< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

91/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

اقوال كه درباب نفس ذكره شده همه نفس را يا ماده ويا مرتبط به ماده مي داند، حتي فلاسفه كه معتقد اند نفس مجرد است؛ چرا كه نفس هرچند ذاتاً مجرد است ولي درتمام افعالش حتي درتعقل نياز مند به ماده مي باشد؛ زيرا كه تعقل ولو خودش نياز به ماده ندارد ولي مقدمات آن نياز به ماده دارد.

آنچه را كه جمهور متكلمين نفس مي داند نفس نيست، بلكه روح بخاري است كه مركب نفس است ودرتمام بدن سريان دار د وواسطه تعلق نفس به بدن مي باشد. بنابراين آنچه را متكلمين مي گويند وجودش پذيرفتني است ولي نفس نيست، بلكه مركب نفس است.

درباب روح مشهور اين است كه از صفوه اي اخلاط ار بعه ـ يعني صفرا، سودا، بلغم وخون ـ بوجود مي آيد، امّا گاهي گفته مي شود روح بخاري از صفوه اي غذا ويا از بخار غذا بوجود مي آيد، به اين خاطر كه غذا دوقسم است يا غذاي بالقوه است ويا غذاي بالفعل، غذاي بالقوه هماي غذاي است كه ما مي خوريم وقت اين غذا بالفعل مي شود كه شبيه عضو مغتذي شود لذا اين غذا قسمتش پوست، قسمتش مي شود گوشت، قسمتش مي شود خون وقسمت ديگر آن مي شود اخلاط لذا چه بگويم روح بخاري از اخلاط اربعه درست مي شود، چه بگويم از غذا درست مي شود وچه بگوييم از خون درست مي شود بلحاظ اينكه مهم ترين اخلاط است همه صحيح است.

بررسي اقوال : همه اي اقوال تحت دوعنوان بررسي مي شود، يكي جسم وجسماني بودن نفس كه شامل همه اي اقوال غير از قول فلاسفه مي شود، ديگري مجرد بودن نفس كه قول فلاسفه است.

دليل جسم بودن نفس : اين دليل مركب از دوقياس است كه نتيجه قياس اول صغراي قياس دوم قرار مي گيرد.

قياس اوّل : نفس مدرك كليات است ومدرك كليات همان مدرك جزئيات است. پس نفس مدرك جزئيات است.

قياس دوّم : نفس مدرك جزئيات است ومدرك جزئيات بدن است. پس نفس بدن است.

دراين دليل كلاً سه مدعا داريم كه بايد اثبات شود، درقياس اوّل دومدعا داريم، يكي اينكه نفس مدرك كليات است ودوم اينكه مدرك كليات همان مدرك جزئيات مي باشد. ودرقياس دوّم يك مدعا داريم كه مي گويد مدرك جزئيات بدن است.

مدعاي اوّل از اين سه مدعا مقبول همه است لذا به اثبات آن نمي پردازيم، مدعاي دوّم به اين بيان اثبات مي شود كه بايد قوه اي كه حكم مي كند دوطرف حكم را درك كند يك طرف حكم كلي است وطرف ديگر حكم جزئي. پس بايد نفس جزئيات را درك كند.

مدعاي سوّم با اين بيان ثبات مي شود كه حيوانات جزئيات را درك مي كند، از طرفي حيوانات نفس مجرد ندارد. پس جزئيات را بدن درك مي كند. علاوه بر اين خودمان مي بينيم كه بدن ما جزئيات را درك وحس مي كند.

جواب : قياس اوّل از دومقدمه تشكيل شده كه هر دوصحيح است وقابل قبول، امّا قياس دوّم مقدمه دومش باطل است؛ چرا كه مدرك جزئيات بدن نيست بلكه نفس است امّا بواسطه اي بدن، چنانچه مدرك كليات هم نفس است بدون واسطه. بعبارت ديگر دومدعاي اوّل شما قابل قبول است وبيان هم كه براي اثبات آن ارائه نموديد صحيح مي باشد، امّا مدعاي سوّم شما پذيرفتني نيست ودلايل كه براي اثبات آن آورديد صحيح نمي باشد؛ مدرك جزئيات نفس است بواسطه اي بدن نه اينكه مدرك جزئيات بدن باشد؛ به بيان ديگر براي ادراك جزئيات سه شق متصور است يكي اينكه نفس مدرك جزئيا باشد بدون واسطه ديگر اينكه نفس مدرك باشد بواسطه اي بدن وسوم آنكه بدن مدرك باشبد، ولي شما ازشق دوّم كه صحيح است غفلت نموديد. ( توجه داريم كه دراين جواب فقط يك از دلايل را كه براي اثبات مدعاي سوم ارائه گرديد باطل مي كند دليل ديگر را مسكوت مي گذارد. )

فان قيل : نفس وقت كه جزئيات را درك نمايد يا با آلت درك مي كند ويا بدون آلت، اگر با آلت درك كند فرق بين نفس انسان وحيوان نخواهد بود بايد حيوانات هم نفس مجرد داشته باشد؛ چون هر دو با آلت درك مي كند، اگر نفس انسان با آلت درك نمايد ونفس حيوان بدون آلت اين تحكم است واگر هردو نفس بدون آلت درك مي كند اين بر خلاف جواب شما است، شما درجواب استدلال گفتيد نفس با آلت درك مي كند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo