< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

93/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قول چهارم دركيفيت مفيد بودن علم از نظر
بحث در اين بود كه قبول داريم نظرصحيح مفيد علم است، اما چگونه نظر مفيد علم است، علي سبيل وجوب مفيد علم است يا علي سبيل عادت، واگر نظرعلي سبيل وجوب مفيد علم است نظر معد است وواجب افاضه ي علم ازمبادي عاليه ويا نظر مولد علم است؟
قول حكما: نظربنحو وجوب مفيد علم است به اين معنا كه نظر معد براي افاضه ي علم از مبادي عاليه است ووقتي كه نظر حاصل شد واجب است از مبادي عاليه افاضه ي علم شود.
قول معتزله : نظر بنحو وجوب مفيد علم است به اين معنا كه نظر مُوّلِد علم است.
قول اشاعره : نظر مفيد علم است بنحو عادت، كه علم از طرف حق تعالي افاضه مي شود منتها عادت الهي بر اين جاري شده است كه با حصول نظر افاده ي علم كند.
قول فخررازي: نظر مستلزم علم است بنحو وجوب.
فخررازي بايد دو مطلب را اثبات كند؛ يكي اينكه نظر بنحو وجوب مفيد علم است وديگرآنكه نظر مولد علم نيست، ونظر ايشان با نظر معتزله كه قائل به توليد است فرق دارد. وفخررازي براي هردومطلب دليل اقامه كرده است.
متكلم دومنبا دارد:
1. همه اي موجودات بدون واسطه مخلوق خداوند تعالي است، نه فاعلي واسطه براي صدور است ونه فعل خداوند واسطه براي صدور فعل ديگر است، بلكه همه اي افعال مباشرتا به خداوند منسوب است.
2. خداوند تعالي قادر ومختار است وهيچ عاملي نيست كه بر حق تعالي واجب كند كه كاري را انجام دهد.
اشكال صاحب مواقف بر فخررازي: طبق مذهب فخر وقتي كه نظرصحيح حاصل شد واجب است كه علم هم حاصل شود. اين نظر با دومبناي فوق متكلم منافات دارد؛ طبق مبناي اول هم نظر وهم علم هردو مباشرتاً از خداوند تعالي پديد مي آيد، نه انيكه نظر كه يكي از افعال الهي است علم را در پي داشته باشد كه فخر مي گويد، ونبابر مبناي دوم هيچ كاري واجب بر خداوند تعالي نيست، درحاليكه فخر مي گويد واجب است علم از نظر حاصل شود.
جواب لاهيجي : لاهيجي اول قول فخررازي را به قول حكما بر مي گرداند وبا اين كار منافات قول فخررازي با مبناي اول متكلم از بين مي رود. وبعد از اشبكال وجوب علي اله جواب مي گويد، كه با اين جواب اشكال از قول حكما كه قائل به وجوب است هم رفع مي شود.
حمل قول فخر به قول حكما: هم فخررازي وهم حكما مي گويد علم در پي نظر واجب است، ولي حكما مي گويد نظر معد است وفخر معد بودن را مطرح نكرده است، اما از آنجاي كه توليد را نفي كرده است، مي شود بگوييم كه نظر فخر با قول حكما ساز گار است ونظر معد است براي حصول علم؛ چرا كه تاثير نظر بر علم يا بنحو سببيت نظر براي علم وتوليد است ويا بنحو معد بودن نظر براي علم، وفخر توليد را نفي كرده است پس معد بودن را قبول دارد. ودر نتيجه قول فخر با مبناي اول متكلم كه استناد جميع الاشياء الي اله است منافات ندارد؛ چرا كه معد بود نظر براي علم منافات با مباشرت صدور علم از واجب تعالي ندارد، معد فقط زمينه ساز است، هيچ گونه سببيتي ندارد، نه سببيت تام نه سببيت ناقص، كه عبارتند از مقتضي، شرط وعدم مانع.
معد: معد زمينه ساز تاثير فاعل است وقابليت قابل را هم فراهم مي كند، بعبارت ديگر معد زمينه ساز مي شود كه مقتضي اتقضا داشته باشد، شرائط تاثير فاعل فراهم شود ومانع تأثير هم نباشد؛ مثلا كار پدر ومادر معد است براي وجود فرزند، به اين صورت كه زمينه مي شود نطفه ي پدر ومادر كه مقتضي است بهم برسد، شرايط تأثير در رحم فراهم شود ومانع رفع شود. پس معد نه سبب تام است ونه سبب ناقص كه هريك از فاعل، مقتضي، شرط وعدم مانع است، بلكه معد زمينه را فراهم مي كند، كه فاعل تاثير داشته باشد، مقتضي اقتضا، شرايط فراهم شود ومانع رفع.
فرق قول حكما با قول فخر: طبق قول حكما بعد از اينكه معد فراهم شد واجب است كه مبادي عاليه به اذن حق تعالي علم را افاضه كند، ولي فخر مي گويد وقتي نظركه معد است حاصل شد واجب است كه علم از جانب حق تعالي بيايد، نه از جانب مبادي عاليه؛ چرا كه ايشان قاعده ي الواحد لايصدر... را قبول ندارد.
متن: ثم انّ صاحب المواقف نقل أيضا(همان طوركه ساير مذاهب را نقل كرده است مذهب فخررازي را هم نقل كرده است) هذا المذهب ثم قال: «وهذا لا تصح مع القول(1) باستناد الجميع الى اللّه تعالى ابتداء (2) وكونه قادرا مختار الا موجبا انتهى».
و انت خبير بانّه يمكن ان يقال: لعلّه(فخررازي) يقول باعداد النظر كالحكماء. (تعليل براي ارجاع قول فخر به قول حكما/ رد اشكال صاحب مواقف:) فانّ القول بالاعداد لا ينافى نفى التوليد(كه فعل اول سبب فعل دوم است) و هو ظاهر و لا(ولاينافي) القول باستناد الكل إليه تعالى فانّ كون الصدور باعداد شي‌ء اخر لا ينافى كونه(صدور) ابتداء و انّما المنافى هو الصّدور بتوسّط شي‌ء اخر.
فالفرق بين هذا المذهب و مذهب الحكماء هو انّ فياض العلوم علينا عندهم مبدأ عقلى مستند إليه تعالى و هو الواسطة فى افاضة العلوم و الكمالات من اللّه تعالى و على هذا المذهب(مذهب فخر) لو التزم متتابعة الاشعرى فى استناد الجميع إليه تعالى ابتداء لا يلزم القول بهذه الواسطة.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo