< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : بيان صوت در شفا

بحث در اين داشتيم كه صوت قرع وقلع نيست، تموج حاصل از قرع وقلع هم نست بلكه كيفيتي است كه از تموج هوا حاصل مي شود.براي اثبات مدعاي فوق بيان ابن سينا در شفا را آوريم كه به تفصيل بيان كرده است صوت چيست وچگونه بوجود مي آيد، اين شان مي گويد صوت عرض است نه جوهر، عرض ثابت نيست بلكه گذرا است، اين عرض وابسته به قرع وقلع است، اما نه هرقرع وقلعي بلكه قرع وقلع كه با مقاومت همراه باشند؛ چرا كه قرع بماهو قرع وقلع بماهو قلع در ذات شان فرق ندارند بلكه تفاوت شان در امر بيروني است، در اينكه مقروع ومقروع به ومقلوع ومقلوع به چقدر مقاومت دارند واينكه نيرو وسرعت بوجود آورنده اي قرع وقلع چه اندازه باشند.اگر قرع و قلع در خلا باشد صداي بوجود نمي آيد. بنابر اين براي وجود صوت نياز به شي ديگري است كه در فضاي قرع وقلع وجود داشته باشد.

بيان مطلب : وقت كه قرعي مي خواهد حاصل شود شيء به سمت شيء ديگر مي رود تا با آن مماس شود مثلاً چكش به سمت ميخ مي رود تا با آن مماس شود در حالي كه قبلاً با هوا مماس بود وقت كه حركت مي كند بايد شكافي را در هواي مجاورش بوجود بياورد يعني هواي مجاور را دور كند تا با ميخ برسد پس بايد بين چكش و ميخ هوايي فاصله باشد ووقت كه چكش اين فاصله را با شتاب طي مي كند در هوا تموج بوجود مي آيد.

در قلع كه جسمي از جسم جدا مي شود برخي چوب از قسمت ديگري چوب جدا مي شود وقت كه چوب جدا مي شود هوا جاي خالي شده را پر مي كند و جاي خود را به چوب مي دهد و به اين صورت تموج حاصل مي شود پس بايد بين قارع و مقروع جسم رطب باشد، وهمين طور بين قالع و مقلوع بايد جسم رطب باشد كه تموج پيدا كند.

خلاصه : در جاي كه قرع وقلع بوجود مي آيد سه چيز داريم يكي قرع وقلع، ديگري حركت كه سريع وشديد چكش وچوب وسومي تموج كه حاصل حركت است.

سوال : كدام يك از امور سه گانه اي فوق صوت است؟ آيا قرع و قلع صوت است، يا حركت صوت است، يا تموج هوا صوت است؟

جواب : هيچ يك از امور سه گانه اي مذكور صوت نيست، بلكه صوت كيفيتي است كه از تموج هوا حاصل مي شود.

اثبات اينكه قرع قلع صوت نيستند : قرع و قلع صوت نيستند چرا كه ما قرع و قلع را مي بينيم بخاطر رنگ كه چكش و ميخ دارد، اما صوت ديده نمي شود پس قرع و قلع صوت نيست.

قياس : قرع وقلع ديده مي شوند وصوت ديده نمي شود پس قرع وقلع صوت نيستند.

اثبات صوت نبودن حركت : حركت مطلق يا جنس حركت صوت نيست چرا كه جنس حركت را مي توانيم با سه تا حاسه حس كنيم؛گاهي با چشم جابجايي اشيا را حس كنيم بواسطه رنگ كه دارند،گاهي با لمس حركت حيواني را درك مي كنيم مثل اينكه حيوان زير دست ما حركت كند، و حتي با شامه و ذائقه مي توانيم حركت را حس مي كند اما با دو واسطه. پس باصره، لامسه و... صوت را درك مي كنند، لامسه بواسطه زبري و باصره بواسطه لون و شامه و ذائقه با دو واسطه، اما صوت با هيچ يك از حواس مذكور حس نمي پس حركت مطلق صوت نيست.

قياس : حركت مطلق با لامسه وباصره حس مي شود وصوت با لامسه وباصره حس نمي شود پس حركت مطلق صوت نيست.

متن : و لان ( تعليل براي مابعد؛ يعني فيكون مع كل قرع...) كل صائر ( منتقل مثل چكش ) الى مماسّة شي‌ء ( مثل ميخ ) فيجب ان يفرغ لنفسه مكان جسم اخر ( مثل هوا ) ( صفت جسم اخر :) كان ( صائر) مماسّا له ( جسم اخر ) لينتقل إليه ( شي/ متعلق يجب ) و كل مقلوع ( اين بخش از چوب ) عن شي‌ء ( از بخش ديگر چوب ) فقد يفرغ ( مقلوع ) مكانه حتى يصار ( اي ينتقل/ جسم ديگر مثل هوا ) إليه ( مكان ). و هذا الشي‌ء الّذي فيه هذه الحركات شي‌ءٌ رطبٌ ( يعني سهولت قبول دارد ) سيّالٌ لا محالة : إما ماء و إما هواء، فيكون مع كل قرع و قلع، ( متعلق مابعد يعني تموّج : ) للهواء او ما يجرى مجراه تموّج و انجذاب ( كشيده شدن ) بقوّة ( بانيروي زياد ).

فقد وجب هاهنا ( آنجاي كه مي خواهد صوت توليد شود، قرع وقلع بوجود بيايد ) شي‌ء لا بد ان يكون موجودا عند حدوث الصوت و هو حركة قويّة من الهواء او ما يجرى مجراه فيجب ان يتعرّف هل الصوت (1) هو نفس القرع او القلع (2) او هو حركة تعرض للهواء من ذلك (3) او شي‌ء ثالث يتولد ( تولد يك نوع تاخر را مي رساند ) من ذلك ( قرع يا قلع ويا حركت ) او يقارنه ( مقارن با قرع يا قلع ويا حركت ) ؟

أما القرع و القلع ( خبر در تقدير است يعني القرع و القع ليس بصوت ) : فانّهما يحسان للبصر بتوسّط اللون و لا شي‌ء من الاصوات يحسّ بتوسّط اللون فليس القرع و القلع بصوت.

و امّا الحركة فقد يشكك من امرها ( گاهي درباره اش شك مي شود )، فليظنّ أن الصوت نفس تموج الهواء، و ( حاليه ) ليس كذلك ( يعني صوت نفس تموج هوا نيست ) أيضا ( همان طور كه قلع وقرع صوت نيست ) فان جنس الحركة يحسّ بساير الحواس و ان كان بتوسّط محسوسات اخرى‌

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo