< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مسموع بودن صوت بيرون گوش

بحث در اين داشتيم كه آيا صوت مسموع صوتي است كه در گوش ما است ويا صوت بيرون گوش هم شنيده مي شود؟

وقت كه چيزي به چيزي ديگر كوبيده مي شود هوا متموج مي شود وهواي متموچ به گوش ما مي رسد وهواي گوش ما را متموج مي كند. وقت كه هوا متموج مي شود ازش صوت بوجود مي آيد ، حال سوال اين است كه آيا فقط صوت درون گوش شينده مي شود ويا صوت بيرون گوش هم شنيده مي شود؟

قول حق : قول حق اين است كه صوت بيرون گوش هم شنيده مي شود، بخاطر اينكه وقت ما صوت را مي شنويم راست يا چپ بودن ودور ويا نزديك بودن آنرا هم تشخيص مي دهيم، در حاليكه اگر تنها صوت دورن گوش را بشنويم تشخيص جهت صوت ودور يا نزديك بودن آن ممكن نيست. پس بايد صوت بيرون را بشنويم كه بتوانيم جهت صوت ودور يا نزديك بودن آنرا تشخيص دهيم.

گروهي گفتند كه مي شود تشخيص راست يا چپ بودن و دور ونزديك بودن صوت را از طريق ديگر توجيه نماييم به اين صورت كه جهت صوت از موج كه بگوش ما مي رسد قابل تشخيص است ودرو ونزديك بودن هم از قوت وضعف صوت تشخيص داده مي شود. پس تشخيص جهت صوت ودور ونزديك بودن صوت دو راه دارد يكي اينكه صوت از بيرون آمده باشد وديگر اينكه از تموج هواي كه به گوش مي رسد از راست يا چپ بودن صوت را تشخيص دهيم واز قوت وضعف صوت دور ونزديك بودن صوت را تشخيص دهيم. بنابراين تشخيص جهت صوت ودور ويا نزديك بودن صوت دليل نمي شود كه صوت بيرون شنيده مي شود.

لاهيجي : تموج هواي كه بگوش مي رسد نمي تواند جهت صوت را مشخص كند؛ چرا كه موج هوا به صورت دايره وارد پخش مي شود وگاهي وقت كه به گوش مي رسد از جهت مخالف آن جهت كه صوت توليد شده به گوش مي رسد مثل زمان كه صوت در طرف راست بوجود آمده است ولي سامع گوش راستش كر است ويا گوش راست خود را بسته، در اين صورت موج از طرف چپ وارد گوش چپ مي شود ولي در عين حال سامع جهت صوت را تشخيص مي دهد. پس تموج هواي واصل نمي تواند جهت صوت را مشخص كند.

قوت وضعف صوت هم نمي تواند دور يا نزديك بون صوت را مشخص كند؛ مثلا گاهي صوت از نزديك است ولي ضعيف به گوش مي رسد، وطبق ملاك شما بايد از دور آمده باشد درحاليكه چنين نيست ويا مثلا صداي رعد قوي به گوش مي رسد درحاليكه از دور آمده نه از نزديك ويا گاهي دوتا صوت در يك جا بوجود مي آيند ولي يكي قوي تر وديگري ضعيف تر است، وطبق ملاك شما بايد يكي از دور به گوش رسيده باشد وديگري از نزديك در حاليكه چنين نيست.

باتوجه به مثال هاي كه بيان شد تموج هواي واصل نمي تواند جهت صوت را تعيين كند وشدت وضعف صوت هم نمي تواند ملاك دور ويا نزديك بون صوت باشد. پس تشخيص وجهت صوت و دور يا نزديك بودن صوت بخاطر اين است كه صوت بيرون شنيده مي شود.

تذكر : ادراك حدود صوت همان گونه كه دليل است براي شنيده شدن صوت از بيرون دليل مقام اول هم مي تواند باشد؛ چرا كه اگر صوت دربيرون وجود نداشته باشد ما نمي توانيم جهت صوت ودور يا نزديك بون آنرا تشخيص دهيم، در حاليكه بالوجدان ما مي توانيم هم از راست يا چپ بودن صوت را تشخيص دهيم وهم دور يا نزديك بودن صوت را پس بايد صوت در خارج باشد.

ابن سينا : روشن شد كه صوت در بيرون موجود است، اما مسموع بالفعل نيست؛ يعني من حيث هو مسموع بالفعل موجود نيست، بله از آن حيث كه مسموع بالقوه است در خارج موجود است چنانكه از حيث كيف است براي تموج در خارج موجود است. پس به دوعنوان درخارج موجود است وبه يك عنوان موجود نيست.

بعبارت ديگر تموج كه در خارج است داراي هيئات است مثلا مدور است، شديد يا ضعيف است و داراي كيفيت صوتي است، همه اي اين هيئات بالفعل درخارج است، كيفيت صوتي از آن حيث كه مسموع بالقوه است درخارج است ولي از آن حيث كه مسموع بالفعل است در خارج نيست.

سوال : وقت كه صوت بيرون را مي شنويم آيا در همان جا كه صوت بوجود آمده است مي شنويم ويا وقت كه به گوش ما رسيد؟

جواب : وقت كه درخارج قرع وقلع با شرايط كه بيان شد بوجود آمد صوت توليد مي شود، اما درهمان جاي كه صوت توليد شده ما نمي شنويم بلكه بايد صوت به گوش ما برسد تا ما همان صوت خارجي را بشنويم، به اين صورت كه وقت صوت به گوش ما رسيد همان مسيري را كه صوت طي نموده سامعه ما مي طي مي كند تا صوت را در همان جا كه توليد شده بشنود، بعبارت ديگر سامعه اول آن قسمت از صوت را كه به سامعه رسيده مي شنود وسپس قسمت هاي بعدي صوت را كه در خارج است بر عكس مسير كه صوت طي نموده وبه گوش ما رسيده طي مي كند تا اينكه برسد به همان جاي كه صوت توليد شده است، البته چنانچه صوت باقي باشد سامعه مي شنود، اگر در همه ي مسير تا مبدا توليد صوت باشد شنيده مي شود واگر در همه اي مسير باقي نباشد تا همان جاي كه باقي است شنيده مي شود.

خلاصه : براي شنيدن صوت سامعه اي ما عكس مسير را طي مي كند كه صوت طي نموده است تا به گوش ما برسد و همان مقدار از صوت را مي شنود كه در خارج موجود است.

متن : و لوكفى الثانى ( توجيه ادراك قرب وبعد يعني أن أثر القارع ... ) لزم ان يشتبه القوّة و الضّعف بالقرب و البعد ( يعني اگر معيار شما را ملاك قرار دهيم خلط مي كنيم بين قوت وضعف صوت با شدت وضعف آن ) فلم يميّز بين البعيد القوى و القريب الضعيف. و ظن فى الصورتين المتساويين فى القُرب و البُعد المختلفين بالقوة و الضعف انّهما ( دوصوت ) مختلفان فى القرب و البعد و ( حاليه ) ليس كذلك. ( يعني مخالفت در قرب وبعد ندارند )

و هذا ـ اعنى ادراك جهة الصوت و قربه و بعده ـ دليل على وجود الصّوت فى الخارج بالمعنى المتبادر ( يعني خارج حس ) أيضا ( همان طور كه دليل است بروجود صوت درخارج گوش دليل است بروجود صوت درخارج حس/ همان طور كه دليل است برمقام ثاني دليل است برمقام اول ) كما لا يخفى.

و الشيخ اشار الى ذلك ( دليل بودن تشخيص حدود صوت بر مقام ثاني ) حيث قال بعد ما نقلنا من كلامه فى المقام الاوّل : « فلننظر ما يلزم بعد هذا ( ثبوت صوت درخارج حس ).

فنقول : إن الصّوت كما يسمع تسمع ( اي يعلم؛ چراكه جهت فهميده مي شود نه شنيده ) له جهة.

ثم اورد ما محصّله ما ذكرنا ثم قال فقد بان أن للصّوت وجود امّا من خارج لا من حيث هو مسموع بالفعل بل من حيث هو مسموعٌ بالقوّة و امرٌ[1] كهيئة ما من الهيئات للتموج غير نفس التموج انتهى ».

ثم انه لا يلتزم من كون الصّوت القائم بالهواء الموجود خارج الصماخ مسموعا ان يكون مسموعا ابتداء من غير حاجة الى وصول الهواء المتموج الى الصّماخ بل المسموع أولا انّما هو القائم بالهواء الواصل ( واصل به گوش ) ثم يُحَسّ القائم بالهواء الخارج ( يعني احساس مي كند صوت را كه قائم به هواي خارج است ) يتبع ( دنبال مي كند حس ما ) الاثر الوارد من حيث ورد ( از همان جاي كه وارد شده ) و تتبع ( دنبال مي كند ) ما بقى منه ( صوت ) فى الهواء الّذي هو فى المسافة التى فيها ( مسافت ) ورد ( صوت )، فيتادى ادراكنا من الّذي وصل إلينا ( صوت كه به ما رسيده ) الى ما ( صوت ) قبله فما قيله من جهته ( از همان طرف كه صوت آمده ) و مبدأ وروده ( صوت ) (1) فان كان بقى منه ( صوت ) شي‌ء متأدّ ( كه بتواند سامعه به سمت آن برود ) ادركناه الى حيث ينقطع و يفنى و حينئذ ( كه به سمت عقب برگشتيم ) ندرك الوارد ( صوت كه وارد گوش شده ) و مورده ( محل ورودش را كه از راست است يا از چپ ) و ما بقى منه موجودا وجهته وبُعد مورده وقربه ومابقي من قوّة امواجه و ضعفها (2) و ان لم يبق ( صوت ) اثر ينبّهنا ( صفت اثر ) على المبدأ ( جواب ان : ) لم نعلم من قدر البُعد ( فاصله مبدا صوت ) الا بقدر ما بقى‌ ( صوت )

 


[1] صوت هيئت است، اما گفته است امر، به يكي از دو جهت : 1. كاف معناي خاص ندارد، وصوت هيئت است، 2. صوت حاصل تموج است، فعل تموج است وفعل گاهي جدا از فاعل است، فاعل محل فعل نمي شود همين جهت هيئت بودن صوت را ضعيف مي كند لذا گفته كهيئة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo