< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

94/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشكال فخر برنمو وذبول
بحث درنمو وذبول بود گفتيم كه اجزاي غذايي نفوذ مي كند دراجزاي اصلي وبدن رشد مي كند ورشد بدن حركت كمي است، هرچند حركت اجزاي غذايي به سمت اجزاي اصلي ونفوذ درآن حركت ايني است ولي وقتي نفوذ صورت گرفت وبدن رشد كرد حركت كمي صورت مي گيرد، بعبارت ديگر رشد بدن حركت كمي است.
اشكال فخررازي:اجزاي غذايي نمو نمي كند همين طور اجزاي اصلي، بلكه اجزاي غذايي دركنار اجزاي اصلي قرار مي گيرد يا دراجزاي اصلي نفوذ مي كند ودرداخل اجزاي اصلي قرار مي گيرد، اما حجم هيچ كدام اضافه نمي شود.
درذبول اجزاي اصلي باقي است واجزاي غذايي ازبين مي رود، يك مجموعه باقي است ومجموعه ي ديگر از بين مي رود.
اگردوجسم دركنار هم قرار گيرد وهركدام مقدارش باقي باشد اين حركت دركم نيست حركت دركم آن است كه كمّي ازبين برود ومقدار ديگري بوجود بيايد، ودرنمووذبول تبدل دركم اتفاق نمي افتد پس نمو وذبول حركت كمي نيست.
جواب: درنمو اجزاي غذايي به اجزاي اصلي فشار وارد مي كند واتصالش را از بين مي برد يعني در آن منافذ بوجود مي آورد ودرآن نفوذ مي كند به اين صورت كه اگر اجزاي اصلي گوشت باشد اجزاي غذايي كه درآن نفوذ مي كند گوشت است وچنانچه ازجزاي اصلي استخوان باشد اجزاي غذايي كه نفوذ مي كند استخوان است، پس اجزاي غذايي با اجزاي اصلي مشابهت وبدليل همين مشابهت اجزاي غذايي با اجزاي اصلي اتصال وحجم جديد بوجود مي آيد. واز بين رفتن اتصال ومقدار وبوجود آمدن اتصال ومقدار ديگر حركت درمقداراست.
درذبول همان حجم كه بوجود آمده است كم كم از بين مي رود وحجم بدن كوچك تر مي شود وتبدل حجمي حركت كمي است.
ان قلت: درست كه با از بين رفتن اتصال وبوجود آمدن اتصال ديگر مقدار عوض مي شود وتبدل مقدار حركت كمي است، ولي حركت موضوع ثابت مي خواهد ودرمانحن موضوع ثابت نداريم؛ چرا كه با نفوذ اجزاي زائد يا اجزاي غذايي دراجزاي اصلي همان گونه كه مقدار قبلي از بين مي رود ومقدار جديد بوجود مي آيد جسم قبلي كه موضوع مقدار بود هم ازبين مي رود وجسم ديگري بوجود مي آيد پس دومقدار برموضوع واحد وارد نمي شود وحال آنكه درهرحركتي بايد موضوع ثابت داشته باشيم.
قلنا: درجسم دوحيث ودولحاظ داريم؛ بلحاظ اينكه داراي مقدار جاص دارد جسم خاص است و بلحاظ آنكه هرجسمي با صورت نوعيه همراه است هرجسم نوع خاص از جسم است مثلا جسم حيواني است يا جسم نباتي ويا جسم انساني، حال آنچه موضوع حركت است جسم بلحاظ دوم است كه ثابت است مثلا جسم حيوان از اول تا اخر جسم حيوان است وآنچه كه تبدل پيدا مي كند جسم بلحاظ اول است.
متن:ثم إنّ في كون النموّ و الذّبول حركة في الكمّ إشكالاً مشهوراً عن الإمام الرازى قد استصعبوه جدّاً. و تقريره: أنّ الاجزاء الاصليّة و الزائدة في المعتدي(جسم غذا گير) باقٍ كلِّ واحدٍ منها على مقداره الّذي كان عليه. فليس هناك زوال كم و حصول كم آخر على ما هو المراد من الحركة الكميّة بل انضياف مقدار إلى مقدار او انتقاصه(مقدار) عنه(مقدار).
والجواب عنه: أنّ الأجزاء الزائدة تصير متّصلة بالأجزاء الأصليّة لتشبّهها(اجزاي زائد) بها(اجزاي اصلي) حقيقة ونفوذها(اجزاي زائد) فى منافذها(اجزاي اصلي) على ما عرفت، فكذلك مقاديرها بمقاديرها و المقدار ممّا ينعدم بالاتصال و الانفصال على مامرّ في بحث الاتّصال فكلّ من المقدارين المنضاف(اجزاي غذاي) و المنضاف إليه(اجزاي اصلي) ينعدم عن الموضوع و يحدث مقدار آخر.
فإن قلت: نعم لكن موضوع المقدار ـ أعني: الجسم ـ أيضاً كذلك(مثل دومقدار است)، فيلزم انعدام الجسمين اللّذين كانا موضوعين للمقدارين و حدوث جسم واحد موضوع للمقدار الواحد فلا يمكن توارد المقادير على موضوع بعينه، و هو(موضوع معين) ممّا لا بدّ منه فى الحركات كلّها.
قلنا: موضوع حركة النّمو ليس هذا الجسم(جسم شخصي) مثلاً بما هو شخص من الجسم بما هو جسم، بل بماهو شخص من النوع(يعني بدن) الّذي هو تحت الجسم و الصّورة النوعيّة لكونها مقوّمة للصورة الجسميّة متقدّمة عليها بحسب الوجود تقدّماً بالذّات فالجسمية معتبرة في هذا الشخص بما هو مادّة لا بما هو صورة، فيجوز توارد الجسميّات على هذا الشخص من النّوع مع بقائه(هذالشخص) بما هو شخصٌ من النّوع و ان لم يكن(هذالشخص) باقياً بما هو شخص من الجسم بعينه‌(قيد باقيا).



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo