< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : اقسام واحكام ميل

بعد از اينكه خفت وثقل ذكر شد خواستيم به جنس آنها بپردازيم كه عبارت است از ميل به همين خاطر به بحث ميل پرداختيم، ودو معنا براي آن بيان نموديم ودر بحث هاي آينده به دو بحث ديگر درباب ميل مي پردازيم يكي بحث از اقسام ميل وديگري بحث از احكام ميل.

تقسيمات ميل : براي ميل دوتا تقسيم بيان شده

تقسيم اوّل : ميل به اين لحاظ كه مربوط به خود موصوف ميل باشد يا نباشد تقسيم مي شود به ذاتي و عرضي؛ ميل ذاتي يا بالذات ميلي است كه مال خود موصوف باشد وميل عرضي يا ميل بالعرض ميلي است كه مال خود موصوف ميل نيست بلكه مال مجاور موصوف است.

مثال : سنگ كه مثلاً رنگ زرد دارد وقت كه به طرف پايين مي آيد ميل به پايين آمدن در آن است اين ميل براي خود جسم است بالذات وحقيقتاً و براي رنگ جسم است بالعرض يا عرضي ومجازا، بعبارت ديگر اگر ميل به پايين آمدن را به خود جسم نسبت مي دهيم اين نسبت حقيقي است واگر به رنگ جسم نسبت مي دهيم اين نسبت مجازي است، بخاطر مجاروت با جسم است.

فرق ميل بالعرض وميل قسري : در مثال بالا اگر پري هم به سنگ چسپيده باشد وقت كه سنگ به سمت پايين مي آيد پرهم به تبع سنگ به سمت پايين مي آيد در اين جا هم سنگ ميل به پايين آمدن دارد حقيقتاً هم پرميل به پايين آمدن دارد حقيقتاً منتها ميل سنگ به پايين آمدن اصلي است وميل پر به پايين آمدن قسري وبالتبع است. پس در اينكه ميل را به پر نسبت دهيم اين نسبت مجازي نيست چنانكه براي سنگ ميل مجازي نيست، امّا نسبت دادن ميل پايين آمدن به رنگ مجازي است؛ يعني رنگ در واقع ميل ندارد اگر ميل را به آن نسبت مي دهيم بخاطر مجاور آن است.

تقسيم دوّم : ميل كه ذاتي است بلحاظ ومناط داخل بودن در موصوف وغير داخل بودن تقسيم مي شود به طبيعي، نفساني و قسري.

ميل طبيعي : ميلي است كه از شيء درون جسم متولد مي شود، آنچه كه درون جسم است صورت نوعيه است وميل از آن متولد مي شود.

ميل نفساني : ميل نفساني ميلي است كه از شي مرتبط با جسم متولد مي شود وشيء مرتبط عبارت است از نفس.

اين دو قسم در اينكه مولِّد ميل امر داخل در موصوف است هردو مشترك اند ولي در قسم اوّل مولِّد ميل امر غيرشاعر است و در قسم دوّم مولِّد ميل امر ذي شعور است. بنابراين ميل در نباتات براي بروز واشكار شدن و ميل براي تزايد وحركت دركم ميل طبيعي است؛ چرا كه مولِّد آن اوّلاً داخل درنبات است وثانياً غيرشاعر است.

ميل قسري : ميل قسري ميلي است كه مولِّد آن امر خارج از موصوف به ميل باشد مثلاً سنگ كه پرتاب شده به سمت بالاموصوف به ميل سنگ است ولي مولِّد ميل قاسر است كه خارج از سنگ است.

باتوجه به بيان فوق مولِّد ميل :

الف) امرداخلي است : 1. غيرذي شعور: ميل طبيعي؛ 2. ذي شعور : ميل نفساني؛

ب) امر خارجي است : ميل قسري.

درتقسيم بالا مولِّد داخلي بلحاظ شعور وعدم شعور تقسيم شد، امّا مي توانيم بلحاظ ومناط ديگر هم تقسيم نماييم :

مولد داخلي يا ميل داخلي :

الف) برنهج واحد است وبدون شعور : ميل طبيعي

ب) برنهج واحد وبدون شعور نيست كه سه مصداق مي تواند داشته باشد؛ چرا كه وقت دوتاقيد داريم نفي شان يا به اين است كه قيد اوّل نباشد، يا به اين است كه قيد دوّم نباشد ويا به اين است كه هر دوقيد نباشد. بنابراين :

    1. كار مولد داخلي متفنن ومتعدد است ولي وبدون شعور مثل نباتات كه هم تغذيه دارند، هم تنميه وهم توليد: ميل طبيعي.

    2. كار مولد داخلي واحد است ولي باشعور مثل حركت فلك كه دوراني است وباشعور انجام مي شود : ميل نفساني.

    3. هم كار متفنن ومتعدد است وهم با شعور انجام مي شود مثل كارهاي حيوانات : ميل نفساني.

باتوجه به اين تقسيم كه مناط طبيعي بودن تفنن وشعور باهم باشد ميل نباتات ميل نفساني است؛ چرا كه هرچند در نباتات شعور نيست ولي تفنن وتعدد كار است.

متن : ثم ما ( مبتدا ) يتعلّق بالميل من ( بيان ما ) الاحوال المقصودة بالذكر (1) تقسيمٌ ( خبر ) (2) و احكامٌ. امّا التقسيم فاثنان : الاول تقسيم الميل مطلقا ( خالي از قيد طبيعي، قسري ونفساني/ ميل چه بمعناي مدافعه باشد چه بمعناي مبدالمدافعه باشد ) الى الذاتى و العرضى، لانه ( ميل ) ان قام حقيقة بما ( موصوف ) وصف ‌( موصوف ) به ( ميل ) فهو الذاتى و ان لم يقم به ( موصوف ) بل بما يجاوره ( موصوف ) فهو ( ميل ) العرضى على قياس ما عرفت فى الحركة الذاتية و العرضية ( كه حركت براي كشتي ذاتي وبرا ساكن در كشتي عرضي است ) و هذا التقسيم ( تقسيم اوّل ) لم يذكره المصنف.

الثانى تقسيم الميل الذاتى الى اقسامه الثلاثة و هو الّذي اشار ( مصنف ) إليه بقوله‌ طبيعىّ و قسرىّ و نفسانى‌ لانّ حدوثه ( ميل ) اما ان يكون عن امر ( يعني محدِث ) داخل فى ذي الميل ( موصوف ميل ) أو لا. و الداخل اما مقارن للشعور او لا. فما يحدث عن غير الداخل ( داخل در موصوف ) هو ( ميل ) القسرى و عن الداخل ( داخل در موصوف ) الشاعر هو ( ميل ) النفسانى و عن الداخل (داخل در موصوف ) الغير الشاعر هو الطبيعى. و على هذا يكون ميل النبات الى (1) التبرّز ( اشكار شدن ) (2) والتزيد ( زياد شدن ) داخلا فى الطبيعى.

و قد يقال : الداخل ( ميل داخل در موصوف ) ( الف) اما ان يكون على نهج واحد ( مثلاًَ فقط ميل به سمت پايين دارد ) بلا شعور و هو ( ميل ) الطبيعى (ب) أو لا يكون كذلك ( علي نهج واحد وبلاشعور ) سواء كان متفنّنا بلا شعور كما فى النبات او مع شعور كما فى الحيوان او كان غير متفنن بل على نهج واحد لكن مع شعور كما فى الفلك و هو ( ميل ) النفسانى

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo