< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : شدت و ضعف صوت/ تعريف حرف

بحث در صدا داريم كه در اصطلاح انعكاس صوت است. بسياري از بحث هاي اين مساله را خوانديم، رسيديم به اين مطلب كه همه اي صوت ها صدا دارد، البته اگر به مانع برخورد كند يعني اولا مانع باشد و ثانيا صوت به آن برخورد كند در اين صورت صدا بوجود مي آيد، ولي چنانچه به مانع برخورد نكند با اينكه قابليت انعكاس است ولي صدا بوجود نمي آيد.

شدت وضعف صوت : در فضاي بسته مثل اتاق صوت قوي وبلند به گوش مي رسد؛ چرا كه صوت بجهت برخورد با مانع سريع منعكس وبا صوت مخلوط مي شود ، اما در فضاي باز مثل صحرا صوت به مانع بر نمي خورد به همين جهت صدا با صوت مخلوط نمي شود وصوت ضعيف ودير به گوش مي رسد.

بحث در حرف و كلام :

خواجه در صرف و كلام بحث كرده است، نه در كلمه، ولي لاهيجي كلام را به گونه اي توجيه مي كند كه اعم از كلمه وكلام باشد.

اقوال در حرف : در باره اي حرف سه قول است

ابن سينا : حرف كيفيتي است كه عارضي صوت مي شود، و صوت را اولا تميز مي دهد از صوت ديگري كه مثل آن است در خفت وثقل وثانيا اين تميز از حيث مسموع بودن است.

دراين تعريف كيفيتِ عارض صوت حرف است، نه خود صوت، واين كيفيت دوتا قيد دارد كه با هريك از قيود كيفيات ديگر عارض صوت خارج مي شود، يكي از قيود اين است كه كيفيت كه حرف ناميده مي شود صوت را از « مثل آن در خفت وثقل » تميز مي دهد، وقيد ديگر « تميز از حيث مسموع بودن » است .

قيد « مثل آن در خفت وثقل » احتراز است از تميزي كه درصوت است بلحاظ خفت وثقل، چرا كه صوت ها بلحاظ خفت وثقل يا « زيري » و « بمي » هم متفاوت اند، بعضي ازصوت ها زير اند وبعضي ديگربم، ولي كيفيت كه حرف است اصوات را كه در زيري مثل هم اند ويا در بمي مثل هم اند هم تميز مي دهد.

قيد « تميز از حيث مسموع بودن » احتراز است از تميز صوت در « غنه » و « بحوحه »، چراكه صوت ها بلحاظ « غنه » يعني صداي توي دماغي و « بحوحه » يعني صداي شبيه گلوگرفتگي باهم تفاوت دارند، ولي اين تميز از حيث مسموع بودن نيست، اما تميزي كه از ناحيه حرف يعني كيفيت عارض صوت براي صوت مي آيد تميزي است بلحاظ مسموع بودن.

بعبارد ديگر كيفيات زيادي عارض صوت مي شود مثل زيري وبمي، بلندي و آهستگي و ... ولي هيچ يك از اين كيفيات مسموع نيست و آنچه كه از كيفيات مسموع است حرف است پس كيفيت كه عارض صوت مي شود وشنيده حرف است مثلا يك كيفيت بصورت « ر » شنيده مي شود و كيفيت ديگر به صورت « ز » شنيده مي شود.

كيفيات زيري و بمي و آهستگي و بلندي را سامعه نمي شود قوه اي ديگر مي فهمد مثلا يكي لامسه را بيشتر منفعل مي كند و ديگري كم تر منفعل مي كند اما حرف را خود سامعه مي شنود و تميز مي دهد

لاهيجي: ممكن است بگوييم زير و بم بودن و آهسته و بلند بودن را هم سامعه تشخيص دهد، بعبارت ديگر اين كيفيات هم از حيث مسموع بودن متفاوت باشند، هر چند لامسه هم ممكن است تشخيص دهد پس قيد «كيفيت تميزه از حيث مسموع بود » نمي تواند بيان كننده حرف باشد.

خواجه : حرف عبارت است از صوت اما صوت كه معروض كيبفيت خاص است، خود معروض وصوت حرف است نه عارض وكيفيت، چنانكه ابن سينا گفت.

قول سوم: حرف عبارت از مجموع كيفيت عارض و صوت كه معروض است.

در بيان خواجه كيفيت مميزه داريم و لاهيجي اين را اشاره به قول ابن سينا مي داند ولذا در توضيح بيان ايشان را مي آورد.

متن : ويشبه ان يكون هذا ( مخلوط شدن صدا با صوت ومخلوط نشدن صدا باصوت ) هو السّبب فى ان يكون صوت المغنّى ( آواز خوان ) فى الصحراء اضعف و تحت السقوف اقوى، لتضاعفه ( صوت مغني ) بالصداء المحسوس معه ( صوت ) فى زمان كالواحد. انتهى.

‌ و يعرض له‌ اى للصوت‌ كيفية مميزة، ( مربوط به يعرض له ... ) اشارة الى ما ( تعريف ) عرف به الشيخ الحرف حيث قال : الحرفُ كيفيةٌ تعرض للصوت بها ( كيفيت ) يمتاز عن صوت اخر مثله ( صوت اول ) فى الحدّة ( تيزي ) و الثقل ( ضخامت ) تميزا ( مفعول مطلق نوعي ) فى المسموع.

قالوا : (1) وبالمماثلة فى الخفة و الثقل اى الزبريّة و البميّة احترز عنهما ( خفت وثقل؛ يعني باقيد مماثلت خفت وثقل احتراز كرد از تميزي كه از ناحيه اي خفت وثقل بيايد ) (2) وبالتميز فى المسموع عن الغنة ( صداي تودماغي ) و البحوحة ( صداي گلو گرفتگي ) و هى ( بحوحه ) غلظ الصوت ( صوت غليظ ودرشت )، ( تعليل براي احتراز... :) اذا الصوت و ان كان يمتاز بهما ( غنه وبحوحه ) عما يماثله فى الخفة و الثقل لكنهما ( غنه وبحوحه ) ليستا مسموعتين، فلا يحصل منهما ( غنه وبحوحه ) تميّز فى المسموع. وكذا عن نحوهما ( غنه وبحوحه ) مثل الملائمة و المنافرة و الجهارة و الخفاءة الى غير ذلك، ( تعليل براي كذا... :) اذ لا يحصل بشي‌ء منها تميز فى المسموع من حيث هو مسموع و ان كان عدم مسموعيّة الفنّة و البحوحة و الجهارة و الخفاءة منظورا فيه ( مورد تامل است )، على ما فى شرح المواقف‌.

يسمّى‌ ذلك الصوت المعروض لهذه الكيفية باعتبارها اى باعتبار عروضها ( كيفيت ) له ( صوت )، اى من حيث هو ( صوت ) معروض لها ( كيفيت )، حرفا. و هاهنا مذهب ثالث و هو ان الحرف عبارة عن مجموع العارض و المعروض.

و فى شرح المواقف انّ هذا ( مذهب ثالث ) انسب بمباحث العربيّة ( مباحث ادبي ).

و ما فى شرح القوشجى من ان عبارة المتن ( متن مصنف ) يحتمل المذاهب الثلاثة ممّا لا وجه له

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo