< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجه تعبير به صانع بجاي واجب الوجود
کتاب شوارق مشتمل بر شش مقصد است. دومقصدش که مربوط به امورعامه والهيات بالمعنی الاعم است بيان شد. چهار مقصد ديگر مربوط به الهيات بالمعنی الاخص است که لاهيجی فقط مقصد سوم را شرح کرده است ومقصد چهار وپنج که مربوط به نبوت وامامت است شرح نگرديده که اگرشرح می شد يکی از بهترين کتاب ها در زمينه کلام اسلامی باديدگاه اماميه بود. (البته برخی ظاهرا تصميم دارند که کار لاهيجی را به پايان برساند، اما روشن است که باشرح لاهيجی فرق خواهد داشت.)
بحث های مطرح درمقصد سوم: درمقصد سوم بطور کلی سه بحث مطرح است؛ يکی بحث در اثبات صانع، ديگر بحث دربيان صفات وسومی بحث درآثار وافعال الهی.
سوال: چرا از حق تعالی به واجب والوجود نکهرده تعبير به صانع کرده؟
جواب لاهيجی: همه ادله ی که برای اثبات حق تعالی اقامه می شود براهين انی است که ازطريق معلول ومصنوعات وجود علت وصانع اثبات می شود، نه براهين لمّی که اثبات معلول از راه علت است؛ چراکه حق تعالی علت ندارد به همين خاطر که براهين از طريق مصنوعات است تعبير به صانع شده است.
فرق برهان لمّی وإنّی: برهان چه لمّی باشد چه إنّی حدّ وسط واسطه اثبات اکبر برای اصغراست، اما دربرهان لمّی حدّ وسط که واسطه اثبات اکبر برای اصغر است واسطه ثبوت اکبر برای اصغر وبعبارت ديگر علت اکبر هم است ولی دربرهان انّی حد وسط واسطه ثبوت اکبر برای اصغر ويا علت اکبر نيست، بلکه معلول اکبر است. به همين جهت براهين اثبات صانع انّی است نه لمّی چرا که واسطه های که حق تعالی را اثبات می کنند معلول حق تعالی اند نه علت حق تعالی.
جواب برخی ديگر: واجب الوجود وجودش بديهی است اگر تعبيربه واجب الوجود می شد، ديگر اثباتش نياز به دليل نداشت، اما صانع اثباتش نياز به دليل دارد ولذا تعبير به صانع کرده نه واجب الوجود؛ چرا که اثبات وجود خداوند تعالی نياز به دليل دارد.
اشکال لاهيجی: واجب الوجود هم مصداق داشتنش نياز به دليل دارد، وما براهين که اقامه می شود برای همين که اثبات کند اين مفهوم مصداق وفرد خارجی دارد يا خير. پس وجه تعبير به صانع اين نيست که واجب الوجود نياز به اثبات ندارد، بلکه همان است که ما بيان کرديم.
باتوجه به اثبات صانع ديگر اوصافش وافعالش نياز به اثبات ندارند بلکه نياز به بيان دارد ولذا اوصاف وآثار درعبارت خواجه عطف بر اثبات صانع است نه عطف برصانع تا نياز به اثبات داشته باشند.
متن: المقصد الثالث في اثبات الصّانع؛
أي في إثبات أنّ للعالم صانعاً واجب الوجود. والصّانع هو الفاعل بالعلم و الإرادة. وقد غلب[غلبه ي استعمال] على صانع العالم[ولذا وقتي مطلق بيايد مراد حق تعالي است واگرغيراراده شود بايد مقيد شود] وهو الواجب الوجود تعالى[1]. و إنّما عدل منه[واجب الوجود] إليه[صانع][1]للإشارة إلى أنّه إنّما يمكن الاستدلال عليه[واجب الوجود] تعالى من سبيل النظر في معلولاته الّتي هي مصنوعاته على طريقة الإنّ الّتي إنّما تفيد وجود العلّة من حيث هي علّة و صانع لا من حيث ذاتها، [عطف برإنّ:]دون اللِمّ الّذي هو الاستدلال من العلّة على المعلول، [تعليل براي دون اللمّ:]حيث لا علّة له تعالى. [2]لا لصيرورة المسألة حينئذٍ ضروريّة، [تعليل براي منفي:]إذ ما وجب وجوده فهو موجودٌ بالضرورة. [تعليل براي نفي:] و ذلك[اينكه عدول منصنف به اين جهت نيست] لأنّ المسألة ليست هي أنّ الواجب الوجود موجود، بل هي أنّ من الموجود ما هو واجب وجوده، و هي راجعة إلى أنّ لهذا العنوان[واجب الوجود] فرداً و لهذا المفروض حقيقة.
و في بيان‌ صفاته‌ ممّا يجوز عليه و لا يجوز، بمعنى كونه تعالى مصداقاً لها لا بمعنى اتّصافه تعالى بها كما ستعلم[اشاره به مبناي اماميه كه صفات را عين ذات مي داننند، نه اينكه صفات زائد برذات باشد وذات متصف شود به صفات].
و في بيان‌ آثاره؛‌ أي أفعاله ممّا يصحّ منه و لا يصحّ، بمعنى أنّ أي فعل يصحّ و يحسن منه تعالي، وأي فعل يقبح ولايصحّ عليه[نه بمعني امكان وعدم امكان]. فهما[صفات وآثار] معطوفان علی إثبات الصّانع.




[1] . به تعبير ابن سينا درتعليقات صانع آن است كه هم بداند وهم محب باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo