< فهرست دروس

درس شوارق - استاد حشمت پور

91/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

براي مغايرت نفس با مزاج دليلي ارائه شد ومستشكل اشكال نمود، فخررازي درجواب اشكال بيان كرد كه جامع مزاح وحافظ آن مغايرت دارد، جامع نفس ام است وحافظ نفس مولود، درادامه گفت درابتدا نفس ابوين جامع مزاج است، بعد قوه اي مصوّره كه به نطفه اعطا مي شود انرا حفظ مي كند ودر ادامه نفس مولود به تدبيرنطفه ومزاج مي پردازد.

اشكالات خواجه بركلام فخرراز

اشكال اوّل : شما گفتيد كه جامع وحافظ دوتا است و به كلام شيخ استناد نموديد، درحاليكه صريح بيان ايشان درجاي ديگر اين است كه جامع همان حافظ است. ( طبق اين بيان خواجه بايد بين دوكلام ابن سينا تهافت باشد لذ ا خواجه درادامه اي بحث به جمع اين دو بيان مي پردازد. )

اشكال دوّم : شما درمطلب اوّل تان اين طور گفتيد كه نفس ام عهده دار وجود مزاج است از طريق جمع آوري غذا وتركيب وتاليف آن ونفس مولود حافظ مزاج است، درمطلب دوّم تان نفس ام را جامع را عهده دار تدبير مزاج مي دانيد كه با اعطا قوه اي مصوّره تدبير به او واگذار مي شو ووقت كه نفس مولود آمد كار وتدبير مزاج را به عهده مي گيرد. اشكال اين تبيين دراين است كه واگذاري دركارهاي ارادي ممكن است و دركار هاي طبيعي چنين چيزي ممكن نيست، نفس ام اگر عهده دار مزاج است بطور طبيعي تدبير مزاج مي كند وبايد تا آخر اين كار را انجام دهد؛ چرا كه نفس هرچند موجود ارادي است، ولي كار هاي طبيعي را با اختيار انجام نمي دهد بطور طبيعي انجام مي دهد.

اشكال سوّم : شما گفتيد كه كار به مزاج به دست نفس ام است بعد به مصوّره اي نفس مولود واگذارمي شود وبعد از تعلق نفس مولود اين نفس كار ها را به عهده مي گيرد. اين دواشكال دارد، يكي اينكه قوّه اي مصوّره قوه اي نفس مولود است واز ابزار هاي آن چگونه وقت كه نفس مولود و جود ندارد قوّه اي مصوّره وجود دارد، ثانياًٌ ابزار در اختيار ذي الابزار است چگونه استقلال درفعل دارد. پس هم وجودش قبل از ذي القوه اشكال دارد وهم كارش.

قطب درمحاكمات از فخر دفاع نموده واز اشكال سوّم جواب گفته، به اين بيان كه قوّه اي مصوّره قائم به نطفه است نه بفس مولود وخادم نفس ام است نه نفس مولود، بنابراين نمي توانيم بگوييم كه وقت نفس مولود نيامده چگونه قوّه اي مصوّره موجود شده وچگونه بدون بكار گيرنده كار مي كند؛ چرا كه متقوّم آن نطفه است ومستعملش نفس ام.

لاهيجي : اين بيان سديد ومحكم نيست؛ چرا كه بازهم واگذاري در امور طبيعي است كه صحيح نيست. پس شما اين اشكال را كه قوّه اي مصوّره متقوّم به نفس مولود است چگونه قبل از آن موجود باشد حل كرديد، ولي اينكه نفس ام مستعمل قوّه اي مصوّره باشد وبعد از نفس مولود به كار گيري قوّه اي مصوّره به آن وا گذار شود حل نكرديد؛‌ چرا كه قوّه اي مصوّره بعد از آمدن نفس مولود هم باقي است. علاوه براين قوه اي مصوّره خادم نفس ام نمي تواند باشد؛ چرا كه هرنفسي به كار گيرنده ابزار خوش است، نفس ام قوّه اي مصوّره خودش را به كار مي گيرد نه قوّه اي مصوّره را كه متقوّم به نطفه است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo