< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دليل پنجم وششم كه مبتني بر بطلان تسلسل نيست

بعضي از اعلام براي اثبات وجود واجب دلاي اقامه كرده كه مبتني بر بطلان تسلسل نيست، چهار تا از اين ادله بيان شد حال مي پردازيم به دليل پنجم وششم.

دليل پنجم: مقدمهء اول: بودن وجود درجهان خارج امر بديهی است.

مقدمهء دوم: موجودی که وجودش بديهی است يا واجب است ويا ممکن، چنانکه در امر اول از امور پنج گانه بيان شد.

مقدمهء سوم:‌موجودی که وجودش بديهی است اگر واجب باشد مطلوب ثابت است واگر ممکن باشد بدليل تساوی ذات ممکن نسبت به وجود وعدم، ترجيح وجودش نياز به مرجح دارد، که اولا ايجاب وبعد ايجاد وجود کند، چنانکه درامر دوم از امور پنج گانه بيان شد.

مقدمهء چهارم: هيچ ممكني نمي تواند به ممكن ديگر وجوب دهد، وبعبارت ديگر راههاي عدم را بر آن بندد، حد اقل راه عدم از ناحيه خود علت ممكن باز است ولذا نياز به موجودي داريم كه تمام راههاي عدم را بندد وممكن را به حد وجوب برساند چنين موجودي واجب است.

دليل ششم: مقدمهء اول: بودن وجود درجهان خارج امر بديهی است.

مقدمهء دوم: موجودی که وجودش بديهی است يا واجب است ويا ممکن، چنانکه در امر اول از امور پنج گانه بيان شد.

مقدمهء سوم: ممكن بلحاظ ذات متساوي است نسبت به وجود وعدم وبراي وجودش نياز به مرجحي دارد كه اولا آنرا به حدّ وجوب برساند يعني تمام راههاي عدم را بر آن ببندد وبعد ايجا كند.

مقدمهء چهارم: اگر واجبي درجهان نداشته باشيم هيچ موجودي نخواهيم داشت؛ چرا كه طبق مقدمهء سوم ممكن تا تمام راههاي عدم برآن بسته نشود وبه حد وجوب نرسد موجود نمي شود ولذا اگر واجب نباشد اولين موجود ممكن موجود نمي شود.

باتوجه به مقدمات فوق بايد آن موجودي كه وجودش بديهي است واجب باشد ويا حد اقل يك از آن موجودات واجب باشد.

فصل دوم از فصول سه گانه مقصد سوم: صفات واجب تعالي

مساله اول: خداوند تعالي قادر مختار است.

تعريف قدرت: 1. قدرت عبارت است از صحت وترك فعل؛ 2. قدرت عبارت است از اينكه شي بگونه ي باشد كه اگر بخواهد كار انجام دهد واگر نخواهد كار انجام ندهد؛ 3. قدرت آن است كه شي بتواند انجام ندهد وانجام هم نداده باشد.

از معاني سه گانهء فوق معناي اول ودوم هم متكلمين قبول دارد وهم فيلسوف، اما معناي سوم را متكلم قبول دارد ومي گويد خداوند تعالي قادر است به اين معنا، كه مدتي بوده وخلق نكرده است وبعدا شروع كرده به خلق مخلوقات، ولي فيلسوف مي گويند لازم نيست حق تعالي به معنا قادر باشد وبلكه اين معناي قدرت اصلا صحيح نيست.

متن: ومنها ما قيل: إنّه لا يمكن أن يكون ممكن مّا من الممكنات منشأ لوجوب الممكنات و لا لامتناع طريان العدم عليها بالكليّة[:متعلق طريان]، وهذا بالحقيقة هو الدّليل الّذي اخترعه المصنّف.

و ما قيل: إنّه لو لم يتحقّق الواجب لم يتحقّق شي‌ء من الممكنات، إذ لاشي‌ء من الممكنات مستقلّ بنفسه لا في الوجود و لا في الايجاد و إذ لا وجود و لا إيجاد فلا موجود لا بذاته و لا بغيره.

و هذا أيضاً كسابقه في الرّجوع إلى الدّليل المخترع و مبناهما على مامرّ من كون جميع الممكنات في حكم ممكن واحد في جواز الانعدام و امتناع انسداد جميع أنحاء العدم عليه من ذاته هذا.

[الفصل](الثّاني‌) من الفصول الثلاثة (في صفاته تعالى)‌ و فى هذا الفصل مسائل:‌

[المسألة] الأُولى أنّه تعالى قادر مختار

[1]بمعنى انّه يتمكّن من الفعل و الترك بمعنى انّه تعالى بحيث قد يتخلّف عنه الفعل، [تعليل براي اينكه قدرت به اين معنا است:]فإنّ القدرة بهذا المعنى هو المتنازع فيه بين المتكلّمين و الحكماء. [2]وأمّا القدرة بمعنى كونه بحيث يصحّ منه فعل العالم و تركه بالنظر إلى ذاته تعالى، [3]أو بمعنى كونه بحيث إنّ شاء فعل و إن لم يشأ لم يفعل فمتّفق عليه بين الفريقين.

 

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo