< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

91/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

قواي نفس ناطقه انساني :

درعنوان قواي نفس ناطقه آمده نه قوه اي حيوانيه چراكه قواي نفس عام است شامل قواي نباتي، قواي حيواي وقواي انساني هرسه مي شود.

قواي نفس ناطقه انساني سه قسم است :

    1. قواي نباتي كه شامل غاذيه، ناميه ومولده است ( غاذيه وناميه حافظ شخص ومولده حافظ نوع است )؛

    2. قواي حيواني كه شامل قواي محركه ودراكه است ( ودرّاكه يا ظاهري است وياباطني )؛

    3. قوه اي انساني كه همان عاقله است.

قواي نباتي :

الف) غاذيه : قوه اي است كه تغذيه اي نبات، حيوان وانسان را به عهده دارد وغذاي بالقوه را تبديل به غذاي بالفعل مي كند، بعبارت ديگر غذاي بالقوه را شبيه عضو مغتذي مي كند؛ چرا كه مثلاً انساني غذاي را كه مي پزد ومي خورد غذاي بالقوه است وقوه اي غاذيه با فعل وانفعالات كه روي غذاي بالقوه انجام مي دهد آنرا شبيه عضو مغتذي مي كند.

كارهاي قوه اي غاذيه :

    1. الف) جوهر بدن را تحصيل مي كند به اين صورت كه غذاي خورده شده را تبديل مي كند به خون وخلط كه بالقوه شبيه عضو غذا گير است.

    2. الف ) غذاي را كه بالقوه است واندك شبيه عضو غذا گير شده يعني خون وخلط را الصاق مي كند به عضو غذا گير.

    3. الف) روي غذاي الصاق شده كار مي كند تاشبيه به عضومغتذي شود، دراين جا است كه ترميم مايتحلل انجام مي گيرد وتغذيه تمام شود.

كارهاي سه گانه غاذيه يا توسط خود غاذيه انجام مي شود يعني غاذيه اين سه كار را انجام مي دهد ويا اينكه سه قوه اين كارها را انجام مي دهد وغاذيه آن سه قوه را به خدمت مي گيرد.

اختلال غاذيه : قوه اي غاذيه ممكن است در هريك از كار هاي سه گانه اختلال داشته باشد، ودرنتيجه انسان مثلا به سه نوع مريضي مبتلا شود

    1. مرض اُطرُقيا : وقت كه غاذيه نتواند غذا يعني خون وخلط تهيه نمايد، ويا غذاي تهيه شده درعضو غذا گير نماند، دفع شود، گفته مي شود كه مرض اطرقيا دارد.

    2. استسقالحمي : استسقا مرضي است كه انسان هرچه آب بخورد تشنگي اش رفع نمي شود، استسقا ماده اش يا ذات قوام است ويا ذات قوام نيست، درصورت كه ذات قوام باشد يا جزء بدن را مي گيرد ويا كل بدن را،‌ اگر ذات قوام نباشد گفته مي شود استسقا طبلي، اگر ذات قوام باشد وجزء بدن را بگيرد گفته مي شود استسقازقّي واگر ذات قوام باشد وكل بدن را بگيرد گفته مي شود استسقا لحمي، كه بدن باد مي كند ولي رشد نمي كند.

    3. مرض برص يا بهق : غذاي كه تهيه مي شود وبه عضو مغتذي الصاق مي گردد چنانچه شبيه به رنگ پوست در نيايد اگر درصورت باشد برص است واگر درساير اعضا باشد بهق است.

متن : المسألة الحادية عشر فى قوى النّفس النّاطقة

و هى على ثلاثة اقسام‌ احدها ما ( قواي ) يعم الحيوان ( حيوان ناطق وغير ناطق ) و النّبات و هى الطّبيعية و يسمّى النّباتيّة أيضا لانحصار قواها ( نبات ) فيها ( ما يعني غاذيه، ناميه ومولده ) و ثانيها ما ( قواي ) يعمّ‌الحيوان فقط و هى ( قوا ) الحيوانية و لا محالة تكون اخصّ من الاولى ( يعني قواي نباتي؛ چرا كه فقط در حيوان وانسان يافت مي شود درحاليكه قواي نباتي هم در نبات يافت مي شود هم در حيوان وهم درانسان ) و ثالثها ما ( قواي ) يخص الانسان و هو القوّة العقلية و هى اخصّ من الاوليين و الى هذا ( سه قسم قوا ) اشار بقوله‌ و للنفس ( نفس انساني ) قوى يشارك بها غيرها هى الغاذية و هى الّتي تحيل ( متحول مي كند ) الغذاء الى المشاكلة المغتذى و يتم فعلها (1) بتحصيل جوهر البدن ( جوهري كه مي رود تا به شكل اعضاي غذا گير دربيايد ) و هو الدّم و الخلط الّذي هو شبيه بالقوة القريبة بالمغتذى ( متعلق شبيه ) (2) وبالالزاق ( الصاق ) و هو ان يلصق ذلك الحاصل ( جوهرحاصل يعني خون ودم ) بالعضو و يجعله ( ذلك الحاصل ) جزأ منه ( عضو مغتذي ) (3) و بالتّشبيه ( شبيه كند ) بالعضو المغتذى و قد يخلّ ( خلل وارد مي شود ) بكلّ واحد من هذه الافعال الثلاثة اما الاوّل فكما فى علّة تسمى اطروقيا و هى عدم الغذاء ( غذا تهيه نمي شود ويا تهيه مي شود ولي درعضو نمي ماند دفع مي شود ) و امّا الثانى فكما فى الاستسقاء اللّحمى و امّا الثالث فكما فى البرض ( درصورت ) و البهق ( درسايربدن ) فهذه الافعال الثلاثة لثلث قوى هى ( قوي ) (1) اما نفس الغاذية كما هو الظاهر (2) او الغاذية قوّة اخرى يستخدمها ( يعني غاذيه قوه اي ست كه به خدمت مي گيرد اين سه قوه غاذيه را ) و الّتي ( صفت قوه يعني قوه اي سوّم كه ) يحصل منها التشبيه يسمّى مغيّرة ثانية ( درمقابل مغيره اولي كه درمني تغيير ايجاد مي كند ) و هى ( قوه اي سوّم يا مغيره ثانيه ) واحدة بالجنس فى المركبات المختلفة الاجزاء ( بعض از مركبات اجزاء ندارد مثل حيوانات دريايي ويا جزء دارد ولي اجزايش مختلف نيست مثل خزه )

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo