< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

95/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جايگاه صورعلمي

بحث درعلم واجب به ماعدا از نظرمشأ داشتیم. ابن سینا می گوید: علم الهی به ماعدا به وجود علمی اشیا است نه به وجود خارجی اشیا.

جایگاه صورعلمی اشیا: درباب جایگاه صورعلمی اشیا چهار احتمال وجود دارد:

1. صورعلمی اشیاء جزء ذات الهی باشند؛

2. صورعلمی اشیاء لازم ذات الهی باشند؛

3. صورعلمی اشیاء امورجوهری قائم به ذات باشند؛

4. صورعلمی درعقل یا نفس وجود داشته باشند.

بررسی احتمالات:

اگر صورعلمی جزء ذات الهی باشند لازم می آید که ذات الهی دارای اجزاء باشد ومتکثر وحال آنکه ذاب الهی بسیط از جمیع جهات است.

متن:[1]فإن جعلتَ هذه المعقولات أجزاءَ ذاته،عرض التكثّر في ذاته تعالى؛

اگر صورعلمی لازم ولاحق ذات الهی باشند لازم می آید ذات الهی از جهت علم ممکن باشد، چرا که صورعلمیه صورعلمیه ممکن اند وخود هم ممکن واگر ملحق به ذات الهی باشند ذات الهی بلحاظ الحاق صورعلمیه می شود ممکن.

متن:[2]وإن جعلتها[:معقولات] لواحق ذاته، عرض لذاته أن لا يكون من جهتها واجب الوجود، لملاصقته[:ذات] ممكن الوجود؛

اگر صورعلمیه ملحق هیچ ذاتی نباشند بلکه امور قائم به ذات باشند باید مُثُل افلاطونی باشند، وحال آنکه مُثُل باطل است.

متن:[3]وإن جعلتها[:معقولات] أموراً مفارقة لكلّ ذات، عرضت الصور الافلاطونيّة؛

اگر صورعلمیه درعقل یا نفس وجود داشته باشند از آنجای که مرتسم در ذات معلول معلول است باید صورعلمیه مرتسم درنفس وعقل هم معلول واجب تعالی باشند وهمانند معلولات واجب تعالی با علم فعلی بوجود می آیند، به این معنا که باری تعالی ذاتش را بما أنه مبدأ تعقل کند و با همین تعقل تمام اشیاء از جمله وصورعلمیه بوجود بیایند.

سوال: آیا همان گونه که اشیاء خارجی حاصل تعقل اند صورعلمیه هم حاصل تعقل اند یا صورعلمیه نفس تعقل اند؟

جواب: اگر صورعلمیه حاصل تعقل باشند معنایش آن است که برای وجود صورعلمیه به صورعلمیه قبلی نیاز است که باتعقل آن صور این صورعلمیه بوجود بیاید واگر صورعلمیه قبلی هم حاصل تعقل باشند برای وجود آنها هم به صورعلمیه قبل از آن نیاز است وهکذا فیتسلسل. اگر صورعلمیه نفس تعقل باشند، نه حاصل تعقل، دراین صورت صورعلمیه از لواحق ذات باری تعالی خوهد بود وذات باری بلحاظ علمش ممکن خواهد شد.

متن: [4]و إن جعلتها[:معقولات] موجودةً في عقلٍ مّا أو نفسٍ مّا، عرض أنّه لَمّا كانت تلك الأشياء المرتسمة في ذات الشي‌ء من معلولات الأوّل[:اول تعالي]، فتدخل فى جملة ما[:معلولات] الأوّل[:اول تعالي] يعقل ذاتَه مبدأً له، فيكون صدورها[:معقولات] عنه[:اول تعالي] لا على أنّه إذا عقله خيراً وُجد؛ لأنّها نفس عقله للخير، أو يتسلسل الأمر؛ لأنّه يحتاج أن يعقل أنّها عُقلت وكذلك إلى ما لا نهاية له، و ذلك محال، و هي[:معقولات] نفس عقله للخير.

ان قلت: صورعلمیه حاصل تعقل اند ولی نیاز به صورعلمیه قبل نیست که باری تعالی آنهار را تعقل کند وحاصلش صورعلمیه شود، بلکه تعقل هیمن صورعلمیه بوجود بیاید.

قلت: اگر صورعلمیه نفس تعقل نباشند بلکه حاصل تعقل باشند ودرعین حال بدون تعقل صورعلمیه دیگر باتعقل بوجود بیاید از آنجای که صورعلمیه علم واجب است معنایش این است که باتعقل همین صورعلمیه خود شان بوجود بیاید یعنی شی سبب ذاتش شود. وعلت شی برای خودش باطل است.

حالا كه صورعلميه نتوانست جزء ذات باشند، يا قائم به ذات باشند ويا درعقل ونفس باشند، بايد لازم ذات باشند، اما اشكال امكان كه ذات بلحاظ علمش ممكن شود لازم نمي آيد، چرا كه آنچه واجب است ذات وصفات ذات است، اما صفات فعل لازم نيست واجب باشد وعلم به اين موجود خاص از صفات فعل است، بله اصل علم از صفات ذات است ولي علم به اين موجود خاص از صفات فعل است وصفت فعل لازم نيست واجب باشد. بعبارت ديگر ذات واجب است، اما ذات بعلاوه اضافه ممكن است چرا كه اضافه ممكن است.

متن: فإذا قلنا: لما عقلها: وُجدت ولم يكن معها عقل آخرُ ولم يكن وجودها إلّا أنّها تعقّلات، فإنّا[:جواب إذا] نكون كانّا قلنا: لأنّه عَقَلها عَقَلها، أو لأنّها وُجدت عنه وُجدت عنه،

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo