< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بنظر اشعري اراده شي عين كرداهت ضد است
بحث در اين بود كه اراده وكراهت لازم هم ديگر اند در صورت كه مضاف اليه اراده وكراهت مخالف هم باشند، مثلا اراده به فعل اضافه شود وكراهت به ترك، امّا چنانچه اراده وكراهت هردو به فعل اضافه شوند ويا به ترك دراين صورت تلازم نخواهند داشت. پس اراده وكراهت تلازم دارند درصورت كه اولا مضاف اليه اراده با مضاف اليه كراهت مخالف هم باشند وثانيا نسبت به اين مخالفت شعور وتوجه باشد، بعبارت ديگر اراده فعل وكراهت ترك مثلا اولا مغاير هم اند وثانيا باهم تلازم دارند.
اشعري وبشتر پيروانش: ما گفتيم اراده ي شي مستلزم كراهت مقابل آن است، اما اشعري وپيروانش مي گويد اراده ي شيء عين كراهت ضدش است، نه مغايركراهت ضدش؛ چرا كه اگر ارادهء شي مغايركراهت ضدش باشد، يا بين ارادهء شيء وكراهت ضدش تضاد است، يا تماثل، يا تخالف، اما تضاد، تماثل وتخالف نمي تواند باشد پس عينيت است.
بيان مطلب: بين ارادهء شيء وكراهت ضد آن تضاد وتماثل نمي تواند باشد؛ چرا كه: 1. اراده شيء با كراهت ضد آن درنفس جمع مي شود، 2. ومتضادان ومتماثلان درمحل واحد جمع نمي شوند. پس اراده ي شيء با كراهت ضد آن متضاد ومتماثل نيستند.
روشن است كه وقتي انسان به چيزي اراده دارد نسبت به ضد آن كراهت دارد، البته درصورت شعور به ضد، پس اراده شي وكراهت ضدش درنفس مريد جمع مي شود ومثلان كه اشتراك دوشي است در حقيقت واحد وضدان كه دو امر وجودي است وبين شان غايت خلاف درمحل واحد جمع نمي شوند پس اراده ي شي وكراهت ضدش مثلا وضدان نيستند.
اراده ي شيء وكراهت ضدش متخالفان هم نيستند، چرا كه قانون مخالفان اين است كه هم با مخالف جمع شود وهم با ضد مخالف مثلا حركت باسفيدي مخالف است وآن جمع مي شود با ضد مخالف كه سياهي است هم جمع مي شود. طبق اين قانون «اراده ي فعل» بايد هم با «كراهت ترك» جمع شود وهم با ضد كراهت ترك كه «اراده ي ترك » است جمع شود، و «اراده ي فعل» هرچند با «كراهت ترك» جمع مي شود ولي با «اراده ترك » جمع نمي شود؛ چون اراده ي فعل با اراده ي ترك ضدان اند وضدان چنانچه بيان شد درمحل واحد جمع نمي شود. هم چنين «كراهت ترك» هرچند با « اراده ي فعل » جمع مي شود ولي با ضد اراده ي فعل كه « اراده ترك » است جمع نمي شود. پس قانون مخالفان در اين مورد صادق نيست.
تذكر: اراده ي شي مثلا اراده ي ترك مخالف است با كراهت ضد شي مثلا كراهت ترك، وضد كراهت ترك عبارت است از اراده ترك، واراده ي فعل با اراده ي ترك ضدان اند وجمع نمي شوند. هم چنين كراهت شي مثلا كراهت ترك مخالف است با اراده ضدش مثلا اراده ي فعل وضد اراده ي فعل عبارت است از اراده ي ترك، واراده ي ترك با كراهت ترك ضدان اند وباهم جمع نمي شوند.
خلاصه اراده شي باكراهت ضدش اگر مغايرهم باشند يا مثلان اند، يا ضدان ويا مخالفان، اما اراده ي شي با كراهت نه ضدان اند، نه مثلان ونه مخالفان پس عين هم اند، وهوالمطلوب.
جواب مناقضه: قاعده مخالفان صحيح نيست، چرا كه مخالف با مخالف خودش جمع مي شود ولي با ضد مخالف خودش جمع نمي شود؛ مثلا طلوع شمس با وجود نهار مخالف هم اند يعني غير هم اند وباهم جمع مي شوند ولي ضد مخالف كه وجود شب باشد جمع نمي شود، ويا دوتا مخالف كه ضد واحد داشته باشند دوتا مخالف باهم جمع مي شوند ولي باضد مخالف جمع نمي شود، مثلا علم وقدرت كه ضد خواب علم با قدرت جمع مي شود ولي با ضد قدرت كه خواب است جمع نمي شود، چرا كه لازم مي آيد جمع ضدين كه باطل است. پس قاعده مخالفان كه مخالف با مخالفش وبا ضد مخالفش جمع مي شود صحيح نيست.
جواب معارضه: ما گاهي اراده ي چيزي را داريم ولي نسبت به ضد آن اصلا توجه نداريم كه كراهت داشته باشيم، درحاليكه اگر اراده شيء عين كراهت ضد باشد نمي شود نسبت به شيء داشته باشد ولي نسبت به ضدش توجه نداشته باشيم.
برخي از اشاعره: بحث درجاي بود كه توجه به ضد داشته باشيم ومورد كه شما گفتيد خارج از بحث است.
جواب: كلام اشعري مطلق است اصلا بحث شعور را طرح نكرده است، اگر چنين قيدي داشت بايد بيان مي كرد.
متن: وذهب الاشعرى و كثير من اصحابه إلى أنّ إرادة الشّي‌ء نفس كراهة ضدّه، إذ لو كانت(اراده شي) غيرها(كراهت ضد)، (1) فإمّا يكون مثلَها (2) أو ضدَّها فلا يجامعها(كراهت ضد) لامتناع اجتماع المثلين و الضدين(درحاليكه اراده شي وكراهت ضد جمع مي شوند)، (3)و(عطف جمله برجمله ) إمّا مخالف لها اى مغاير غير مماثل و لا مضادّ، فيجامع ضدّها، اذ المخالف للشي‌ء يجوز اجتماعه معه(شيء) و مع ضدّه(شيء)، كالحركة المخالفة للسّواد فإنّها(حركت) تجامعه(سواد) و تجامع البياض أيضا(علاوه برسواد)، ولكن ضدّ كراهة الضّد هو إرادة الضّد، فيلزم(يعني درصورت اراده شي) جواز اجتماع إرادة الشّي‌ء مع إرادة ضدّه(شيء)، وهما(اراده شيء واراده ضدّ شيء) متضادتان كما مر(كه ارادتا المتقابليين متقابلان ص323). وكذا ضدّ إرادة الشّي‌ء إرادة الضدّ، فيلزم(درصورت كراهت ضد) جواز اجتماع كراهة الضدّ مع ارادته(ضد). و هو(دوتا فيلزم) محال‌.
و الجواب: أنّا لا نسلم أنّ مخالف الشي‌ء يجامع ضدّه، لجواز (1) أن يكون الشي‌ء و مخالفه متلازمين و الملزوم(مثلا طلوع شمس) يمتنع اجتماعه مع ضد لازمه(يعني وجود شب كه ضد وجود نهاراست)(2) وان يكون شي‌ءٌ واحدٌ ضداً لمتخالفين كالنوم و هو ضدّ للعلم و القدرة.
على أنّ شرط كراهة الضدّ الشّعور به(ضد) اتفاقا(اجماعا) و ضرورة(بداهتا) وقد لا يشعر به(ضد) فينفكّ إرادة الشّي‌ء عن كراهة ضدّه، فلا يكون نفسها.
ومنهم(اشاعره) من قال: مراده أنّ إرادة الشّي‌ء عين كراهة ضدّه حال الشعور بالضدّ.
وهذا ممّا لا يلتفت إليه كما لا يخفى(چون كه كلام اشعري مطلق است، شعوررا طرح نكرده)‌.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo