< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: منكرين عموميت قدرت

بحث دربيان آراء منكرين قدرت داشتيم دورأي از آراء منكرين قدرت بيان شد، حال مي پردازيم به آراء ديگر.

3. نظام وپيروانش: نظام وپيروانش قائل اند كه خداوند تعالي قدرت برخلق قبائح ندارد؛ چرا كه خالق قبائح يا جاهل است ويا سفيه وحق تعالي نه جاهل است ونه سفيه پس خالق قبائح حق تعالي نيست.

مقدمه دوم طبق مباني ديني از بديهيات است، اما مقدمه ي اول نياز به اثبات دارد.

اثبات مقدمه اول: سفه كاري است كه فائده ي مطلوب برآن مترتب نمي شود(وسفيه كسي است كه كارهايش سفه باشد) وقبيح كاري است كه فائده مطلوب را ندارد. پس كارقبيح كار سفهي است. باتوجه به بيان مذكور خالق قبايح يا عالم است ويا عالم نيست، اگر عالم باشد وخلق كند سفيه است واگر عالم نباشد وخلق كند جاهل است.

متن: [3]ومنهم[منكرين عموميت قدرت] النظّام وأتباعه القائلون: بأنّه لا يقدر على خلق القبائح لإفضائه إلى الجهل و السفه تعالى عن ذلك[:سفاهت وجهل].

4. گروه چهارم: خداوند تعالي برو چيز قدرت ندارد، يكي بر اموري كه محال وقوعي اند وديگري اموري كه واجب وقوعي اند؛ چرا كه امورمحال با اعمال قدرت هم واقع نمي شوند وامور واجب بدون اعمال قدرت هم واقع اند ولذا قدرت به اين امور تعلق نمي يگرد.

متن:[4]ومنهم القائل: بأنّه لا يقدر على ما عَلِم أنّه لا يقع؛ [تعليل براي لايقع:]لاستحالة وقوعه وكذا ما عَلِمَ أنّه يقع؛ لوجوبه.

5. كعبي واتباعش: خداوند تعالي برفعل عبد قدرت ندارد؛ چرا كه فعل عبد از سه حال خارج نيست يا عبث است يا سفه ويا طاعت، به اين نحو كه فعل عبد يا فائده دارد يا فائده ندارد، اگر فائده نداشته باشد عبث است واگر فائده داشته باشد يا فائده ي مطلوب است وبه آن طاعت مي گويند ويا فائده مطلوب نيست وبا به آن سفه مي گويند. اما فعل حق نه طاعت است، نه سفه ونه عبث.

متن:[5]ومنهم الكعبى و امثاله القائلون: بأنّه لا يقدر على مثل مقدور[:شخص فعل] العبد حتى لو حرّك جوهراً إلى حيّز و حركّة العبد إلى ذلك الحيّز لم تتماثل الحركتان؛ وذلك لأنّ فعل العبد إمّا عبث أو سفه أو طاعة، بخلاف فعل الرّب.

6. جبائيان واتباعش: خداوند تعالي قدرت برفعل قدرت ندارد؛ چرا كه حق برفعل عبد قدرت داشته باشد يا لازم مي آيد اجتماع فعل وترك درصورت كه عبد اراده فعل كند مثلا وحق اراده ترك كند، ويا لازم مي آيد اجتماع دوموثر بر اثر واحد درصورتي كه هم حق وهم عبد اراده ي فعل كند ويا هردو اراده ترك كنند. روشن است كه هم اجتماع فعل وترك محال است وهم اجتماع دوعلت برمعلول واحد.

متن:[6]ومنهم الجبائيان[:ابوهاشم جبائي كه پدراست وابوعلي جبائي كه پسراست] و أتباعهما القائلون بأنّه لا يقدر على مقدور العبد[:خود مقدورعبد]، و إلّا[:اگرخداوندتعالي برمقدورعبد قدرت داشته باشد] لزم إمكان وقوع الفعل و الترك معاً فى وقت واحد إذا اختلفتا فيهما و إمكان وقوع واحد بمؤثّرين مستقلّين إذا اتّفقا في أحدهما[:يعني هردوفعل را بخواهد يا هردوترك را بخواهد].

جواب از تمام آراء فوق: اولا دلايل كه بيان شد تمام نيستند، ثانياً برفرض تمام باشند مدعاي منكرين را اثبات نمي كنند، مدعا اين بود كه امورمذكو ـ قبايح، فعل عبد، واجب وقوعي وممتنع وقوعي ـ ممتنع الصدور اند برحسب قدرت باري تعالي صرف نظر از مانع، اما دليل ثابت مي كند كه امور مذكور ممتنع الصدور اند بخاطر مانعي كه براي تعلق قدرت وجود دارد. بعبارت ديگر دلايل تنها دلالت مي كنند كه اين امور از خداوند صادر نمي شوند نه به اين خاطر كه مقدور حق نيستند، بلكه بخاطر مانعي كه براي صدور شان وجود دارد. وبه بيان سوم بحث درمقام اول درصدور نيست بحث دراين است كه چه چيزي مقدور حق اند وچه چيزي مقدور حق نيستند؟ وامور فوق از آنجاي كه ممكن اند مقدور حق اند هرچند به جهت مانعي كه وجود دارد باري تعالي اراده برصدور شان نمي كند.

متن:والجواب عن الكلّ ـ بعد شبهة الثنويّة والمجوس و تحقيق مذهب الحكماء ـ هو أن شيئاً ممّا تمسّكتم به ـ على تقدير تمامه ـ لا يدلّ على امتناع الصّدور نظراً إلى مجرّد القدرة كما هو المطلوب على ما مرّ، غاية ما في ذلك إنما هو امتناع الصدور لمانع، فلا ينافى إمكانه من حيث هو[:شي] هذا[:شي].

منكرين عموميت قدرت درمقام دوم به تفسيردوم: مقام دوم به تفسير دوم اين بود كه خداوند تعالي قادر است بر كل مقدور بدون واسطه وتمام ماسوي الله بدون واسطه مقدور ومخلوق حق تعالي اند، چنانكه اشاعره مي گويند. طبق اين مبنا چهار گروه منكر عموميت قدرت حق اند، يكي ثنويه ومجوس، كه قائل اند شرور بواسطه ظلمت واهريمن خلق مي شوند، ديگري معتزله كه مي گويند افعال عباد به خود شان وا گذار شده وباري تعالي هيچ دخالتي ندارد وسومي حكما كه معتقد بسياري از موجودات صادراز حق تعالي اند با واسطه.

 

متن: وأمّا منكر عموم القدرة في المقام الثّاني[:ص112] بحسب التفسير الثّاني بعد الثنويّة والمجوس، فالمعتزلة القائلون باستناد أفعال العباد إليهم، والحكماء القائلون بوجوب الوسائط في صدور وجود الكثير عنه تعالى.‌

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo