< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

95/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جواب اشكال اول ودوم

تعيلق: نفس انساني معقولات ندارد وبعد قبول مي كند وهرچيزي كه امري را ندارد وبعد قبول مي كند ابتدا قوه ي آن امرا دارد پس نفس انساني ابتدا قوه ي معقولات را دارد ولذا نمي تواند فاعل معقولات باشد، چرا كه فاعل هرچيزي آن چيز را بالفعل دارد. بنابراين چنانچه نفس هم فاعل معقولات باشد وهم قابل معقولات معنايش آن است كه هم نسبت به معقولات هم بالفعل باشد وهم بالقوه، يعني هم معقولات را داشته باشد وهم نداشته باشد كه تناقض است وباطل.

اگرمعقولات لازم موجودي است معنايش اين است كه آن موجود هميشه آن معقولات را دارد وهيچ وقت نسبت به آنها بالقوه نبوده است.

تعليق: هرموجودي كه معقولات را ندارد وبعد واجد مي شود، يعني تعقلش حادث است، نمي تواند فاعل معقولات هم باشد، زيرا كه فاعل چيزي نسبت به آن بالفعل وقابل چيزي نسبت به آن بالقوه، وبالفعل وبالقوه نمي تواند شي واحد باشد. پس فاعل وقابل معقولات نمي تواند شي واحد باشد.

بهمنيار: واجب الوجود ذات ونيز لوازم ذاتش را تعقل مي كند، چرا كه اگرذاتش را تعقل كند ولوازم ذاتش را تعقل نكند معنايش آن است كه ذاتش را به درستي تعقل نكرده است.

لوازم ذات الهي وازجمله صورمعقوله عرض اند، اما ذات الهي به آنها متصف يا ازآنها منفعل ويا با آنها كامل نمي شود، بلكه چون ذات الهي كامل است صوراز اوصادرمي شود وبه همين لحاظ صدور به آنها متصف مي شود، نه به لحاظ محل بودن.

بعبارت ديگر اعراض دوقسم اند:1. اعراض مفارق؛ 2. اعراض لازم. معروض اعراض مفارق اولا محل آنها ست، ثانيا منفعل از آنها، ثالثا با آنها كامل مي شود ورابعا متصف به آنها. اما معروض اعراض لازم نه محل آنهاست، نه منفعل از آنها نه با آنها كامل مي شود ونه به آنها متصف، بلكه چون معروض كامل است اين لازم را دارد وبه همين لحاظ صدورهم متصف مي شود به آنها نه به بلحاظ محل ومنفعل بودن.

صورمرتسم يا صورمعقوله يا صورالهي اعراض لازم يا لازم ذات الهي اند. معقول بودن صوربعد از صدورآنها نيست بلكه معقول بودن صور همان صدورآنها ست.

باتوجه به تحقيق كه گذشت جواب اشكال اول دوم روشن شد.

توضيح مطلب: اشكال اول اين بود كه اگرصورمرتسم درذات لهي باشند لازم مي آيد اجتماع فاعل وقابل. تحقيق نشان داد كه ذات الهي فاعل صوراند، اما قابل به معناي منفعل وقبول از غيرنيست تا متفرع برنداشتن باشد وبا فاعل بودن كه متفرع برداشتن است منتاقض باشد.

اشكال دوم هم اين بود كه اگرصورمرتسم درذات الهي باشند لازم مي آيد كه ذات الهي متصف به صفت حقيقي شود وحال آنكه اله تعالي فقط صفات سلبي واضافي دارد. از تحقيق گذشته روشن شد كه چون ذات الهي كامل است اين صور را لازم دارد، نه اينكه با اتصاف به اين صور ذات الهي كامل شود پس صورمرتسم صفاتي نيستند كه ذات الهي با آنها كامل شود وصفات حقيقي آن است كه به موصوف كمال دهند.

متن: تعليقٌ: «النفس الإنسانيّة لا يصحّ أن يكون فاعلة للمعقولات؛ لأنّها[:نفس] قابلة لها[:معقولات]، بعد أن لم تكن[:بعدازاينكه معقولات نبوده]، و مثل ذلك[:قابل چيزي است كه نبوده] يجب أن يسبقه معنى ما بالقوّة[:معناي كه عبارت است ازما بالقوه]، فأمّا الشي‌ء الّذي حقيقته أنّه تلزمه المعقولات، فلا يجب أن يكون فيه معنى ما بالقوّة.

ولمّا كانت النفس الإنسانيّة تعقل المعقولات بعد أن لم تكن تعقل، كان فيها معنى ما بالقوّة»

تعليقٌ: «الّذي يعقل المعقولات[:تعقل معقولات حادث است] لا يصح أن يكون فاعلاً للمعقولات، لأنّه لا يصحّ أن يكون شي‌ءٌ واحدٌ فاعلاً و قابلاً بعد أن لم يكن فاعلاً و قابلاً، لأنه[:شي] يسبقه معنى ما بالقوّة» انتهى كلام التعليقات.

و قال تلميذه بهمنيار في "التحصيل": و إذا كان واجب الوجود يعقل ذاتَه فيعقل أيضاً لوازمَ ذاته، و إلّا[:اگرخودش را تعقل كند ولي لوازمش را تعقل كند] ليس يعقل ذاته بالتمام. و اللوازمُ الّتي معقولاته و إن كانت أعراضاً موجودة فيه، فليس[:اعراض] ممّا يتصف[:ذات] بها[:اعراض] أو ينفعل عنها؛ فإنّ كونه واجبَ الوجود هو بعينه كونُه مبدأً للوازمه، أي معقولاته، بل ما صدر عنه إنّما يصدر عنه بعد وجوده وجوداً تامّاً، و إنّما يمتنع أن يكون ذاته محلّاً لأعراض تنفعل عنها، أو يستكمل بها، أو يتّصف بها، بل كماله في أنّه بحيث يصدر عنه هذه اللوازم لا في أنّها[:لوازم] توجد له، فإذا وصف بأنّه يعقل هذه الأُمور فإنّه يوصف به[:تعقل هذه الامور]، لأنّها تصدر عنه هذه لا لأنّه محلّها و لوازم ذاته هي[:لوازم] صور معقولاته[:صوركه عبارت است ازمعقولات] لا على أنّ تلك الصّور تصدر عنه فيتعلّقها بل نفس تلك الصورـ لكونها مجرّدةً عن الموادّ ـ يفيض عنه و هي معقولة فنفس وجودها عنه نفس معقوليتها فمعقولاته اذن فعليّة[:بالفعل است]» انتهى كلام "التحصيل".

فبهذا التحقيق اندفع الأوّل و الثّاني من تلك المفاسد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo