< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : رابطه اي رطوبت بابله / خفت وثقل

مرحوم لاهيجي از شيخ نقل كرد كه سه تا كلمه داريم كه باهم متفاوت است؛ يكي رطوبت، ديگري بله وسومي منتقع. رطوبت بابله از نظر شيخ متفاوت اند، امّا قوشجي معتقد است كه رطوبت به تفسير دوم با بله يكي است، شارح مواقف هم مي گويد گاهي رطوبت وبله بر هم ديگر اطلاق مي شود. حال آيا اين سه كلام جمع است يا خير؟

لاهيجي : كلام شارح مواقف با كلام ابن سينا موافقت دارد ولي كلام قوشجي اولاً با كلام ابن سينا مخالفت دارد وثانياً قابل پذيرش نيست؛ چرا كه مي گويد رطوبت به تفسير ثاني با بله يكي است، رطوبت به تفسير ثاني عبارت است « كيفيه تقتضي سهوله التصاق الجسم بغيره وسهوله انفصاله عن غيره » اگر كلام قوشجي صحيح باشد بايد بله هم سهولت التصاق وسهولت انفصال داشته باشد درحاليكه خيلي از اموري كه بله دارد چنين نيستند.

قبلاًَ گفته شد كه لين وصلابت كيفيت ثانوي اند وبا رطوبت ويبوست كه از كيفيات اولي اند فرق دارد، حالا تصريح به اين مطلب دارد؛ چرا كه از كلام برخي بر مي آيد كه رطوبت ويبوست با لين وصلابت فرق ندارد.

خفت وثقل:

وجه بحث ازخفت وثقل در اين موضع : بحث مصنف در اوائل ملموسات بود، وجه اينكه خفت وثقل را كه كيفيات ثانوي اند در اين جا ذكر كرده اين است كه خفت وثقل جنس دارند به اسم ميل كه بحث از آن كه در آينده مي آيد بحث مهمي است به همين جهت ثقل وخفت را ذكر نموده تا مقده باشد براي بحث ميل.

اقسام خفت وثقل : خفت وثقل گاهي مطلق اند وگاهي نسبي، وقت كه خفت وثقل نسبي باشد دو اعتبار دارد.

ثقل مطلق : ثقل مطلق كيفيتي است در جسم كه باعث مي شود مركز ثقل جسم بر مركز عالم منطبق شود. خاك اگر رها شود مركز ثقل آن منطبق مي شود بر مركز عالم ولي آب اين طور نيست، جاي طبيعي آن روي زمين است. پس خاك ثقل مطلق دارد وآب ثقل مطلق ندارد.

مركزثقل : مركز ثقل هرشيء نقطه اي است كه طرفين آن نقطه در وزن متعادل باشند؛ مثلاً اگر چوبي را روي سنگي قرار دهيم، چنانچه مركز ثقل چوب روي سنگ قرار گرفته باشد چوب در حال تعادل قرار دارد و نمي افتد، امّا اگر مركز ثقل چوب روي سنگ نباشد چوب مي افتد، هرچند از وسط روي سنگ قرار گرفته باشد. پس مرگز ثقل شي با وسط آن فرق مي كند.

مركزعالم : مركز عالم زمين نيست مركز عالم مركز زمين است؛ چرا كه مركز هرچيزي بايد نقطه باشد، زمين نقطه نيست.

خفت مطلق : خفت مطلق كيفيتي است در جسم كه باعث مي شود محدب آن درمقعر فلك قمر قرار گيرد؛ چون درعالم كون وفساد پايين ترين نقطه مركز آن است كه همان مركز زمين باشد و بالا ترين نقطه محدب فلك قمر است، كه ابتداي عالم افلاك وانتهاي عالم عناصر است. نار اگر رها شود به سمت بالا حركت مي كند ودر معقر فلك قمر قرار مي گيرد. پس نار خفيف مطلق است.

متن : و اما ما وقع فى شرح القوشجى من انّ الرطوبة بالتفسير الثانى يقال له البلة فلا اعلم له وجها. و فى شرح المواقف « انه قد يطلق كل واحد من الرطوبة و البلة بمعنى الاخر هذا » و هما اى الرطوبة و اليبوسة مغايرتان للين و الصّلابة و انما ذكر ذلك ( مغايرت ) اشارة الى دفع توهم كونهما ( رطوبت ويبوست ) عينهما )لين وصلابت ) كما مر ( ص76 ) فى الوجه الثالث من الاعتراض. وقد عرفت وجه المغايرة فى الجواب عن ذلك الاعتراض.

و اعلم ان الخفّة و الثقل و ان لم يكونا من اوائل الملموسات على ما صرّح به المصنف و غرضه هاهنا البحث عن الملموسات الاولية لكن يتعلّق بهما ( خفت وثقل ) من حيث جنسهما ـ اعنى الميل ( ص84و95) ـ مباحث شريفة ينبغى ايرادها هاهنا فلذلك اورد البحث عنهما. و كل منهما ( خفت وثقل ) قد يؤخذ مطلقا و قد يؤخذ مضافا ( يعني گاهي مطلق است وگاهي نسبي ) على ما قال‌.

و الثقل كيفية يقتضي حركة الجسم الى حيث ينطبق مركزه‌ اى مركز ثقله و هو ( مركز ثقل ) نقطة يتعادل ما على جوانبها فى الوزن‌ على مركز العالم ان كان ( ثقل ) مطلقا و الخفة بالعكس‌ اى كيفية يقتضي حركة الجسم الى حيث ينطبق محدّبه على مقعر فلك القمر ( نه خود قمر كه كره ي تو پُر است ومقعر ندارد ) الّذي هو منتهى الحركة المستقيمة فيطفو ( بالا مي ايستد ) فوق العناصر كلها و هذا ( تفسير خفت ) أيضا ( همان طور كه تفسير ثقل مطلق بود ) اذا كانت الخفة مطلقة

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo