< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دليل دوم مخالفين قدرت وجواب آن
بحث دردلائل كساني بود كه صفت به اسم قدرت را قبول ندارند، نه درخداوند تعالي ونه درغير خداوند تعالي دليل اول شان با جوابش گذشت.
دليل دوم: قدرت عبارت است از تمكن ازفعل وتمكن ازترك باهم، واگردرجاي تمكن از فعل تنها باشد ويا تمكن از ترك تنها باشد قدرت وجود ندارد، اما تمكن ازفعل وتمكن ازترك باهم وجود ندارد؛ چرا كه اثر ازدوحال خارج نيست يا موجود است ويا معدوم، ودرحال وجود اثر از آنجاي كه وجود اثر بعد از وجوب آن است ترك اثر ممكن نيست ودرحال عدم اثر از آنجاي كه عدم اثر بعد از وجوب عدم است فعلش ممكن نيست، پس نه درحال وجود اثر فعل وترك با هم امكان دارد ونه درحال عدم اثر فعل وترك با هم ممكن است واثر هم از دوحالت وجود وعدم خارج نيست بنابراين قدرت وجود ندارد.
جواب: تمكن ازفعل وترك باهم ممكن است منتها به دولحاظ، درحال وجود اثرترك آن ممكن است بلحاظ آينده، هم چنين درحال عدم اثر فعل آن ممكن است بلحاظ آينده، بعبارت ديگر درحال وجود اثر فاعل درهمان حال تمكن دارد كه در آينده آنرا ترك كند ودرحال عدم اثر فاعل درهمان حال تمكن داردكه درآينده آنرا انجام دهد؛ مثلا انسان كه قائم است همين الان تمكن دارد كه درلحظه ي بعد ترك قيام كند وقاعد شود. پس هم درزمان وجود اثر تمكن از فعل وترك است وهم درحال عدم اثر تمكن از فعل وترك است بلحاظ آينده؛ يعني همين الان مي توانيم هم قدرت برفعل داشته باشيم درآينده وهم قدرت برترك درآينده، هرچند درحين فعل قدرت برترك نيست ودرحين ترك قدرت برفعل وجود ندارد.
دركلام اختلاف است كه آيا قدرت برفعل وترك حين فعل وترك است ويا قبل از فعل وترك. اشاعره معتقد اند كه قدرت برفعل فقط حين فعل است نه قبل از فعل وقدرت برترك هم فقط حين ترك است نه قبل ازترك، اما اماميه ومتعزله قدرت قبل فعل وقدرت قبل از ترك را هم قبول دارند. باتوجه به اين اختلاف مبنا جواب فوق برمبناي اماميه ومعتزله درست ولي بنا برمبناي اشاعره درست نيست؛ چرا كه قبل از فعل قدرت نيست تا بگوييم قدرت است نيست به ترك آينده ويا حين ترك قدرت وجود ندارد نسبت به فعل آينده.
متن: (و) يمكن‌ (اجتماع القدرة على المستقبل مع العدم[عدم قدرت] في الحال‌) جواب عن دليل آخر.
تقريره[دليل آخر]: أنّ القدرة بمعنى التمكّن من الفعل و الترك [1]إمّا حال وجود الاثر فلا يتمكّن من الترك، لكون الوجود واجباً حينئذٍ، [2]و إمّا حال عدمه[اثر] فلا يتمكّن من الفعل، لكون العدم واجباً، و لا يخلو الأثر عن حال الوجود و العدم، فإذا لم يمكن تحقّق القدرة في أحدهما[حال وجود وحال عدم] لم يكن أصلاً و هو[عدم وجود قدرت] المطلوب.
و تقرير الجواب: أنّ التمكّن إنّما هو في حال العدم[عدم اثر]، لكن من الفعل[:متعلق تمكن] لا في هذا الحال بل في ثاني الحال الّذي هو مستقبل بالنسبة إليه فلا منافاة. و كذا القول في التمكّن من الترك، فإنّه في حال الوجود[:وجود اثر] لكن من الترك في ثاني الحال من غير منافاة[:بين عدم تمكن ترك حالا وتمكن از ترك فردا].
و ذكر المصنّف في "نقد المحصّل": أنّ هذا الجواب لا يصحّ من قبل الأشعري، لأنّ القدرة عنده مع الفعل لا قبله، بل هذا الجواب إنّما هو جواب أصحابنا القائلين بتقدّم القدرة على الفعل.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo