< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : حكم چهارم ميل

حكم چهارم : ميل جنس است براي انواع خودش كه متعدد اند بحسب تعدد جهات.

اين حكم چهارم را كه بنظر متكلمين براي ميل ثابت است اگر تفكيك شود حاوي چهار مطلب است؛

الف) يكي اينكه ميل جنس است براي انواع خودش، و قبلاً هم گفتيم كه ميل جنس است براي خفت وثقل

ب) جهات شش تا است؛ چرا كه جهات اگر مطلق باشد دوتا است يكي علو وديگري سفل، امّا جهات نسبي چهار تا است؛ يمين، يسار، قدام وخلف. پس مجموع جهات شش تا است.

ج) انواع ميل متعدد است بحسب تعدد جهات. پس ميل هم شش تا است؛ چرا كه ميل اگر طبيعي باشد يا به سمت علو است ويا به سمت سفل، امّا اگر ميل قسري باشد هم مي تواند به سمت قدّام وخلف باشد چنانكه مي تواند به سمت يمين ويسار باشد.

د) دوتا جسم چنانچه به يك سمت حركت نمايند مثلا هر دو به سوي بالا حركت نمايند ميل هاي شان متماثل اند و اگر دوجهت مخالف حركت نمايند مثلا يكي به سمت بالا ديگري به سوي پايين ويا يكي سمت قدّام وديگري به سمت خلف و... ميل هاي متخالف دارند.

سوال : آيا ثقل از جنس وسنخ ميل است يا خير، بعبارت ديگر ميل چه جنس باشد يا نباشد آيا مصداق به نام ميل دارد؟

جواب : برخي از متكلمين مثل ابوهاشم جبائي وپيروانش معتقد اند كه ثقل از جنس وسنخ ميل است و از تراكم وكثرت اجزاء جسم حاصل مي شود، ولي برخي ديگر از متكلمين مثل ابوعلي جبائي وپيروانش عقيده دارند كه ثقل از جنس مي نيست، بلكه ثقل عبارت است از كثرت الاجزاء.

قبلاً كه گفتيم كه ميل جنس خفت وثقل است وخفت يك نوع ميل است وثقل هم يك نوع ميل است. پس ثقل ميل است كه از كثرت وتراكم الاجزا حاصل شده است، نه اينكه ثقل همان كثرت الاجزاء وتراكم اجزاء باشد.

تقسيم ميل به لازم ومفارق : متكلمين ميل را به دوقسم تقسيم نموده اند؛ يكي ميل لازم وديگري ميل مفارق، واز گفته اي شان چنين بر مي آيد كه ميل وقت كه طبيعي باشد ميل لازم است وزمان كه ميل قسري باشد ميل مفارق است؛ چرا كه القسري لايدوم.

سوال : آيا ميل مي تواند در دومحل واقع شود؟

جواب : ميل عرض است ويك عرض نمي تواند در دوموضع واقع شود پس ميل نمي تواند در دومحل واقع شود.

سوال : آيا ميل در اختيار ماست وما بر ايجاد آن قدرت داريم يا اينكه ميل امر تكويني است و از اختيار وقدرت ما خارج است.

جواب : ميل قسري مقدور ودر اختيار ايجاد كننده اش است اگر ايجاد كننده اش ما باشيم در اختيار ما است واگر ايجاد كننده اش قاسري ديگري باشد مقدور همان قاسر است، امّا ميل طبيعي اگر مدافعه باشد در مقدور ودر اختيار ما است مثلاً سنگ را كه در زمين مي گذاريم مدافعه اي بالفعل درست شده ودر اختيار ما است ولي اگر ميل مبدالمدافعه باشد در اختيار ما نيست. امّا گروهي از متكلمين بطور مطلق گفته ميل مقدور ما است و ما مي توانيم ميل را ايجاد كنيم.

متن : (ج)‌ و منها ( از احكام كه براي ميل است ) ما اعتقده ( ما ) المتكلمون فيه ( ميل/ متعلق اعتقده ) على ما قال‌ : وعند آخرين‌ ( غير از حكما ) يعنى المتكلمين‌ هو اى الاعتماد ( ميل ) جنس متعدد ( وصف بحال متعلق موصوف يعني انواعش متعدد است ) بحسب تعدّد الجهات‌، ( تعليل براي متعدد بودن بحسب تعدد جهات :) فانّ للجسم بحسب كل جهة اعتماداً. و تتماثل‌ الاعتمادت ( ميل ها ) و تختلف ( اعتمادات ) باعتبارها اى باعتبار الجهات فان اتحدت الجهات تماثلت الاعتمادات و ان تعددت اختلفت‌ ( اعتمادات ).

و منه‌؛ اى من الاعتماد ( يعني از جنس اعتماد است ) الثقل‌ اى عند طائفة منهم ( متكلمين ) كأبي هاشم و متابعيه فان عند آخرين ( گروه ديگري از متكلمين )كأبي على و متتابعيه ليس الثقل من جنس الاعتماد بل مغاير له على ما قال‌ : و آخرون جعلوه ( ثقل ) مغايرا للاعتماد و قالوا انّ الثقل عبارة عن كثرة الاجزاء فكل ما ( يعني هر جسم كه ) كان اجزاؤه ( جسم ) اكثر كان اثقل.

ثم ان المتكلمين قسموا الاعتماد الى لازمٍ و مفارقٍ على ما قال‌ : و منه ( ميل ) لازم‌ٌٌ كاعتماد الثقيل و الخفيف الى جهتى السّفل و العلو و مفارق‌ٌٌ كاعتماد ( ميل ) الثقيل الى العلو و الخفيف الى السّفل‌.

و يفتقر؛ اى الاعتماد الى محلّ‌ٍٍ واحد لا غير لانه ( ميل ) عرض و يمتنع حلول عرض واحد فى محلّين كما مر.

قالوا اعنى المعتزلة منهم‌ و هو اى الاعتماد مقدور لنا حيث يحدث بحسب دواعينا و ينتفى بحسب صوارفنا ( موانع كه از طرف ما درست مي شود ) فكان صادرا بقدرتنا

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo