موضوع: قول چهارم وپنجم درعلم الهي به ماعدا

بحث درمذاهبي داشتيم كه درباب علم الهي به ماعدا وجود دارد. قول سوم نظر افلاطون است كه علم الهي به ماعدا را از طريق صورعلميه قائم به ذات مي داند.

بررسي قول فلاطون: علما اتفاق نظر دارند بربطلان قول افلاطون، چرا كه صورعلميه موجودات ذهني است نه عيني، ومعنا ندارد كه محل وموضوعي نداشته شاند، بلكه قائم بذات باشند.

ابن سينا: ظاهر قول افلاطون باطل است (مثل قول فيثاغورث كه اعداد را اصل عالم مي داند)، ونياز به تاويل دارد، بهترين توجيه اش آن است كه بگوييم مُثُل افلاطوني عقول عرضيه و ارباب افراد مادي وطلسمات اند. واز آنجاي كه خداوند تعالي به مُثُل علم حضوري دارد و ماهيت مُثُل با ماهيت افراد مادي يكي است به افراد مادي هم علم دارد، چرا كه رب النوع هرنوع ماهيت لابشرط است ومي تواند تمام افراد مادي آن نوع را نشان دهد.

متن: وقد بالغ الشيخ في "الشفاء" في إبطال المُثُل و التعليميّات[: عددكه فيثاعورث اصل همه چيزمي داند] بما لا مزيد عليه، بل أوجب أكثرُهم تأويلَها، وأحسنُ التوجيهات أنّها عبارة عن أرباب الطلسمات و هي الجواهر العقليّة العَرْضيّة المدبّرة كلّ منها لنوع من الأنواع الماديّة الجسمانيّة المسمّاة عندهم بالطلسمات[:افراد نوع مادي].

مقايسه سه مذهب: سه قول از اين جهت كه هرسه علم الهي را از طريق صورت مي دانند مشترك اند، ولي قول اول علم الهي ازطريق صوري مي داند كه قائم به ذات الهي اند، قول دوم علم الهي را از طريق صوري مي داند كه قائم به معلول اول است واز آنجاي كه معلول اول معلوم به علم حضوري است صورموجود درآن هم معلوم به علم حضوري است، كه حاكي از موجودات خارجي. قول سوم هم علم الهي را از طريق صورعلميه مي داند كه قائم به ذات اند وحاضر درنزد باري وازآنجاي كه رب النوع افراد مادي است علم به آنها هم محسوب مي شود. مذهب اول را علم حصولي مي نامند ومذهب سوم را علم حضوري.

متن:وهذه المذاهب الثّلاثة مشتركة في كون علمه تعالى بالأشياء بصورها المطابقة لها، وهذا العلم المسمّى بالعلم الحضوريّ، والأوّل منها[:سه قول] بالحصوليّ.

قول چهارم: فرفريوس قائل به اتحاد عاقل ومعقول است وخداوند تعالي كه عاقل است با معقولاتش متحد است، اما با وجود لغيره اش نه با وجود لنفسه ونه با ماهيت شان.

متن: الرّابع: مذهب فرفوريوس و من تبعه من المشائين

و هو القول باتّحاده تعالى مع المعقولات، بناءً على مذهبهم من القول باتّحاد العاقل و المعقول، على ما مرّ فى "مسألة العلم من الأعراض" مستقصى[:بطوركامل].

قول پنجم: شيخ اشراق علم خداوند تعالي به ماعدا را حضوري اشراقي مي داند.

متن: الخامس: مذهب صاحب الاشراق

و هو القول بالعلم الحضوري الاشراقي و قد استفاده بزعمه في خلوته الذّوقيّة عن روحانيّة أرسطاطاليس.