< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تضاد حركت به تضاد اطراف آن
بحث دراين بود که تضاد کدام يک از عوامل دخيل درحرکت موجب تضاد حرکت می شود. بيان کرديم که تضاد محرک ها موجب تضاد حرکت نمی شود، تضاد متحرک ها سرايت به حرکت نمی کند، تضاد مافيه الحرکت هم باعث تضاد حرکات نمی شود ودرزمان هم تضاد نيست تا موجب تضاد حرکات شود. اما تضاد مبدأ ومنتهای حرکت موجب تضاد حرکات می شود.
تضاد مبدا ومنتهای حرکات: تضاد مبدأ ومنتهای دوحرکت سه فرض دارد:
1. تنها مبدأ حرکتی با مبدأ حرکت ديگر تضاد داشته باشد؛ مثل اينكه يك شي از سواد به شفاف منتقل شود وشي ديگر از بياض به شفاف منتقل شود.
2. فقط منتهای حرکتی با منتهای حرکت ديگر تضاد داشته باشند؛ مثل اينكه شي شفاف باشد وسياه شود وشي ديگر شفاف از منتقل به بياض شود.
3. هم مبدأ حرکت با مبدأ حرکت ديگر تضاد داشته باشند وهم منتهای حرکت اول با منتهای حرکت دوم تضاد داشته باشد؛ مثل اينكه شي از سواد به بياض منتقل شود وشي ديگر از بياض به سواد منتقل شود.
از اين سه شق تنها شق سوم که مبدأ حرکت «الف» با مبدأ حرکت «ب» ومنتهای «الف» هم با منتهای حرکت «ب» تضاد داشته باشند دوحرکت الف وب تضاد خواهند داشت، اما فرض دول که نتها مبدأ دوحرکت تضاد داشته باشند دوحرکت تضاد نخواهند داشت هم چنين اگر تنها منتهای دوحرکت داشته باشند دوحرکت تضاد نخواهند داشت.
دليل: جسم كه سواد را از دست مي دهد سه حالت دارد: 1. بياض را قبول مي كند، 2. رنگ ديگري غير از بياض مثلا سرخي را مي پذيرد، 3. بي رنگ وشفاف مي شود. هم چنين جسم كه بياض را از دست مي دهد: 1. سواد را مي پذيرد، 2. رنگ ديگري غير از سواد مثلا سبزي را قبول مي كند، 3. بي رنگ وشفاف مي شود.
صورت اول از سه حالت مفروض كه حركت جسم ازسواد به بياض است و اصطلاحا به آن تبيض مي گويند ويا حركت از بياض به سواد است كه به تبيص آن مي گويند دراين فرض هم حركت است وهم دوحركت تضاد دارند چرا كه طرفين هردوحركت تضاد دارند.
حالت دوم حركت از سواد به سرخي و يا حركت از بياض به سبزي است، اما اين دوحركت تضاد ندارد، چرا كه سرخي وسبزي هرچند غير هم اند ولي تضاد ندارند ولذا حركت از سواد به سرخي با حركت از بياض به سبزي تضاد ندارند.
حالت سوم اصلا حركت نيست؛ چرا كه انتقال از رنگ به بي رنگي ويا از بي رنگي به رنگ دفعي است.
متن: فلم يبق(ازعوامل ششگانه) إلّا الأمور الّتي إليها(مبدأ حركت) وعنها(منتهاي حركت)، فإنّها إذا كانت متضادّة كالسّواد و البياض كانت الحركات متضادّة و لاكيف اتّفق، فإنّ الحركة من السّواد ليست بضدّ للحركة إلى السّواد، لأجل أنّه حركة من السّواد فقط، بل لأجل ما يلزمه(حركت من السواد) من أن يكون مع ذلك(حركت من السواد) حركة إلى البياض، كما يلزم كونها حركة إلى السّواد كونها حركة من البياض فإنّ الانتقال إلى السّواد لايكون إلّا من البياض. فأمّا من الإشفاف و إلى الإشفاف فذلك ليس بحركة، بل يقع دفعة و لوكانت الحركة من السّواد قد تتوجّه لا إلى البياض لم تكن هاتان الحركتان متضادّتين كما أنّه يجوز أن يتحرك الشّي‌ء من اليمين لا إلى اليسار بل إلى فوق.
فالحركات المتضادّة هي الّتي تتقابل أطرافها، وهذا(تقابل اطراف) يتصوّر على وجهين يرجعان إلى وجوه ثلاثة:
أحدهما: أن تكون أطرافها(حركات) متقابل بالتضاد الحقيقيّ في ذواتها، مثل السّواد و البياض ومثل أكبر حجم في طبيعة الشي‌ء و أصغر حجم في طبيعة ذلك.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo