< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

92/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

اشكالات قول به خروج شعاع

بحث دراين داشتيم كه ديدن به خروج شعاع است ويا به انطباع صورت درچشم، قائلين به خروج شعاع دليل اقامه نمودند كه به ردّ آنها پرداختيم.درجوب از چهار دليل اوّل شان گفتيم ما شعاع را قبول ولي ديدن با شعاع حاصل نمي شود، بلكه شعاع زمينه اي انطباع صورت را فراهم مي كند، هم چنين قبول داريم كه نور درچشم است ولي اين نور بيننده نيست، همين طور تشكيل مخروط قابل قبول است بنحوي كه زاويه مخروط درچشم باشد و شيء مرئي در زاويه مخروط ديده شود، امّا اين فقط زمينه اي انطباع را فراهم مي كند وابصار با انطباع حاصل مي شود.اينكه قائلين به شعاع معتقد اند نوري از چشم خارج مي شود صحيح نيست؛ چرا كه نور عرض است وعرض بدون موضوع نمي تواند باقي بماند وچنانچه نور منتقل شود لازم مي آيد كه درهنگام انتقال عرض بدون موضوع باشد كه صحيح نيست. طبق همين مبنا قدما درباب اضائه خور شيد معتقد اند كه وقت كه شي مرئي در مقابل خورشيد قرار گرفت اين مقابله زمينه را فراهم مي كند در شيء نور ايجاد شود. پس نور از خورشيد هم خارج نمي شود، علاوه بر اينكه خورشيد كوكب است از عناصر نيست كه حرارت ونور ايجاد كند.

دلايل بطلان خروج شعاع ( تا حالا دلايل اصحاب شعاع را باطل نموديم، حال مي پردازيم به اينكه خود اين نظر صرف نظر از دلايل آن في نفسه هم باطل است ) :

دليل اوّل : اين شعاع كه مي گوييد از چشم خارج مي شود، آيا عرض است ويا جوهر؟ اگر بگوييد عرض است صحيح نيست؛ چرا كه عرض لازم اصلاً خارج نمي شود وعرض مفارق با خارج شدنش باطل مي شود؛ زيرا كه عرض بدون موضوع نمي تواند باقي بماند.

اگر شعاع كه از چشم خارج مي شود جوهر وجسم باشد، شكالات متعددي لازم مي آيد :

اشكال اوّل : طبق بيان شما شعاع از چشم ما بيرون مي آيد وبه مرئي مي رسد وما مرئي را مي بينيم، با اين وصف وقت كه چشم خود را با لا مي آوريم ونصف از آسمان را مي بينيم بايد به اندازه اي نصف آسمان نور از چشم ما خارج شود، واگر چشم خود را ببنديم ودوباره باز نموده به آسمان نگاه كنيم باز هم بايد همان اندازه نور از چشم ما خارج شود درحاليكه چنين چيزي ممكن نيست.

اشكال دوّم : اگر شعاع اراده داشت مي توانست به جوانب مختلف تعلق بگيرد، ولي جسم شعاعي چون شعور ندارد حركتش طبيعي است و به خط مستقيم سير مي كند، درحاليكه وقت ما در بيابان وسيع باشيم وبه آسمان نگاه نماييم نصف جهان را مي بينيم، پس بايد نور به جهات مختلف سير نمايد بدون قاسر وبدن شعور واراده و چنين چيزي ممكن نيست.

اشكال سوّم : اگر از چشم ما شعاع خارج شود وبه مرئي برسد وقت كه ما كوكب را مي بينيم بايد شعاع جسمي افلاك را بشكافد وبه كوكب برسد، درحاليكه خرق افلاك صحيح نيست.

اشكال چهارم : اگر شعاع نوري كه از چشم خارج مي شود وبه مرئي مي رسد جسم باشد با وزيدن باد نبايد متشوّش شود درحاليكه ما شيء را موّاج مي بينيم.

علاوه بر اين اگر شعاع جسم باشد ديد ما نبايد تغيير كند، درحاليكه ديد ما تغيير مي كند.

دليل دوّم : اگر شعاع از چشم ما خارج شود چون كه حركت مي كند بايد به آنچه نزديك است زود تر به برسد بعد به آنچه كه دور تر است مثلاً اوّل قمر را ببنيم بعد بقيه افلاك را، درحاليكه چنين نيست، ما همه افلاك را هم زمان مي بينيم.

متن : اما اذا اريد حقيقة الشعاع الّذي هو من قبيل الاعراض فظاهر ( بطلانش ظاهر است؛ چرا كه عرض منتقل نمي شود ) و ان اريد به جسم شعاعىّ يتحرك من العين الى المرئى ( جواب ان : ) فلانّا قاطعون بانّه يمتنع (1) ان يخرج من العين جسم ينبسط فى لحظة على نصف كرة العالم ثم اذا انطبق الجفن عاد إليها او انعدم ثم اذا فتحه ( عين ) خرج مثله وهكذا (2) وان يتحرك الجسم الشعاعى من غير قاسر و لا إرادة الى جميع الجهات (3) وان ينفذ فى الافلاك و يخرقها ليرى الكواكب (4) وان لا يتشوّش‌بهبوب الريح و لا يتصل بغير المقابل ( مثال براي منفي يعني تشوّش : ) كما فى الاصوات حيث ( وقت كه ) تميلها الرياح الى الجهات و لانّه ( عطف بر لانّه متوهم ) يلزم ان يرى القمر قبل الثوابت بزمان يناسب تفاوت المسافة بينهما و ليس كذلك بل ترى الافلاك بما فيها من الكواكب دفعة

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo