< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

95/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شاهد از كلام شيخ درشفا

بحث درعلم الهي به ماعدا داشتيم. ابن سنيا علم الهي به ماعدا را صورمرتسم درذات الهي مي داند.

اشكال: قول به ارتسام مستلزم اجتماع فاعل وقابل درشي واحد است واجتماع فاعل وقابل درشي واحد محال است وباطل پس قول به ارتسام صورباطل است.

جواب لاهيجي: كبراي قياس شما مخدوش است، چرا كه قابل دوتا معنا دارد: قابل كه به معناي قبول از غير باشد چنين قبولي به معناي خالي بودن قابل از مقبول ونداشتن مقبول است وبا فاعل كه به معناي داشتن است جمع نمي شود. اما قابل كه به معناي قبول از نفس قابل است به معناي نداشتن نيست تا با فاعل جمع نشود، وخداوندتعالي قابل صورعلميه است به معناي دوم، كه با فاعل بودن براي صورعلميه جمع مي شود.

شاهدازكلام شيخ: حق تعالي عاقل صورعلميه است، چرا كه صورعلميه صادر ازباري تعالي است، نه به خاطرحصول صورعلميه درباري تعالي تا به معناي نداشتن باشد وهمراه با انفعال.

فرق حصول وصدور: معناي متبادر ازحصول، حصول ازغير ونداشتن است ومستلزم انفعال، اما معناي متبادراز صدرو صدور از غير نيست، بلكه هم با صدور از غير سازگار است هم با صدور از نفس. پس بايد وجه عاقل بودن حق تعالي صدور صورباشد نه حصول صور.

متن: و هذا معنى قول الشيخ: إن عاقليّته تعالى لهذه المعقولات إنّما هو لكونها صادراً عنه لا لكونها حاصلة فيه، و ذلك[اينكه صادراست نه حاصل] لأنّ المتبادر من الحصول في الشي‌ء هو أن يكون حاصلاً فيه من غيره لا من ذاته.

كلا شيخ درشفا: علم واجب تعالي انفعالي نيست، والا لازم مي آيد كه حق تعالي واجب الوجود ويا واجب الوجود از جميع جهات نباشد، چرا كه علم يا عين ذات الهي است ويا لازم ذات الهي. درصورتي كه علم عين ذات الهي باشد لازم مي آيد ذات الهي متقوم به غير باشد وممكن، ودرفرضي كه علم لازم ذات الهي باشد لازم مي آيد ذات الهي درلازمش يا حال ازحالاتش محتاج به غير باشد واز جهت علم يا حال ازحالاتش ممكن ومحتاج به اشيا خارجي باشد.

متن: قال في "الشفا" في فصل سابق على الفصل المذكور: «وليس يجوز أن يكون واجب الوجود يعقل الأشياء من الأشياء، و إلّا[:اگراشيا را ازاشيا تعقل كند] فذاته [1]إمّا متقوّمة بما يعقل، فيكون تقوّمها بالأشياء [2]و إمّا عارضة لها[:ذات] أن يعقل، فلا يكون واجبةَ الوجود من كل وجه و هذا محال، و[:عطف تفسيربرهذا محال] يكون لو لا أُمور من خارج لم يكن هو بحالٍ، ويكون له حال لا يلزم عن ذاته، بل عن غيره، فيكون لغيره فيه تاثير. و الأُصول السابقة تُبطل هذا و ما أشبهه».

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo