< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : انقسام كم به ذاتي وعرضي

در اين مساله كم را به دوقسم تقسيم مي كند يكي كم بالذات وديگيري كم بالعرض، كم بالذات يعني چيزي كه خوش كم است وكم بالعرض يعني چيزي كه با كم ارتباط دارد ولي خودش كم نيست مثلا مقدار خودش كم است ولي جسم خودش كم نيست اما چون با مقدار مرتبط است مي توانيم به آن كم بگوييم، بعبارت ديگر جسم بخاطر ارتباط كه با كم دارد مي گوييم كم است بالعرض.

انواع ارتباط : انواع ارتباط باكم كه مصحح اطلاق كم است :

1.ارتباط محليت : شي محل شود براي مقدار مثل جسم كه محل مقدار است، و مقدار در آن حلول نموده است ولذا مي گوييم جسم كم است اما بالعرض؛ يعني بواسطه اي كم كه دارد.

2. ارتباط حاليت : كه مقدار محل شود براي چيزي وآن چيزدر مقدار حلول نمايد مثل شكل كه حلول مي كند در مقدار مثلا جسم داراي مقدار خاص است و مقدار شكل خاص دارد، بيضي است، به شكل مي گوييم مقدار است بالعرض.

تذكر : عروض عرض بر عرض ديگر اشكال ندارد، منتها اعراض بايد به جوهر ختم شود، متكاي اولين عرض بايد جوهر باشد؛ مثل شكل كه كيف است وعارض مي شود بر كم كه آن هم عرض است و بر جوهر كه جسم است عارض مي شود.و يا مثل انحا كه برسطح عارض شده است وسطح هم بر جسم عارض شده است.

3. محل واحد داشتن : چيزي حلول كند در محل كم دراين صورت به آن چيزهم مي گوييم كم است بالعرض؛ مثلا مقدار درجسم حلول نموده است، سياهي هم در جسم حلول نموده است به سياهي مي گوييم كم است بالعرض همان گونه كه خو جسم كم است بالعرض.

4. ساير ارتباطات : هرگاه چيزي تعلق وارتباط داشته باشد با مقدار، بنحوي كه صفت مقدار را بتوانيم به آن نسبت دهيم، مي توانيم به آن چيز بگوييم مقدار. پس همين كه بتواند صفت از مقدار به آن چيزي سرايت كند كافي است براي اطلاق كم بر آن؛ مثلا گاهي نيرو آثار بي نهايت دارد، يا عدد اثرش بي نهايت است، يا بلحاظ شدت اثر بي نهايت دارد ويا بلحاظ مدت اثر بي نهايت دارد وگاهي اثر نيرو منتاهي است، در اين مثال متنهاي ونامتناهي كه وصف مقدار مي باشد و صفت نيرو شده است به همين جهت به مي توانيم به نيرو بگوييم كم بالعرض.

تذكر : وقت كه اقسام اقسام حقيقي يك شي بايد مصاديق حقيقي شيء اقسام باشد، امّا مطلق اقسام لازم نيست كه مصاديق حقيقي آن باشد بلكه مي تواند مصاديق حقيقي باشد ومي تواند مصايق مجازي باشد، مثل مانحن فيه كه اقسام كم اعم از حقيقي ومجازي است ومصاديق آن هم يا مجازي است ويا حقيقي.

قاعده : دوشي كه قسم اند براي يك شيء قسيم هم اند و نمي توانند جمع شوند، چرا كه لازم مي آيد جمع متقابلين كه جايز نيست؛ مثلا يك چيز نمي تواند هم اسم باشد هم فعل باشد، مگر به دو اعتبار.

درمانحن فيه هم كم بالذات وكم بالعرض قسيم هم اند ونمي تواند جمع شوند مگر به دو اعتبار؛ مثلاً زمان كم بالذات است، خودش مقدار حركت است، امّا اگر زمان را با مسافت اندازه بگيريم، چنانكه كسي ساعت نداشته باشد يك فرسخ راه برود مي گوييم مثلا يك ساعت راه رفته است، در اين جا زمان را با مسافت اندازه مي گيريم، ووقت كه زمان با مسافت تعيين شود زمان كم بالعرض است ومسافت كم بالذات. پس زمان هم كم بالذات است وهم كم بالعرض است باعتبار انطباقش برحركت.

عروض كم بركم : قبلاً تقسيم نموديم كم را به متصل ومنفصل، كم منفصل هم بركم متصل ذاتي عارض مي شود هم بركم متصل عرضي؛ چرا كه عدد بر همه اي اشياء عارض مي شود، هم بر مقدار عارض مي شود وعدد آنرا معين مي كند وهم برجسم عارض مي شود وتعداد آنرا مشخص مي كند. مثال : مسافت يا زمان كم بالذات اند عدد برآنها عارض مي شود مي گوييم يك فرسخ دو فرسخ يا يك ساعت دو ساعت ويا جسم كه كم بالعرض است معروض عدد واقع مي شود مي گوييم ده مترمكعب.

متن : المسألة الثالثة [فى تقسيم الكم الى الكم بالذات و الى الكم بالعرض‌]

فى تقسيم الكم الى الكم بالذات ( كم كه خودش كم است ) و هو ( كم بالذات ) الّذي عدّ من المقولات ( وقت كه مي گوييم يكي از مقولات كم است مراد كم بالذات است ) و الى الكم بالعرض و هو ( كم بالعرض ) ماله ارتباط بالكمّ بالذات مصحّح ( ارتباط ) لاجراء اوصافه ( كم بالذات ) عليه ( كم بالعرض ) و ذلك ( ارتباط ) ( a) امّا بالمخلية كالجسم ( كه مقدار درجسم حلول مي كند ) (b) او بالحاليّة (1) فى نفس الكم كالشكل ( كه شكل دركم حلول مي كند ) (2) او فى محل الكم كالسّواد و البياض ( كه درمحل كم يعني جسم حلول مي كنند ) (c) وامّا يتعلّق ( مرتبط باشد ) وراء ( غير) هذه التعلّقات ( تعلقات كه ذكرشد ) مصحّح ( صفت وراء/ صفت تعلق ) لاجراء الاوصاف ( مثال براي اوصاف :) كالتناهى و اللاتناهى ( متعلق اجرا :) فى القوة ( نيرو ) باعتبار آثارها ( قوة ) فى الشدة او المدّة او العدة.

و الى هذا التقسيم اشار ( مصنف ) بقوله‌ : و هو ( كم ) ذاتى ( كه خودش كم است ) و عرضىّ‌ ( كه بواسطه كم است مثلاً جسم بواسطه اي مقدار كم است ).

و قد يكون كم واحد كمّا بالذات و كمّا بالعرض باعتبارين كالزمان فانّه كم بالذات باعتبار ذاته و كم بالعرض باعتبار انطباقه على المسافة بتوسّط الحركة ( يعني چون مسافت كه كم بالذات است بر زمان منطبق مي شود زمان كم بالعرض است ).

و يعرض ثانى القسمين‌ فى تقسيمِ الكمِ الى المتصل و المنفصل و هو ( ثاني ) المنفصل‌، فيهما لاوّلهما اى ( تفسير فيهما واولهما ) لاوّلهما فيهما يعنى لاوّل هذين القسمين و هو المتصل فيهما اى فى الذاتى و العرضى.

و الحاصل ان الكم المنفصل يعرض للكم المتّصل الذاتى و الكم المتصل العرضى اذا العدد ممّا يعرض لجميع الاشياء.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo