< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسي تعريف زكرياي رازي

بحث در تفسير لذت والم داشتيم دوتفسير از فلاسفه ذكر كرديم يكي از ابن سينا وديگري از جمهور فلاسفه كه هر دو صحيح است ولي تفسير ابن سينا اقرب الي التحقيق است. تفسير زكرياي رازي نقل شد كه نه جامع افراد است ونه مانع اغيار.

اشكال جامع افراد نبودن: اگر لذت را تعريف كنيم به زوال حالت غير طبيعي، يا باز گشت به حال طبيعي ويا خروج از حال غير طبيعي باشد و الم خروج از حال طبيعي اين تعريف جامع افراد نخواهد بود؛ چرا كه نظر به صورت زيبا، حل مساله ي علمي و وصول مال براي انسان لذت آور است درحاليكه در اين سه مورد خروج از حال طبيعي وباز گشت به حال طبيعي مطرح نيست.

فان قيل: شخص مُلِذ هرچند نسبت به مساله علمي خاص، ديدن منظره وصورت خاص ومال معين توجه واشتياق ندارد، اما نسبت به اصل علم، وديدن زيبايي ها وبدست آورن پول توجه دارد ونسبت به آن مشتاق است وهمين موجب اضطراب وخروج از حال طبيعي است وزمانيكه يك مساله علمي معين را حل كرد به حال طبيعي باز مي گردد ولذت مي برد، ويا با ديدن وجه حسن خاص به حال طبيعي باز مي گردد ولذت مي برد همين طور با دست يافتن به پول خاص لذت مي برد. امّا آن توجه واشتياق كلي باقي است وبا دست يافتن به هر موردي بازگشت به حال طبيعي ولذت حاصل مي شود.

قلنا: مواردي يافت مي شود كه هيچ گونه توجه واشتياقي نسبت به آن وجود ندارد، نه توجه واشتياق جزئي ونه توجه واشتياق كلي؛ مثل شريني كه اولين بار به كودك مي دهيم كودك لذت مي برد چرا كه نسبت به شريني مشتاق مي شود، اما قبل از خوردن اولين شريني هيچ گونه توجه واشتياقي به شريني وجود نداشته است. پس تعريف لذت به باز گشت به حال طبيعي ويا خزوج از حال غير طبيعي جامع افراد نيست.

شارح مقاصد: گاهي بدون طلب واشتياق اجمالي وتفصيلي لذت حاصل مي شود مثل كسي كه به مال غير مترقبه مي رسد ويا زيابي را مي بيند كه نسبت به آن هيچ گونه توجه نداشته است، در اين موارد هيج گونه توجه قبلي وجود ندارد نه توجه جزئي ونه توجه كلي ودر عين حال شخص لذت مي برد. البته اگر كسي نسبت به اين دومورد خدشه نمايد وبگويدكه هميشه توجه اجمالي نسبت به كسب مال وديدن زيبايي وجود دارد، اما نسبت به لذت كه كودك اولين بار از خوردن شريني مي برد نمي تواند چنين خدشه كند.

اشكال مانع اغيار نبودن: موارد وجود دارد كه بازگشت به حال طبيعي است ولي لذت وجود ندارد، مثل كسيكه جراحت بر داشته وبه تدريج خزمش خوب مي شود در اين جا هم خروج از حال طبيعي وهم بازگشت به حال طبيعي وجود دارد ولي شخص لذت نمي برد. ويا گاهي انسان نسبت به اموري خيل مشتاق است ولي چون حاسه اش آسيب ديده است با حصول مستلذات لذت نمي برد. پس خروج از حال غير طبيعي لذت نيست وخروج از حال طبيعي الم نيست، بلكه لذت والم ادراك است، چنانكه بيان شد.

متن: فان قيل: انّه(شخص مُلذ) كان مدركا لكلّيات هذه الاشياء(ديدن وجه حسن، حل مساله علمي ورسيدن مال) ومشتاقا إليها فى ضمن جميع جزئياتها(هرمصداق از اين اشيا مطلوب اوست) و متألما بها(جزئيات) بفقدانها و ان لم يكن له(شخص مُلذ) شعور بهذه المعيّنات. فاذا حصلت له هذه الجزئيات زال عنه بعض ذلك الألم(الم كه مربوط به آن جزئي است) و اذا حصل له جزئيات اخر زال بعض اخر و هكذا فلا يتحقق لذّة بلا زوال(چرا كه هميشه اشتياق والم است).

قلنا: قد يدّعى حصول اللذة بوجدان الامور المذكورة بلا سابقة شوق إليها و لو اجمالا، كما فى ادراك الذائقة الحلاوة أوّل مرّة(مثل كودك كه اولين بار شيرني مي خورد ولذت مي برد).

قال شارح المقاصد: « وابطله ـ اى زعم محمّد بن زكريا ـ ابن سينا و غيره بانّه قد تحصل اللذّة من غير سابقة ألم أوحالة غير طبيعيّة كما فى مصادفة مال و مطالعة جمال من غير طلب و شوق لا على التفصيل و لا على الاجمال بان لم يخطر ذلك بباله قطّ لا جزئيا و لا كليّا، وكذا فى ادراك الذّائقة الحلاوة أوّل مرّة.

و قد يحصل ذلك التبدّل من غير لذّة كما فى حصول الصحّة على التدريج و فى ورود المستلذّات من الطعوم و الروائح و الاصوات و غيرها على من له غاية الشوق الى ذلك(ورود مستلذات) و(حاليه) قد عرض له شاغل عن الشعور بذلك‌(ورود مستلذات)».

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo