلزم فيه أن يكون غيراً و ثانياً بالعدد وجب[:جواب لمّا] ضرورةً أحد أمرين:

إمّا أن يكون[:مفعول] مغايراً له[:فاعل] بالهيولى و ذلك[:چنين مغايرتي] لازم [1]متى كان المفعول هو الفاعل بالنوع [2]من غير تفاضل بينهما بالصورة.

و إمّا أن تكون المغايرة الّتي بينهما في التفاضل في النوع الواحد، وذلك بأن يكون الفاعل في ذلك النوع أشرف من المفعول؛ فانّ[:تعليل براي اشرف بودن] المفعول ليس يمكن فيه أن يكون فيه أشرفَ من الفاعل بالذات[:قيد اشرف]، إذا كانت ماهيّته[:مفعول] إنّما يحصل عن الفاعل.

و إذا كان ذلك كذلك[:كه ضع چنين است يعني تفاوت به يكي ازدوصورت است] فهذه المبادي الّتي ليست في هيولى إنّما يغاير فيها الفاعل المفعول و العلّة المعلول بالتفاضل في الشرف في النوع الواحد لا باختلاف النوعيّة.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo