موضوع: شواهد از كلام حضرت بر اتقان صنع

بحث دراثبات اتقان صنع داشتيم براي منظور آيه ي بيان شد كه اتقان صنع درعالم حس را بيان مي كند ونسبت به عالم رواحنيات ساكت است. وجوه اش شايد اين باشد كه مردم نوعاً با عالم حس آشنايي دارند ولذا آيه اتقان صنع درعالم حس را بيان مي كند. والا عالم روحانيات اعم از روحانيات عقلي وروحانيات نفسي كه خيلي بشتر از عالم حس است اتقان دارد وانسان كه علمي خيلي كمي به آن داده شده است اگر دقت كند اين مطلب را مي يابد.

خلاصه: آنچه را كه از صنع الهي مي دانيم نسبت به آنچه كه نمي دانيم خيلي كم است ودرعين حال درهمين دانسته هاي خود اگر دقت كنيم اتقان صنع الهي را به خوبي مي يابيم.

متن: فكيف إذا رُقي[:بالارويم] إلى عالم الرّوحانيّات و المجرّدات النفسيّة و العقليّة مع أنّ الإنسان لم يؤتَ من العلم إلّا قليلاً و لم يجد إلى كثير منه[:علم] سبيلاً.

شاهد ازكلام حضرت امير المؤمنين براتقان صنع: حضرت امير درنهج البلاغه مي فرمايد چه اندك است آنچه از آفرينش الهي كه ما مي بينم وتوانايي اش درشگفت مي شويم وعظمت سلطنتش را وصف مي كنيم، وحال آنكه آنچه برما پوشيده است وديدگان مان ياراي ديدنش نيست وعقول ما از توان رسيدن به آنها عاجز است وپرده هاي غيب بين ما وآنها حائل شده بسيار بزگ تر وزياد تر است.

كسيكه عقلش را فارغ كند از كدورت وانديشه را به كار گيرد تا بداند كه عرش خود را چگونه بر پا داشته ي وآفريدگانت را چسان آفريده ي وآسمانهايت را چگونه درهوا معلق داشته ي وزمينت را چگونه بر امواج آب گسترده ي، دركار خويش بماند ونگاهش خيره باز گردد وعقلش مغلوب شود وشنواييش از كار بيفتد وانديشه اش مبهوت وحيرت زده ماند[1] .

متن: ناهيك[:بس است تورا] في ذلك قول أفضل البشر بعد سيّدهم في خطبة من خطب "نهج البلاغة": «وَ مَا الّذي نَرى مِنْ خَلْقِكَ و نَعْجَبُ لَهُ مِنْ قُدْرَتِكَ، وَنَصِفُهُ مِنْ عَظِيم سُلْطَانِكَ وَمَا تَغَيَّبَ عَنَّا مِنْهُ، وَ قَصُرَتْ أبْصَارُنَا عَنْهُ، وَ انْتَهَتْ عُقُولُنَا دُونَهُ وَ حَالَتْ سَواترُ الغُيُوبِ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ أَعْظَمُ.

فَمَنْ فَرَّغَ قَلْبَهُ وَ أَعْمَلَ فِكْرَهُ لِيَعْلَمَ كَيْفَ أَقَمْتَ عَرْشَكَ وَكَيْفَ ذَرَأْتَ خَلْقَكَ وَكَيْفَ عَلَّقْتَ فِي الهَواءِ سَمَاوَاتِكَ، وَكَيْفَ مَدَدْتَ عَلَى مَوْرِ الْمَاءِ أرْضَكَ، رَجَعَ طَرْفُهُ حَسِيراً وَ عَقْلُهُ مَبْهُوراً، وَسَمْعُهُ وَالِهاً، وَ فِكْرُهُ حَائِراً» هذا.

فان قيل: مراد از اتقان صنع چيست، آيا مراد حسن صنعت من جميع الوجوه است، يا داشتن منفعت كامل، يا حسن صنعت از بعض وجوه ومنفعت از بعض وجوه ويا امر ديگر؟ اگر مراد از اتقان صنعت حسن صنعت از تمام جهت باشد بسياري از خلائق اتقان صنع به اين معنا را ندارد. واگر مراد از اتقان منفعت كامل داشتن باشد هم بسياري از امور چنين منفعتي ندارد مثلا سيل نه تنها منفعت كامل ندارد، بلكه ضرر آن بشتر از منفعت آن است. واگر مراد از اتقان حسن صنعت از بعض جهت ويا منفعت از بعض جهت باشد چنين چيزي دلالت برعالم بودن صانع آن نمي كند، مثلا نائم وساهي بعض كار هايش نافع وحسن است ويا جمادات از بعض جهات نافع اند، وحال آنكه همه مي دانيم نائم، ساهي وجمادات علم به فعل شان ندارند. واگر مراد از اتقان صنع چيزي ديگري باشد بايد آنرا بيان كنيد.

متن: فإن قيل: إن أُريد بالإحكام حسن الصّفة أو مطابقة المنفعة من[:مربوط حسن/منفعة] جميع الوجوه، فلا نسلّم أنّ المخلوقات كذلك[:من جميع الوجوه حسن باشد يا داراي منفعت از جميع وجوه باشد].

أمّا مطابقة المنفعة فلكثرة ما نشاهد فى العالم من الآفات.

و أمّا حسن الصّنعة فلأنّا لا ندرى أنّ تركيب السموات والكواكب و أبدان الحيوانات على وجهٍ أحسنَ ممّا عليه الآن ممكن أم لا؟

و إن أُريد من بعض الوجوه، فلا نسلم دلالته[:حسن بعض وجوه ونفع بعض وجوه] على العلم؛ فإنّ فعل النائم و السّاهي بل الجماد قد يستحسن و ينفع من بعض الوجوه.

و إن أُريد شي‌ء آخَرُ فلا بدّ من بيانه.