< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كلام شيخ در اقوي بودن منهج حكما
بحث درويژگی های منهج حکمای الهی داشتيم بيان کرديم که اين منهج شبيه به برهان لمّ است، حال بيان شيخ را بعنوان شاهد می آوريم که مدعی است اين منهج شبيه به لمّ است. وجه اين شباهت را بيان می کند.
بيان شيخ درمبدأ ومعاد: دليل که ما برای اثبات وجود واجب اقامه کرديم حدّ وسطش وجود است نه حدوث ونه حرکت که مربوط به افعال الهی است پس اين قياس دليل يا برهان إنّی نيست، واز آنجای که وجود نمي تواند علت واجب باشد اين قياس برهان محض يا برهان لمّی هم نيست، بلکه قياس شبه لمّ است، که از اصل وجود وجود واجب وصفات او را اثبات می کند.
اين قياس از ميان قياس های که برای اثبات وجود واجب واوصافش اقامه شده محکم ترين قياس وشبيه ترين قياس به برهان لمّ است؛ چرا که دراين قياس با فرض وجود ممکن واجب اثبات می شود نياز نيست که فعل واثری باشد تا استدلال تمام شود.
بيان شيخ دراشارات: اين قياس هم وجود خداوند تعالی را اثبات مي كند وهم وحدانيت وبرائتش از نقائص را، بدون اينکه ملاحظه خلق وفعل حق لاز باشد، هرچند با ملاحظه فعل واثر هم می شود وجود واجب را اثبات کنيم ولی اثبات وجود واجب از طريق اصل وجود هم محکم تر است وهم اشرف.
ابن سينا دأبش استناد به آيات وروايات نيست، اما درچند جا استناد به آيات می کند؛ يکی درسعه ي فضل الهی واينكه مختص به فرقه ی خاص نيست، وديگر درهمين جا كه حق تعالي ميفرمايد:«ما آيات قدرت وحكمت خود را درآفاق جهان ونفوس بنده گان كاملا هويدا وروشن مي گردانيم تا روشن شود كه (خدا وآياتش) برحق است» در اين فقره اشاره به كساني دارد كه از طريق خلق وافعال به وجود وحقانيت حق پي مي برند. درادامهء آيه اشاره به كساني دارد كه خود حق را دليل برجودش قرار مي دهند چرا كه درنزد اينان كه از صدّقيين اند وجود خداوند تعالي ظهوري بشتري دارد، در شان اين گروه حق تعالي مي فرمايد: «آيا اي رسول خدا اينكه پرور دكارت برهمهء موجودات عالم پيدا وگواه است كفايت نمي كند؟».
وجه اشبه بودن منهج الهيين به برهان لمّ: براي اشبه بودن منهج الهيين به برهان وجوهي بيان شده است.
وجه اول: براهين اني از طريق آثار وافعال الهي پي به وجود الهي مي برند ولي حكما دراين قياس فعل واثر الهي را واسطه قرار نداده بلكه از طريق اصل وجود پي وجود الهي مي برند. اما از آنجاي كه وجود نمي تواند علت حق تعالي باشد اين برهان لمّي هم نيست بلكه شبيه به لمّ است، چرا كه از طريق وجود كه عين ذات الهي است به وجود الهي پي مي برد.
متن: قال الشيخ في كتاب "المبدأ و المعاد" بعد الفراغ من تقرير هذا المنهج: «إنّا أثبتنا الواجب الوجود لا من جهة أفعاله و لا من جهة حركته، فلم يكن القياس دليلاً. ولا أيضاً كان برهانا محضا[برهان لمّ]. فالأوّلُ ليس عليه برهانٌ محضّ، بل كان قياساً شبيهاً بالبرهان، لأنّه استدلال من حال الوجود أنّه يقتضي واجباً،
وأنّ ذلك الواجب كيف يجب أن يكون؟
ولا يمكن أن يكون من وجوه القياسات الموصلة إلى إثبات العلّة الأُولى وتعريف صفاته أوثق وأشبه بالبرهان من هذا الطريق فإنّه و إن لم يفعل شيئاً ولم يظهر منه أثر يمكن بهذا القياس أن يثبت بعد أن يوضع إمكان وجود مّا كيف كان. انتهى».
وقال في "الإشارات": تأمَّلْ كيف لم يَحتجْ بياننا لثبوت المبدأ الأوّل و وحدانيّته و براءته عن الصّمات[نقائص] إلى تأمُّلٍ لغير نفس الوجود؟ ولم يَحتجُ إلى اعتبار من خَلقه و فِعله، وإن كان ذلك[خلق وفعل] دليلاً عليه؟ لكنّ هذا الباب أوثق و أشرف.
قال: وإلى مثل هذا[برهان كه ما گفتيم] أُشير في الكتاب الإلهي «سَنُرِيهِمْ آياتِنَا فِي الآفاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» للآية. و هذا حكمٌ لقوم، ثمّ يقول: «أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَي‌ءٍ شَهيد» و هذا حكم الصّدِّيقين اللّذين يستشهدون به لا عليه». انتهى كلام "الاشارات".
ثمّ إنّ وجه كون هذا الطريق أشبه[ازساير براهين] بالبرهان أي اللّمى هو ما أشار إليه من أنّه وإن لم يفعل شيئاً ولم يظهر منه أثر يمكن بهذا القياس أن يثبت، وذلك لأنّ القياسات الإنيّة إنّما يكون من الأفعال و الآثار بخلاف اللّميّة. فهذا الطريق لكونه لا من جهة الآثار يشبه اللّم، و من جهة أنّه[ثبوت واجب] ليس من العلّة ليس به[لمّ].



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo