< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

91/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

قواي مشتركه :

بحث در قواي مشتركه داشتيم كه در انسان، حيوان ونبات مشترك است، قوه اي غاذيه بيان شد، قوه دوم ناميه است كه كار نمو بدن انسان، حيوان ونبات را به عهده دارد به اين صورت كه غذاي بالفعل را از غاذيه مي گيرد و با نظم خاص كه طبيعت تعين مي كند دراقطار ثلاثه اجزاي جسم مغتذي پخش مي كند، اگر به صورت نا مناسب ونامنظم پخش شود چاقي است، كه طول ياعرض يا هردو اضافه مي شود ولي نمو رشد جسم در اقطار ثلاثه است، واين رشد را هم طبيعت تعيين مي كند.

فرق غاذيه ونا ميه : فرق غاذيه وناميه در اين است كه اوّلاً ناميه رشد دراقطار ثلاثه را بعهده دارد ولي غاذيه اجزاي تحليل رفته را ترميم مي كند وثانياً ناميه رشد اجزا اصلي را به عهده دارد كه از مني بوجود آمده و عبارت اند از عظم، عصب. ولي غاذيه اجزاي فرعي را كه از غذا بوجود آمده تامين مي كند.

قوه اي مولده : سوّمين قوه اي مشترك بين انسان، حيوان وانسان قوه اي مولده است كه كارش تامين نطفه در انسان وحيوان وبذر درنبات است، به اين صورت كه اوّلاً روي غذاي آمده تاثير مي گذارد و بزر را كه اعم از نطفه وبذر است تأمين مي كند وثانياً روي بزر آماده تأثير مي گذارد وآنرا تفصيل مي د هد به اجزاي مختلف وهيات مناسب اجزا.

تفصيل مطلب : غذاي كه چهار مرحله اي هضم را گذارنده وبه اصطلاح هضم تام پيدا نموده است، قوه اي مولده روي آن تأثير مي گذارد وجزء آنرا جدا مي كند تا نطفه را كه مبداء براي فرد ديگري است تحصيل كند، حال يا فرد ديگر از همان نوع مثل نطفه اي انسان كه فردي از انسان مي شود ويا فرد ديگر از همان جنس است مثل نطفه اي قاطر كه از اسب ولاغ بوجود مي آيد. فعاليت بعدي مولده كار روي نطفه است كه تا آنرا آماده اي هيئات كند كه پيدا مي كند، به اين صورت كه اوّلاً كيفيت مزاجي كه براي هريك از اعضا لازم است آماده مي كند مثلاً كبد مزج خيل حارّ مي طلبد ومغز مزاج بسيار بارد مي خواهد وثانياًَ صورت مناسب هريك از اعضا واجزاء به آن مي دهد.

سؤال : آيا اين سه كار توسط يك قوه انجام مي شود ويا توسط سه قوه ؟

جواب : اين سه كار توسط سه قوه انجام مي شود يك قوه اي محصله كه در بيضتين است وتفريد اجزاي غذا مي كند ودوقوه اي ديگر كه دررحم مادر است؛ يكي قوه اي مفصله كه مزاج هاي خاص را در جاي مربوطه تعبيه مي كند، كيفيت مربوط به استخوان را درجاي مي برد كه استخوان درست مي شود وكيفيت مربوط به عصب را درجاي مي گذارد كه عصب ساخته مي شود وهكذا، وديگري قوه اي مصوّره است كه صورت مخصوص هريك اعضا را به كيفيات آماده شده مي دهد.

متن : النامية و هى التى تداخل الغذاء بين اجزاء المغتذى فيزيد ( اضافه مي كند ) بنسبة طبيعيّة فى الاعضاء الاصليّة المتولدة من المنى كالعظم و العصب ( كه از مغز مي آيد واز جنس مغز است ودربدن پخش مي شود ) و الرّباط. و المولدة و هى قوة شانها (1) تحصيل البزر ( اعم از نطفه وبذر ) (2) و تفصيله الى اجزاء مختلفة و هيآت متناسبة ( مناسب اجزا ) و ذلك ( تحصيل كردن وتفصيل نمودن ) بان (1) يفرد جزءا من الغذاء بعد الهضم التّام ( كه درچهار مرحله صورت مي گيرد ) ليصير مبدأ لشخص اخر من نوع المغتذى ( شخص غذا گير ) او جنسه (2) ثم تفصّل ما ( آنچه را ) فيه ( جزء ) من الكيفيّات المزاجيّة ( مثلاً مزاج كه در كبد است درغايت حرارت است ومزاج كه درمغز است درغايت برودت است ) فيمزجها تمزيجات بحسب عضو عضو (3) ثم يفيده ( جزء ) بعد الاستحالات ( تحولات ) الصّور ( مفعول دوّم تفيد ) و القوى و الاعراض الحاصلة ( صفت صور، اعراض وقوي ) للنوع الّذي انفصل عنه البزر او لجنسه. و المحقّقون على ان هذه الافعال ( افعال مولده ) مستندة الى قوى ثلث على ما عرف فى الانسان و كثير من الحيوانات‌ : الاولى‌ الّتي ( صفت قوه اي محذوف ) تجذب الدم ( غذاي كه به صورت دم در آمده ) الى الاثنين و يتصرّف فيه ( دم ) الى ان يصير منيا و هي ( اولي ) لا تفارق الانثيين و تخصّ باسم المحصّلة. و الثانية ( مبتدا ) التى ( خبر، صفت قوه اي محذوف ) يتصرف فى المنى فتفصّل كيفيّاتها المزاجية و تمزجها ( كنار هم قرار مي دهد، منظم مي كند ) تمزيجات بحسب عضو عضو، فتعيّن ( قوه ) مثلا للعصب مزاجا خاصا و للشريان مزاجا خاصا و للعظم مزاجا خاصا و بالجملة تُعِدُ مواد الاعضاء و يخصّ هذه ( ثانيه ) باسم المفصّلة و المغيرة الاولى ( درمقابل مغيره اي اولي كه از عساكر قوه اي غاذيه است وغذاي آماده را شبيه عضو مغتذي درست مي كند ) تميزا ( وجه تسميه مغيره اولي ) عن المغيرة التى هى من جملة الغاذية ( از عساكر غاذيه است ) و ذلك ( كه اولي گفته مي شود ) لتقدّمها فى بدن المولود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo